هدایت شده از _نوارکاسِت
Ye Gharare Asheghone .mp3
2.73M
نجف خونهٔ بابامه ، به ما میرسه بریم بیام...
#رزق
مسائلی که اثراتشون تدریجیه خیلی ترسناکه.
چون تورو خواه ناخواه عادت میده به چیزی که نباید. میری میری و فکر میکنی که راهت درسته، ولی یهو یه جایی به خودت میای میبینی جایی وایسادی که وقتی بقیه بهت میگفتن فلانی نکنه یه روز این طوری بشی، تو حق به جانب میگفتی من ؟ برو بابا.
و تازه قسمت ترسناکترش اینجاست که این رخ دادهای تدریجی از کارای کوچیکی شروع میشه که حتی فکرشم نمیکنی مهمه باشه.
اعتماد به خدا و تکیه کردن بهش، تنها چیزیه که آدمهارو توی هر سن و جایگاهی زنده نگه میداره. حتی تو اوج مصیبتها و تو اوج غم. حتی لحظاتی که همهچیز رو تموم شده میدونیم، این دست غیب خداست که نجاتمون میده. و واقعا چه کسی میتونست به زندگی ادامه بده اگر وعدۀ جبران شدن تموم سختی ها توسط خدا بهش داده نشده بود؟
هدایت شده از شراب و ابریشم...
دانشجوی مشهد که بودم، یک شب خواب دیدم برای دختر برادرم یخچالِ اسباببازی خریدم، فردایش از خوابگاه بیرون زدم و اول از همه از فروشگاه اسباببازی سراغ یخچالهای رنگیرنگیش را گرفتم.
آخر هفته که برگشتم خانه و ساک سوغاتیها را باز کردم و یخچال را گذاشتم توی دستهای کوچکِ زهرا، انگار که دو بال از سر شانههایش رویید، فرشتهوار همانجا توی خانه از سر شوق شروع کرد به پرواز.
مادرش با چشمهای گِرد شده پرسید از کجا میدانستی زهرا دنبال یخچال است؟ خوابم را که تعریف کردم معلوم شد دقیقا همان شبی که من توی خوابگاه کیلومترها دورتر از خانه خواب بچه را دیدهام، او با گریه از مادرش یخچال میخواسته!
بهانهگیری و گریهی بچه و همزمانیاش با خواب من، یک چیزِ اتفاقی نبود!
ارتباط قلبیِ عمیقی که با برادرزادهام داشتم، آن خواب و آن سوغاتِ به هنگام را رقم زده بود.
یادم هست یک بار توی خوابگاه دربارهی برادرزادهها و شدتِ مِهرِمان به آنها حرف میزدیم، آنجا به رفیقم گفتم دختر برادرم راه که میرود قلب من از ذوق موج میخورَد!
از همان ساعت تولدش عاشقش بودم ولی شاید اولین بار در همان قصهی خواب و یخچال بود که "عمه" برای من معنا شد و من تازه فهمیدم پیوندِ عمه و برادرزاده تا کجا میتواند عمیق و واقعی باشد!
تازه این قصهی ما عمهها و برادرزادههای معمولی است، ما عمههایی که نه مثلِ عمهی کربلا آنقدر لبریز عاطفهایم و نه شبیهش آنقدر سرشار از حسِ مادری، و نَه هیچ برادری فرزندش را پیش ما به امانت گذاشته!
هیچ قصه و غصهای، قصهی عمهی کربلا و غصهی زینبِ کبری نمیشود.
کسی نمیتواند حدِّ عاطفهی زینب را حساب کند، قَدِ مِهرش را اندازه بگیرد و عمق اندوهش از لطمه خوردن برادرزادهها را بسنجد!
کسی نمیتواند وسعت عمه بودنِ این یک دانه عمهی عالم را درک کند!
واقعا چه کسی میتواند بفهمد بعد از اینکه یک عمهای مثل زینب، با دست خودش دختر برادرش را غسل بدهد و گوشهی یک خرابه دفن کند، چه بلایی سر خودش آمده است؟!
راستی ما از عمه بودنِ زینب چه تصویر و تصوری داریم؟
عمه
عمه
عمه
هشتاد و چند زن و بچه فقط صدا میزدند عمه، عمه، عمه...
✍ملیحه سادات مهدوی
قبلا برای ولادت حضرت معصومه، 👈 اینجا یک مطلب راجع به عمه نوشته بودم.
