_نوارکاسِت
چه رمزی میزنید که امسال همتون یا رفتید راهیان نور یا قراره برید ؟
اگه قسمتتون شده ، برای مایی که امسال اسممون تو لیست جاموندههاست خیلی
دعا کنید :))
هرکدومشونو میبینم اینطوریام که اوکی خدایا یعنی ماهم اشرف مخلوفاتیم ؟ اگه ماهم اشرف مخلوقاتیم اینا که الان اینجان کیان پس :)))
یهسری مداحیا یهجوریه که انگار لازمه بری
دستتو بزنی رو شونۀ مداح ، بگی داداش حواست هست داری در وصف اهلبیت مداحی میخونی ؟
آن شب را خیلی خوب به یاد دارم !
موهایت را با یک حرکت ِ فوق سریع پشت گوش هایت پنهان کردی ، روسریِ قواره ۹۰ گلگلیی که تازه از بازار وکیل برایت خریده بودم را جلوتر کشیدی ؛ انگار خودت هم فهمیده بودی ترکیب موهای فرِ خرمایی با آن روسریِ خوش رنگ و لعاب دل هر رهگذری را از بیخ و بن میلرزاند. نگاهت که میکردم صدای خدا در سرم میپیچید که میگفت [ انا فتحنا لک فتحا مبینا ..]
لبخند ملیحت را که تحویلم میدهی غریزۀ مردانهام تحریک میشود به بوسیدن چشمهایت
من در تمام زندگی چیزی به زیبایی چشم های تو ندیده ام ..
من از همان اولین بار ؛
دلم را گره زدم به گوشۀ قلبت و تمام تورا برای خودم خواستم. تبدیل شدم به خودخواه ترین مرد شهر ؛ که دلش میخواست تنها مجنون لیلایش باشد .
لیلا خانوم !
مخاطب نت به نت کلمات عاشقانهام.
#شرحیات