eitaa logo
دانلود
هدایت شده از کانال توبه
حدیث روز🌹
هدایت شده از کانال توبه
هدایت شده از کانال توبه
حدیث روز🌹
       👇تقویم نجومی یکشنبه👇      👇👇👇کانال عمومی👇👇👇                 (تقویم همسران) اولین و جامعترین مجموعه کانال های تقویم نجومی ، اسلامی. 👈 یکشنبه 👈 27 آبان / عقرب 1403 👈15 جمادی الاول 1446 👈17 نوامبر 2024 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. 🔘 فتح بصره توسط امیرمومنان علی علیه السلام " 36 هجری قمری ". 🌹ولادت امام زین العابدین علیه السلام به روایتی " 36 هجری قمری ". ⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️امروز روز خوبی برای امور زیر است: ✅مسافرت. ✅داد و ستد و تجارت. ✅خواستگاری و عقد و ازدواج. ✅شکار صید و ماهیگیری. ✅دیدار با اشراف و بزرگان و علماء. ✅و آغاز نویسندگی و نگارش خوب است. 🚘مسافرت : مسافرت خوب است. @taghvimehamsaran 👶مناسب زایمان نیست. 🔭 احکام نجوم. 🌓 امروز : قمر در برج جوزا است و امور زیر خوب است : ✳️خرید و سفارش جنس. ✳️معامله املاک و مستغلات. ✳️مبادله سند و قولنامه. ✳️ارسال کالا به مشتری. ✳️آغاز تعلیم و تعلم. ✳️آغاز نویسندگی و نگارش کتاب مقاله و... ✳️و دیدار روسا خوب است. 🔵مناسب بستن حرز برای اولین بار و نماز آن خوب است. 👩‍❤️‍👨مباشرت امشب شب دوشنبه: فرزند حافظ قران گردد. 💎 از کانال ما در فروش حرز و ادعیه همراه دیدن فرمایید.👇 @Herz_adiye_hamrah 🔲 این مطالب تنها یک سوم اختیارات سررسید تقویم همسران است بقیه امور را در تقویم مطالعه بفرمایید. ⚫️ اصلاح سر و صورت. طبق روایات ، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،باعث سرور و شادی می شود. 💉🌡حجامت خون دادن فصد و زالو انداختن یا #زالو انداختن در این روز، از ماه قمری سلامت آفرین است. @taghvimehmsaran 😴🙄 تعبیر خواب. خوابی که (شب دو شنبه) دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 16 سوره مبارکه " نحل " است. و علامات و بالنجم هم یهتدون... و مفهوم آن این است که برای خواب بیننده حالتی غیر از آن حالتی که داشت روی دهد و از جانب شخص خوب و بزرگی به عظمت و بزرگی برسد. ان شاءالله. و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. 💅 ناخن گرفتن یکشنبه برای ، روز مبارک و مناسبی نیست و طبق روایات ممکن است موجب بی برکتی در زندگی گردد. 👕👚 دوخت و دوز یکشنبه برای بریدن و دوختن روز مناسبی نیست . طبق روایات موجب غم واندوه و حزن شده و برای شخص، مبارک نخواهد بود‌( این حکم شامل خرید لباس نیست) ✴️️ وقت در روز یکشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ و بعداز ساعت ۱۶ عصر تا مغرب. ❇️️ ذکر روز یکشنبه : یا ذالجلال والاکرام  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۴۸۹ مرتبه که موجب فتح و نصرت یافتن میگردد . @taghvimehmsaran 💠 ️روز یکشنبه طبق روایات متعلق است به و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد. 