eitaa logo
_نوارکاسِت
1.3هزار دنبال‌کننده
661 عکس
100 ویدیو
10 فایل
_ وقف امام حسین (ع) _ چیزهایی که باید بشنوید ؛ @vocal_document https://daigo.ir/secret/618123983 ناشناس‌ها توی لینک پاسخ داده میشه،چک کنید * کپی نوشته‌ها شرعا حلال نیست.
مشاهده در ایتا
دانلود
_نوارکاسِت
یادم نمیرود همه عِزتم تویی من پای سفره‌ی تو شدم محترم حُسین :)!..
delshoreha-ro-mibini-estedioii.mp3
7.32M
پ.ن : واسه امضاء شدن اربعین همه دعا کنید..
صبح داشتم تقویمو نگاه میکردم و متوجه شدم که امروز تولدمه (قمری) اینکه توی ماهی به دنیا اومدم که منصوب به امام حسین و عزاشونه برام خیلی ارزشمنده یادمه بچه که بودم اولین باری که فهمیدم تولد ِ قمریم توی محرمه انقدر خوشحال شدم که اشک توی چشمام جمع شد و این ذوق همیشه باهامه پ.ن : همزمان با امروز یه مسابقه‌ی خیلی مهم دارم، دعا کنید برام💛
جدی جدی مرزو بستن ؟ نه ما طاقتشو نداریم امسال دیگه ... (:
_نوارکاسِت
پ.ن : واسه امضاء شدن اربعین همه دعا کنید.. #رزق
لحظه وصل به یک چشم زدن میگذرد این فراق است که هر ثانیه‌اش یک سال است ..
سطح دغدغه‌ی براندازامون واقعاً ستودنیه :))
هدایت شده از -ۅاگـویھ
به یادِ شما عزیزانِ ماندگار ؛ داریخاخ - خسته - وادی - خانم‌گل‌کاغذی - ضد - کهکشانِ‌آرامش - خلسه - حسِ‌نگار - متحیران - جعبه‌موسیقی - هپروت - بابونه‌هایی‌باعطر‌لیموترش - یک‌عدد‌خود‌درگیر - un calin ; hilda ; crazy ; stupid heart ;
_نوارکاسِت
#رزق
بارمراکسی‌نخریده‌تومیخری؟ بارمرابخر،نخری‌گریه‌میکنم...
هدایت شده از تَـلواسِـه
سوال خوب! این اتفاق هم خواهد گذشت و عیار هر کدام از «ما»ها مشخص خواهد شد. +خیلی‌هامان می‌فهمیم مبنای فکری‌مان ضعیف است! +اتفاقاً آن سخنران را که خیلی هم می‌پسندیمش مبنای فکری‌اش ضعیف است! + و نیز آدم‌های مذهبی صورتی که بی‌سواد اند اطرافمان حلقه زدند + و راستی! آن کانال که گهگاهی هم مذهبی بود چقدر جاده خاکی زد! کلی توقع داشتیم در گرد و خاک‌ها به ما و به مردم کمک کند... +و نیز می‌فهمیم که چقدر ممکن است چرندهای رسانه‌ها فضایی و دور از واقع باشد + و نیز می‌فهمیم که چقدر آدم ناحسابی در کشور داریم که پایش برسد، مثل گرگ به جان این مملکت خواهد افتاد! و... +می‌فهمیم که بود گلویش در تظاهرات بریده شد... + که بود چادر از سرش کشیده شد... + کدام پلیس بود که سوخت... +کدام پرچم بود که به آتش کشیده شد... +کدام مقدسات بود که هتک شد... و کدام زخم‌های فرهنگی‌مان هست که هنوز فکر ترمیمش نیستم... هنوز فکری برای برطرف کردن بعضی از خلأها و اشتباهاتمان نکردیم... +++ می‌فهمیم که باید قوی و بی‌نقص شویم. نه نقص‌مان را انکار کنیم و نه اجازه موج‌سواری بدهیم! روز به روز به قله نزدیک‌تر میشیم تا... تا کور شود هر آنکه نتواند دید...✌️🏻 •@tlvase
درستش این بود الان توی‌صحن گوهرشاد نشسته بودم زیارت امین‌الله میخوندم.
_نوارکاسِت
‌ [بیا تا تهش کنارهم بمونیم] این احیاناً همون حرفی نیست که روزای اول رابطه‌هامون بهم میزنیم؟ قرارمیزاریم تا خود خودِ قیامت شریک ِ غم و غصه و شادی همدیگه باشیم! میگن دنیا یه قانون نانوشته داره که : [ هیچ کس تا تهش باهات نمیمونه ] ولی من مثال نقض براش میارم و میگم امام حسین جدا از همه‌ی این ادا و اطفاراست. حقیقتاً من یه نویسند‌ه‌ نیستم که برای شکیل‌تر شدن نوشتم دست‌به دامن کلیشه ها بشم یا بخوام با کلمات بازی کنم و برای خودم الکی سناریو سازی کنم. فقط اومدم از حقایق دنیا براتون حرف بزنم و بگم هیچ آدمی جنمِ تو هر شرایطی کنارتون موندن و نداره غیر [ امام حسین ] اگه بهش پشت کنی و درِ دلتو به روی آدمای دیگه باز کنی ، تهش امام حسین میاد میشینه کنارت زخماتو دونه دونه خوب میکنه. شبِ آخر صفری نشستم گوشه‌ی هیئت و لیتر لیتر چایی روضه میخورم ، دست به دامن ِ پرچم مشکی‌آی اینجا شدم که نکنه سال دیگه جزو ِ دوست جونیای امام حسین حساب نشم و نشه بیام هیئت. بچه ها. شب آخر صفری بیاید دعا کنیم تا آخر دنیا کنار امام حسین بمونیم نکنه یه روزی ازش جدا بشیم .. فی‌الحال ٤ مھر ۱‌٤‌۰۱
[رِسد آدمی به جایی‌ ، که جز حسین نبیند]
دلم میخواست دختری باشم که دورگه‌ی شمالیست و ساکن دور افتاده ترین روستای چسبیده به جنگل است. من دریا را دوست ندارم. عوضش عاشق ِ ظرافت شبنم‌هایی هستم که روی خزه ها و برگ‌های سبز تر از سبزِ جنگل مینشینند. هر روز صبح قبل از طلوع بیدار میشود و در ایوان خانه‌ی چوبی‌شان گیسوان ِ بلند خرمایی اش را شانه میکند و شاید یک روز درمیان باید گلهای باغچه را آب دهد. ترجیحا مادرش شب و روز برایش غذاها‌ی محلی درست کند و تنگ ِ بشقابِ باقلا قاتقش همیشه سیرترشی بگذارد. این وسط حضور یک معشوقه که روستا بالایی زندگی میکند و هر روز به بهانه‌ی دیدنش‌ به روستای پایین سرک میکشد هم مطلوب است. عصرها دامن چین دار و روسری گل گلی اش را سر کند و عجالتا کاغذ و قلم هم زیر بغلش بزند و راهی شود . رود و دشت و روستا را رد کند و برود روی بلندترین نقطه‌ی تپه فریاد بزند : رها رها رها من !
4_5947539641983830273.mp3
9.05M
واسه غروبای پاییز که ممکنه یهو دلتون تنگ شه واسه یکی که تو گذشته‌ها جاش گذاشتید و این داستانا..