🌱 @sharaboabrisham
https://eitaa.com/khedmat_arbaeeni/11
https://eitaa.com/khedmat_arbaeeni/12
https://eitaa.com/khedmat_arbaeeni/13
https://eitaa.com/khedmat_arbaeeni/14
https://eitaa.com/khedmat_arbaeeni/15
بچهها بچهها. در حد دو دقیقه
وقت بزارید این پیاما رو بخونید.
صفر تا صد این پویش دست بچههای دهه هشتادیه تو سراسر کشور. و با محوریت روایت خدمت قراره اجرا بشه. هر آدمی تو هر سنی میتونه تو این پویش شرکت کنه و به سهم خودش دلدادگی و عشق به امام حسین رو روایت کنه. پس چه راهی عراق هستید و چه ایران میمونید میتونید سهمی توی رسانهای شدن عشق امام حسین داشته باشید.
بیتفاوت رد نشید💚
قراره به یاری شما کارای خیلی بزرگی انجام بشه. برای این پویش خیلیا اومدن پای کار. حتی آدم بزرگا و آدمهای نامآشنا. خیلی از بچه های همسن و سال ما ۲۰ روز کار و زندگیشون رو تعطیل کردن تا این کار قوت بگیره.
خلق حماسه ها فقط از دست ما دهه هشتادیا برمیاد. عیبی نداره نمیتونیم بریم عراق خادم زوار امام حسین بشیم. عیبی نداره نمیتونیم یه پول کَلون کمک کنیم به مواکب. عوضش میتونیم یه سهم بزرگتر داشته باشیم و اونم روایت این روزهاست. پس یاعلی بگید و دست به کار بشید.
من با هر عکس از مشایه، دلم خوردتر میشه و زیر لب میگم؛ مارا نمیبری به حرم قهر کردهای دورت بگردم ؟ :)))
سخته. واقعا دردِ جاموندن سخته. این روزا با هر عکس، با هر پیام خداحافظی و طلب حلالیت، این بغض سر باز میکنه. فرقیام نداره کجا باشم. اصلا بیاید روضۀ حضرت رقیه بزاریم گریه کنیم.. خانوم خوب میفهمن حال مارو :))
Amir Kermanshahi - Cheshmato Beband 1 (128).mp3
4.6M
عیبی نداره بیاید پتورو بکشیم رو سرمون تا صبح با این مداحی هق هق کنیم. شاید خواب کربلا رو دیدیم.
#رزق
بیاید هروقت خسته شدیم و
کم آوردیم یادمون بیاد حضرتآقا گفتن؛
نزدیک قلهایم خستگی ممنوع !
هدایت شده از هیچولاریسم
جمعه همینطوریش مزخرف هست ،
وای به حال اینکه آدم
نوتیف حلالیت گرفتن رفیقاشو ببینه.
واسۀ برادر/ خواهرهای کوچیکترتون وقت بزارید مخصوصا اگر بچۀ بزرگ خانوادهاید.
من میدونم که گاهاً ممکنه شرایط برای خودتون هم سخت باشه، اما این سختیِ مضاعف رو به جون بخرید و آدم امن افراد خانوادهتون بشید. حرفاشونو بشنوید، به علایق و سلیقههاشون احترام بزارید. پایۀ تفریحات مورد علاقهشون باشید و اگر جایی رو اشتباه رفتن شما طوری باهاشون رفتار کنید که همیشه دوست داشتید باهاتون رفتار بشه.
اجازه ندید دلایلی مثل شکاف نسلی و.. بیشتر از این اونارو از آغوش خانواده دور کنه.
هدایت شده از _ناشناس
📪 پیام جدید
💬https://eitaa.com/Nvr_Kst/6838
وقتی اونا اینکارارو با ما نمیکنن ما چرا اینکارا رو کنیم؟ تو حتما اینو میگی چون اوضاعت عالیه
#دایگو
یک بار برای همیشه.