🌸بامید پرورش نسلی مهدوی ان شاءالله🌸 📚 منابع مطالب: کتاب تقویم همسران نوشته حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهما السلام قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 تلفن 09032516300 02537747297 09123532816 📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛 📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک  ارسال  کنید مطلب بدون لینک شرعا حرام و ممنوع میباشد. 📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛📛 مطلب تخصصی و مفید تقویم نجومی را هر شب در 👇اینجا👇دریافت کنید 👇عضو شوید👇 لینک کانال اصلی و فعال ما در تلگرام👇 @taghvimehmsaran ای دی ادمین 🆔👇 @tl_09123532816 لینک گروه در پیام رسان تلگرام ایتا و سروش👇 @taghvimehamsaran https://eitaa.com/joinchat/2302672912C0ee314a7eb
علیرضا ارادت خاصی به شهدا داشت... همواره به شهدا و سعادتشان غبطه می‌خورد علاقه زیادی به شهدای غرب کشور داشت... همیشه هم می‌گفت شهدای جنگ که در مناطق غرب به رسیدند مظلوم‌ترین شهدای ما بودند.... از همان ابتدا حرف از شهادت در خانه ما بود. همیشه وقتی به مزار عمویشان می‌رفتیم؛ می‌گفت: فکر کن عکس من روزی بر سنگ مزار حک کنند و بنویسند: " شهید علیرضا بریری" راوی:همسر شهید شهادت: ۱۷ اردیبهشت ۱۳۹۵؛ خانطومان 🖤🖤🖤فاطمة الزهراء🖤 🖤🖤فاطمة الزهراء🖤 🖤فاطمة الزهراء🖤 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید علیرضا بریری 🌹🍃 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
مرحبااےپیڪ‌ِمشتاقان،بده‌پیغامِ‌ دوست تاڪنم‌جان‌ازسرِرغبت،فِداےنام‌ِ‌ دوست "حافظ شیرازی" 🏝سلام بر عزیزترینی که غریب‌ترین است... سلام بر مهربان‌ترینی که تنهاترین است... سلام بر صبورترینی که محزون‌ترین است... سلامی از ما که بی‌قرار و چشم به‌راهیم به شما که امید و پناه و قرار ما هستید...🏝 ⚘اُشْهِدُکَ یا مَوْلاىَ اَ نّى اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَحْدَهُ لا گواه گیرم تو را اى مولا و سرور من که من گواهى دهم به این که معبودى نیست جز خداى یگانه(آل‌یاسین)⚘ 🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃 https://splus.ir/rostmy 🍃🌹🍃
دل تنهـا نردبـانی ست که آدمـی را به آسمـان مـی‌رساند و تنها وسیله‌ایستــ کـه خدا را در مـی‌یابد ... 🕊 🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃 https://splus.ir/rostmy 🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣 تربیت صحیح «می خوام بفرستمش اهواز پیش آقای فتح که اون جا به اش قرآن یاد بدن.» آقای جباری نگاهی به صورتم کرد انگار اضطرابم را گرفت به بابا گفت:«نمی خواد بفرستیش اهواز حاج آقا.» «چرا؟» «من خودم همین جا به حسن آقای گل قرآن یاد میدم؛ ان شاء الله چند ماه می خواد بمونه؟» «دوماه شاید هم دو ماه و نیم» «به امید خدا تو یک ماه روخوانی قرآن رو یادش میدم» گویی همه ی دنیا را بخشیدند به .من، از زور خوشحالی نمی دانستم چکار کنم، بابام خنده ای کرد و به ام گفت: «خدا برات رسوند.» آقای جباری گفت:« اول از همه هم دعای کمیل رو یادش می دم، ازهمین فردا هم شروع می کنیم.» بابا گفت:« پس اگر ممکنه وقت کلاس رو بگذارین برای بعد از ظهرها.» «اشکالی نداره کلاس ما باشه برای بعدازظهر.» خداحافظی کرد و از پیشمان رفت، به وقت کلاس فکر کردم و پرسیدم:« مگه صبح ها می خوام چکار کنم؟» گفت:« منتقلت می کنم به گروهان» «گروهان؟! گروهان دیگه چیه؟» برام توضیح داد و گفت :«می خوام صبح ها مثل یک مرد اسلحه بگیری دستت و بری قاطی بسیجی ها آموزش ببینی.» صبح فردا با هم رفتیم هواز، داد یکدست لباس بسیجی اندازه تنم دوختند بس که ذوق زده شدم از همان توی خیاطی، لباسها را پوشیدم ،وقتی برگشتم به روستای متروکه، بردم پیش آقای محمدیان، فرماندهی گروهان خیرالله، ادامه دارد.... 🟣خاک های نرم کوشک🟣 تربیت صحیح به اش گفت:«این بچه ی ما از فردا صبح ها دراختیارشماست می خوام همچین آموزشش بدی که به قول خودمون عملیاتی بشه.» همان روز یک اسلحه کلاش تحویل گرفتم،قدش شاید سی چهل سانت از خودم کوچکتر بود،اول کارحملش مشکل بود،کم کم ولی به اش عادت کردم و آسان شد برام. صبح ها تو مراسم صبحگاه پرچمدار گروهان من بودم که جلوتر از همه می ایستادم،بعد از مراسم و ورزش،آموزش شروع می شد.به مرور پرتاب نارنجک، کاشتن مین و انواع و اقسام اسلحه ها را یاد گرفتم. بیشتر از آموزش،حرص و جوش کلاس های قرآن را می زدم،هر روز بعد از ظهر آقای جباری می آمد و خوب باهام سرو کله می زد،تو ظرف یکی دوهفته جوری شد که قشنگ روخوانی می کردم. یک بار هم رفتیم پیش بابا، آقای جباری به اش گفت: «حسن دیگه تو کار قرائت راه افتاده حالا هم می خواد از روی قرآن برای شما بخونه.» ناباورانه گفت:«یعنی تو این چند روزه راه افتاده!» «بله، مگه تعجب داره آقای برونسی؟» «آخه این حسن آقای ما، تو مشهد یه کمی همچین تنبل تشریف داشتن»..... رفتیم بالای پشت بام که خلوت بود،چند تا آیه قرآن را شمرده - شمرده خواندم تو نگاه بابا برقی از خوشحالی می درخشید. وقتی خواندنم تمام شد،رو به آقای جباری کرد و گفت:«به لطف خدا،خلوص نیت و زحمت شما خیلی زود داره نتیجه میده حاج آقا.» دو ماهی آن جا ماندم با همه ی سختی هایی که داشت خیلی شیرین بود. آموزش قرآن و احکام، آموزش های نظامی، مخصوصاً رزم شبانه اش،حسابی به آدم می چسبید. بهترین خاطره ام از آن دوره،تو نیمه های شب بود،وقتهایی که پدرم بلند می شد و تو دل شب،نماز می خواند و قرآن،دلم هنوز پیش آن ناله ها و راز و نیازهای پر سوز و گداز پدرم مانده است! نزدیک شهریور ماه به ام گفت:«بابا جان کم کم بایدحاضر بشی که برگردی مشهد.» ادامه دارد.... 🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃 https://splus.ir/rostmy 🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣 تربیت صحیح چند باردیگر هم این حرف را زد هربار با جدیت و با سماجت می گفتم:«من دیگه از این جا نمی رم.» حتی دو سه بار بحث بالا گرفت قطعی می گفت:«باید برگردی» من هم زود می زدم زیر گریه و می گفتم:«نمیرم.» ماندن آن جا شیرینی خاصی داشت برام، مخصوصاً که بو برده بودم قراراست عملیاتی هم بشود.پدرم حرفی نداشت که تو عملیات بروم،گیر کار از طرف فرماندهان رده بالا بود. «بچه ی آقای برونسی و بچه های همسن و سال او به هیچ وجه تو عملیات نمی تونن شرکت کنن» شایدبرای همین بود که پدرم می گفت: «دیگه شرعاً درست نیست که من،تو رو ببرم عملیات.» تو گیر و دار رفتن و نرفتن، یک شب ساعت حدود یک بود.