هیچوقت نشد من راجب خانواده اینجا مطلبی بنویسم و از این مدل پیاما دریافت نکنم. نمیفهمم چرا عادت کردیم وقتی کسی از مدارا یا اصولی رفتار کردن با موضوعی حرف میزنه، بگیم آره تو که مشکلی نداری تو که نمیفهمی ما چی میکشیم و.. نه عزیزم. من که از مریخ نیومدم. پدر و مادرمم که معصوم نیستن. همۀ ما بدون استثناء بارها و بارها از طرف خانوادههامون مورد زجر واقع شدیم. بارها ازشون دلگیر شدیم، بارها درک نشدیم، بارها حتی بخاطرشون زمین خوردیم و عقب افتادیم. اما آیا باید بگیم چون اونا باما اینطوری میکنن ماهم باید مقابله به مثل کنیم؟ ماهم باید بدترین ورژن خودمون رو در مقابلشون نشون بدیم؟ نه. ابدا این نیست. سر جنگ که نداریم باهم. من درک میکنم، سخته. طاقت فرساست. به هردلیلی آزاردهندهست. اما تا کی میخوایم اوقاتو به کام خودمون و بقیه تلخ کنیم؟ اصلا بقیه به کنار. خودمون، خودِ خودمون. بعد من روی صحبتم با بچههای کوچیکتر خانواده بود. شما دلتون میخواد زجری که به هر دلیلی نصیب شما شده نصیب اوناهم بشه؟ دلتون میخواد یک نفر دیگه هم احساس کنه هیچ کس نمیفهمتش؟ درک نشه و بره دردهاشو با آدم اشتباه شریک بشه؟ من میدونم که شما اینو نمیخواید. منظور حرفم همین بود. یکی از دوستام به من گفت من باورم نمیشه تو که اینهمه از داداشت مینالی و باهاش جنگ و دعوا داری، میگی براش وقت میزارم. اینارو باهم قاطی نکنید. من باهاش دعوامو میکنم، موهای همدیگه رو هم میکشیم، اما قبل از همه اینا ما خانوادۀ همدیگهایم. اینکه من میگم براشون وقت بزارید یعنی من با داداشم هیچ مشکلی ندارم؟!
نکتۀ بعد. (راجب پدر و مادر) مسئله خیلی واضحه. من از بدیهاشون عبرت میگیرم و خوبیها رو الگوی خودم قرار میدم. اتفاقا به نظرم داشتن پدر مادری که خصلت های بد اخلاقیشون پدیدارتره یه فایدهست. تو میتونی ورژن پرورش یافتۀ رذائل اخلاقیتو درون اونها ببینی. بیینی ته راهی که میخوای با بداخلاقی یا هر چیزِ بد دیگهای پیش بگیری چیه. و سعی کنی اون خصلتهارو از خودت دور کنی. به همین سادگی.
تو میتونی ببینی و کنکاش کنی که کجای تربیت پدر و مادرت تورو به این اخلاق و صفت بد رسوند، و اجازه ندی این مسئله روی برادر و خواهر کوچیکترت تاثیر بزاره. بچهها خانواده مهمه. ما باهم دشمنی نداریم. من درک میکنم چقدر ممکنه سخت باشه. خودمم یه نوجوون عین شمام. با پدر و مادرمم همیشه همهچیز گل و بلبل نیست. من با مامانم بحث میکنم. هر روز بحث میکنم. دعوام میکنم. ولی دوسش دارم چون مادرمه. دلیل نمیشه چون بحث داریم رابطۀ خوبی نداشته باشیم یا همدیگه رو دوست نداشته باشیم. یاد گرفتم یه جاهایی مدیریتش کنم. نه صرفا بخاطر اونا، بخاطر روان خودم. و سعی کردم ازشون یاد بگیرم. چه خوب و بد رو. اینو به همتون پیشنهاد میدم🤍
اگه رفتید کربلا به جای من قدم برندارید، به جام آب مکعبیِ خنک بخورید. از اونا که عراقیا میگیرن دستشون و با صدای بلند میگن مای باررد!
javad_moghadam_dobare_toye in delam ghose dare 128 (1).mp3
8.99M
من واقعااا با این مداحی بزرگ شدم.
#رزق
هدایت شده از توییتر انقلابی
قرار بود فردای آزادی وسط همین میدون بزنن و بخونن و برقصن اما به بدرقه زوار امام حسین ختم شد!!چه به حق گفت حاج قاسم،ما ملت امام حسینیم برانداز کیلویی چند:))
🗣أبؤآلاء🇮🇷🏴
@twtenghelabi
_نوارکاسِت
یکی اینجا دلش تنگه اونجارو نمیدونم.. #رزق
یکی اینجا دلش تنگه
اونجا رو نمیدونم
تو قبلا منو دوست داشتی
حالا رو نمیدونم :)