ازخواب بیدارم کرد آهسته گفت:«بلند شو حسن جان.» زود تو جام نشستم. «چی شده؟» دستی به سرم کشید و گفت:« پاشو پسرم، حاضرشو که می خوای بری دیدار امام.» تو همان حالت خواب و بیداری چشم هام گرد شدپرسیدم:«دیدار امام؟! کی؟» «همین حالا، باید حاضر بشی» خوشحالی تمام وجودم را گرفت،نفهمیدم چطور وسایلم را جمع و جورکردم،یک ماشین بیرون منتظرم بود.دم رفتن،یک آن فکری آمد توی ذهنم،«نکنه بابا می خواد منواین جوری بفرسته مشهد.» پاهام تو رفتن سست شد،یکدفعه ایستادم رو به بابا گفتم:«می خوام ادامه دارد.... 🟣خاک های نرم کوشک🟣 یک توسل پیش شما بمونم.» این بار ولی دیگرحریفش نشدم گفت:«تو برو پسرم،منم دو،سه روز دیگه می آم.» بالاخره هم راهی مشهدشدم دو سه روز بعدش خودش هم آمد،مرخصی اش کوتاه بود،دم رفتن هم خودش تنهارفت، اصرارهای من برای همراهی فایده ای نداشت. خدا رحمتش کند،چند ماه بعد از شهادتش، پام که به جبهه بازشد،همان دوماه آموزش، کلی به دردم خورد.هنوز هم هر وقت توفیقی می شودکه قرآن بخوانم خودم را مدیون همت او می دانم و مدیون حرص و جوش هایی که برای تربیت صحیح ما می زد. سید حسن مرتضوی روال عملیات ها طوری بود که فرماندهان باید تا پایین ترین رده نسبت به زمین و منطقه ی عملیات توجیه می شدند.منطقه عملیات والفجر سه، منطقه ای کوهستانی بود و پر از شیار و پر از پستی و بلندی. آن وقتها من مسؤول ادوات لشکر بودم، دیدگاه در اختیار ما بود و از آن جا باید آتش عملیات کنترل می شد.یک شب مانده بود به عملیات،قراربود فرماندهی لشکر و رده های پایین تر بیایند تو خود مقر دیدگاه،بنا بود تمام وضعیت ها چک شود برای فردا شب که عملیات داشتیم. چند دقیقه ای طول کشید تا همه آمدند، بینشان چهره ی دوست داشتنی و صمیمی برونسی هم خودنمایی می کرد.بعد از خواندن چند آیه از قرآن،فرماندهی لشکر شروع کردبه صحبت،بچه ها را،یکی یکی نسبت به ادامه دارد.... 🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃 https://splus.ir/rostmy 🍃🌹🍃
سر فدای قدمت، ای مه کنعانی من قدمی ‌رنجه‌کن،‌ای‌ دوست ‌به ‌مهمانی ‌من عمرمان رفت به تکرار نبودن هایت غیبتت ‌سخت ‌شد،ازدست‌ِ مسلمانی‌ من ✦اَلسّلامُ عَلَیْکَ یا صاحِبَ الزَّمانِ ✦اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا خَلیفَةَ الرَّحْمانِ ✦اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا شَریکَ الْقُرْآنِ ✦ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا قاطِعَ الْبُرْهانِ ✦ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا إِمامَ الْإِنْسِ وَالْجانِّ ✦ اَلسَّلامُ عَلَیْکَ وَعَلى آبائِکَ الطَّیِّبینَ ، ✦وَأَجْدادِکَ الطَّاهِرینَ الْمَعْصُومینَ وَرَحْمَةُ اللَّهِ وَبَرَکاتُهُ گویند 🌻‌⃟🍂๛فرج مولا صلواتـــــــ علیه السلام 🖤🖤🖤فاطمة الزهراء🖤 🖤🖤فاطمة الزهراء🖤 🖤فاطمة الزهراء🖤 ✅انتشار مطالب بدون ذکر منبع با ذکر حداقل1⃣صلوات جهت سلامتی و فرج امام زمان علیه السلام جایز است✅ 🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃 https://splus.ir/rostmy 🍃🌹🍃
مادر هر کاری کند، فرزندان یاد می‌گیرند؛ مثلاً اگر شود...💔 🕊 🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃 https://splus.ir/rostmy 🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣 یک توسل مشکلات و مسائل عملیات توجیه می کرد، از چهره و از لحن صداش معلوم بود خیلی نگران است، جای نگرانی داشت. زمین عملیات پیچیدگی های خاص خودش را داشت.رو همین هم حساب احتمالش می رفت که هر کدام از فرماندهان، مسیر را گم کنند و نتوانند از پس کار بر بیایند. وقتی نقشه را روی زمین پهن کردند،نگرانی فرمانده لشکرو بچه های دیگر بیشترشد فرماندهی لشکر داشت از قطب نما و گرا و این جور چیزها حرف می زد ما فقط یک شب فرصت داشتیم،تصمیم گیری تو آن زمان کم با آن شرایط حساس واقعاً کار شاقی بود برای فرماندهی لشکر. تو این مابین،عبدالحسین چهره اش آرامتر ازبقیه نشان می داد حرف های فرماندهی که تمام شد معلوم بود هنوز نگران است. عبدالحسین رو کردبه اش و لبخندی زد آرام و با حوصله گفت:«آقا مرتضی!» «جانم.» «اجازه می دی یک موضوعی رو خدمتت بگم.» «خواهش می کنم حاج آقا بفرمایید.» عبدالحسین کمی آمدجلوتر،خیلی خونسرد گفت:«برای فرداشب، احتیاجی نیست که من با نقشه و قطب نما برم.» همه براشان سؤال شد که او چه می خواهد بگوید به آسمان و به شب اشاره کرد و گفت:«فقط یک باریا زهرا(س) و یک بار یا "الله" کار داره که ان شاء الله منطقه رو از دشمن بگیریم.» این ضرب المثل را زیاد شنیده بودم سخن کز دل برآید، لاجرم بر دل نشیند. عينيتش را ولی آن جا دیدم،عبدالحسین حرفش را طوری با اطمینان گفت که اصلاً آرامش خاصی به بچه ها داد.یعنی تقریباً موضوع پیچیدگی زمین و این حرفها را تمام کرد. از آن به بعد پر واضح می دیدم که بچه ها با امید بیشتری از پیروزی حرف می زدند. ادامه دارد.... 🟣خاک های نرم کوشک🟣 شاخکهای کج شده شب عملیات، حاج عبدالحسین توانست زودتر از بقیه و با کمترین تلفات هدف را بگیرد با وجود این که منطقه ی عملیاتی او زمین پیچیده تری هم داشت.همان طور که گفته بود یک توسل لازم داشت. علی اکبر محمدی پویا اواخر سال شصت و دو بود دقیقاً یادم نیست آن روز مناسبتی داشت یا نه، ولی می دانم بچه های گردان را جمع کردکه براشان حرف بزند تو مقدمات صحبتش،مثل همیشه گفت «السلام علیک یا فاطمه الزهرا سلام الله عليها.» بغض گلوش را گرفت و اشک تو چشمهاش جمع شد همیشه همین طوربود.اسم حضرت را که می برد بی اختیار اشکش جاری می شد.گویی همه وجودش عشق و ارادت بود به آن حضرت و حضرات مقدسه ی دیگر (علیهم السلام) موضوع صحبتش حول و حوش امدادهای غیبی می گشت، لابلای حرفهاش خاطره ی قشنگی تعریف کرد؛ خاطره ای از یکی از عملیات ها گفت: شب عملیات آرام و بی سرو صدا داشتیم می رفتیم طرف دشمن، سر راه یکهو خوردیم به یک میدان مین،خدایی شد که فهمیدیم میدان مین است و گرنه ما گرم رفتن بودیم و هوای این طور چیزها را نداشتیم ادامه دارد.... 🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃 https://splus.ir/rostmy 🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣 شاخکهای کج شده بچه های اطلاعات اصلاً ماتشان برده بود آنها موضوع را زودتر از من فهمیدند، وقتی به ام گفتند،خودم هم ماتم برد. شب های قبل که می آمدیم ،شناسایی، همچین میدانی ندیده بودیم تنها یک احتمال وجود داشت و آن هم این که راه را کمی اشتباه آمده بودیم آن طرف میدان مین، شبح دژ دشمن تو چشم می آمد. ما نوک حمله بودیم و اگر معطل می کردیم،هیچ بعید نبود عملیات شکست بخورد، با بچه های اطلاعات شروع کردیم به گشتن، همه امیدمان این شد که معبر خود عراقی ها را پیدا کنیم چند دقیقه ای گشتیم ولی بی فایده بود. کمی عقب تر از ما تمام گردان منتظر دستورحمله بودند هنوز از ماجرا خبر نداشتند بچه های اطلاعات خیره - خیره نگاهم می کردند «چکار می کنی حاجی؟» با اسلحه ی کلاش به میدان مین اشاره کردم. «می بینی که! هیچ راه کاری برامون نیست» «یعنی .... برگردیم؟!» چیزی نگفتم تنها راه امیدم به در خانه ی اهل بیت علیهم السلام بود، متوسل شدم به خودخانم حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) با ناله گفتم:«بی بی خودتون وضع ما رو دارید می بینید دستم به دامن تون،یک کاری بکنید.» به سجده افتادم روی خاک ها و باز گفتم:« شما خودتون تو همه ی عملیات ها مواظب مابودید این جا هم دیگه همه چیز به لطف و عنایت خودتون بستگی داره.» تو همین حال گریه ام گرفت عجیب هم قلبم شکسته بود که خدایا چکار کنیم؟! ادامه دارد.... 🟣خاک های نرم کوشک🟣 شاخکهای کج شده وقتی لطف و معجزه ای مقدر شده باشد و قطعاً بخواهد اتفاق بیفتد می افتد حالا اگر کسی بخواهد ذهنیت خود را قاطی جریان بکند و موضوع را با فکر ناچیز خودبسنجد، اصلاً عقل از او گرفته می.شود. من هم تو آن شرایط حساس، نمی دانم یکدفعه چطور شد گویی از اختیار خودم آمدم بیرون، یک حال از خود بیخودی به ام دست داده بود. یکدفعه رفتم نزدیک بچه های گردان حاضر و آماده نشسته بودند و منتظر دستور، یکهو گفتم: «برپا.» همه بلند شدند، به سمت دشمن اشاره کردم بدون معطلی دستور حمله.دادم خودم هم آمدم بروم، بچه های اطلاعات جلوم را گرفتند «حاجی چکار کردی؟!» تازه آن جا فهمیدم چه دستوری داده.ام ولی دیگر خیلی ها وارد میدان مین شده بودند همان طور هم به طرف دشمن آتش می ریختند. «حاجی همه رو به کشتن دادی!» شک و اضطراب آنها، مرا هم گرفت یک آن، اصلاً یک حالت عصبی به ام دست داد دستها را گذاشتم رو گوشهام و محکم شروع کردم به فشار دادن، هر آن منتظرمنفجر شدن یکی از مین ها بودم...... آن شب ولی به لطف و عنایت «بی بی»بچه ها تا نفر آخرشان از میدان مین رد شدند یکی شان هم منفجر نشد. تازه آن جا من به خودم آمدم، سر از پا نشناخته، دویدم طرف،دشمن، از روی همان میدان مین! صبح زود هنوز درگیر عملیات بودم یکدفعه چشمم افتاد به چندتا از بچه های اطلاعات لشکرداشتند می دویدند و با هیجان از این و آن می پرسیدند:«حاجی برونسی کجاست؟! حاجی برونسی کجاست؟!» رفتم .جلوشان ،گفتم :«چه خبره؟ چی شده؟» فهمیدم دیشب چکار کردی حاجی؟ صداشان بلند بود و غیر طبیعی خودم را زدم به آن راه گفتم: «نه» گفتند: می دونی گردان رو از کجا رد کردی؟ «از کجا؟» ادامه دارد.... 🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃 https://splus.ir/rostmy 🍃🌹🍃
هدایت شده از کانال توبه
استاد انصاریان: ✍🏻 عزیزان توجه کنید! اگر به کسی چیـزی دادنـد، از دادنـد. وقتـی به آخــرت منتـقـل شـویـم، حسرت سحــر را خواهیــم خـورد. هرگنج سعادت که خدا داد به حافظ از یمن دعای شب و ورد سحـری بود @Tobeh_Channel
        👇تقویم نجومی سه شنبه👇     👇👇👇 کانال عمومی 👇👇👇             🌏 تقویم همسران 🌍 (اولین و کاملترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی ، اسلامی) @taghvimehamsaran ✴️ سه شنبه 👈 29 آبان/ عقرب 1403 👈17 جمادی الاول 1446👈19 نوامبر 2024 🕌 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️امروز سه شنبه روز مناسبی برای امور زیر است. ✅خواستگاری و عقد و عروسی. ✅خرید کردن. ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅آغاز بنایی و ساخت و ساز. ✅ختنه نوزاد. ✅شراکت و امور مشارکتی. ✅عقد مضاربه. ✅و دیدار روسا و دوستان خوب است. ✅ برای پیوستن به کانال تقویم نجومی اسلامی و دریافت تقویم هر روز کافی است کلمه "تقویم همسران" را در تلگرام و ایتا جستجو کنید. 🚖سفر : مسافرت همراه صدقه باشد. 👶مناسب زایمان و نوزاد زندگی پاکی دارد. 🤕 بیمار امروز زود خوب شود. 🔭  احکام نجوم. 🌓 امروز قمر در برج سرطان است و برای امور زیر خوب است: ✳️درختکاری. ✳️کندن چاه و قنات. ✳️بذر افشانی و کاشت. ✳️خرید و سفارش جنس. ✳️معاملات ملکی. ✳️و آبرسانی نیک است. 🔵نوشتن حرز و سایر ادعیه و نماز و بستن آن برای اولین بار مناسب است. 🔲 این اختیارات یک سوم مطالب سررسید تقویم همسران است مطالب بیشتر را در کتاب تقویم همسران مطالعه بفرمایید.      @taghvimehamsaran 👨‍👩‍👧‍👦مباشرت امشب شب چهارشنبه : مباشرت کراهت دارد. 💇💇‍♂ اصلاح سر و صورت: طبق روایات، (سر و صورت) در این روز از ماه قمری ،میانه است. 💉💉حجامت خون دادن فصد. 🔴 یا در این روز از ماه قمری ، باعث صحت بدن می شود. ✂️ ناخن گرفتن. سه شنبه برای ، روز مناسبی نیست و در روایتی گوید باید بر هلاکت خود بترسد. 👕👚 دوخت و دوز. سه شنبه برای بریدن،و دوختن  روز مناسبی نیست و شخص، از آن لباس خیری نخواهد دید( به روایتی آن لباس یا در آتش میسوزد یا سرقت شود و یا شخص، در آن لباس مرگش فرا رسد)(خرید لباس اشکال ندارد)(کسانی که شغلشان خیاطی است میتوانند در روزهای خوب بُرش بزنند و در روزهای دیگر آن را تکمیل کنند) ✅ وقت در روز سه شنبه: از ساعت ۱۰ صبح تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶ عصر تاعشای آخر( وقت خوابیدن) 😴😴 تعبیر خواب. تعبیر خوابی که امشب شبِ چهار شنبه دیده شود طبق ایه ی 18 سوره مبارکه "کهف" است. و تحسبهم ایقاظا و هم رقود... و از معنای آن استفاده می شود که کسی دوست یا دشمن خواب بیننده هست به وی برسد و از قبیل امور و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. کتاب تقویم همسران صفحه 115 ❇️️ ذکر روز سه شنبه : یا ارحم الراحمین  ۱۰۰ مرتبه. ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۹۰۳ مرتبه که موجب رسیدن به آرزوها میگردد . 💠 ️روز سه شنبه طبق روایات متعلق است به و و سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد . 🚀 با جستجوی " تقویم همسران" در تلگرام و ایتا و سروش به ما بپیوندید 🌸 زندگیتون مهدوی 🌸 📚 منابع ما👇 تقویم همسران تالیف:حبیب الله تقیان انتشارات حسنین علیهما السلام قم:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 تلفن :                 ۰۲۵۳۷۷۴۷۲۹۷ 0912 353 2816‌‌ 0903 252 6300 📛📛📛📛📛📛📛📛📛 📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک  ارسال  کنید.بدون لینک بهیچ وجه جایز نیست و حرام است. 📛📛📛📛📛📛📛📛📛 مطلب تخصصی و مفید تقویم همسران را هر شب در 👇‌اینجا👇دریافت کنید 👇عضو شوید👇 لینک کانال در ایتا و سروش و تلگرام یا روبیکا👇 @taghvimehamsaran ارتباط با ادمین مجموع کانال های نجومی👇 @tl_09123532816 https://eitaa.com/joinchat/2302672912C0ee314a7eb
بمناسبت سالگرد آزادسازی سوسنگرد 💠 سوسنگرد در محاصره کامل عراق قرار گرفت. مدافعین شهر به 300 نفر نمی رسیدند و عراق از همه ورودی های شهر با تانک جلو می آمد. نگاهم به نصرالله بود. هیچ ترس واهمه یا دلهره ای نداشت. واقعاً در موقعیتی بودیم که ممکن بود پنج دقیقه دیگر زنده نباشیم و ما در شهری غریب بی نشان کشته شویم. 💠با نصرالله وارد بیمارستان سوسنگرد شدیم. تعدادی پیکر شهید افتاده بود. دیدم نصرالله شهدا را بر می دارد و از حالت خوابیده با احترام به حالت نشسته کنار دیوار تکیه می دهد. گفتم: این چه کاریه می کنی؟ گفت: اینجا کسی نباید بخوابد. اینها شهید شده اند، ولی هنوز سرپا هستند، این جور اگر عراقی ها آمدند حتی از شهدای ما هم هراس پیدا می کنند و عقب نشینی می کنند. 💠شب شد، دیدم نصرالله با هیبتی عجیب به مسجد آمد. چند اورکت تنش کرده بود. چند قطار فشنگ به خودش بسته، چند اسلحه کلاش هم روی دوشش گذاشته بود. گفتم: اینا چیه؟ گفت: رفتم توی خیابان این ها را از روی جنازه های عراقی جمع کردم که علیه خودشون استفاده کنیم. نصرالله هم یکی از قهرمانان شیرازی و گمنام شکست حصر سوسنگرد بود... 🌱🌷🍃 نصرالله ایزدی 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید نصرالله ایزدی 🌹🍃 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
💚 💚 🤍 🤍 ❤️❤️ 📖 السَّلامُ عَلی وَلِیِّ اللَّهِ وَ ابْنِ اَوْلِیآئِهِ... ✋سلام بر تو ای مولایی که همچون پدران پاکت، بر ذره ذره این عالم ولایت داری. سلام بر تو و بر روزی که زیر پرچم ولایت تو جهان آباد خواهد شد.🌹🌼🌹 📚 بحار الأنوار، ج‏99، ص 117 📤 اگر ۱ نفر را به او وصل کردی برای سپاهش تو سردار یاری 🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃 https://splus.ir/rostmy 🍃🌹🍃
پرواز‌کردن‌سخت‌نیست عاشق‌کہ‌باشۍبالت‌مۍ‌دهند؛ ویادت‌مۍ‌دهندتاپرواز‌ڪنی آن‌هم‌عاشقانہ....💔(: _وعاقبتتون_شهدایی 🕊 🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃 https://splus.ir/rostmy 🍃🌹🍃
‍ 🟣خاک های نرم کوشک🟣 اولین نفر جریان را با شتاب گفتند. به خنده گفتم: «اه! مگه میشه که ما از رو میدون مین رد شده باشیم؟حتماً شوخی می کنیدشماها.» دستم را گرفتند.گفتند:«بیا بریم خودت نگاه کن» همراشان رفتم. دیدن آن میدان مین واقعاً عبرت داشت تمام مین ها روشان رد پا بود بعضی حتی شاخک هاشان کج شده بود، ولی الحمد لله هیچ کدام منفجر نشده بود. خدا رحمت کند شهید برونسی را،آخر صحبتش با گریه می گفت:«بدونید که حضرت فاطمه ی زهرا (سلام الله علیها) و اهل بیت عصمت و طهارت (علیهم السلام) تو تمام عملیاتها ما رو یاری می کنند.» محمد رضا فداکار یکی از همرزمان شهید برونسی می گفت:« چند روز بعد از عملیات دو سه تا از بچه ها، گذرشان به همان میدان مین می افتد. به محض اینکه نفر اول پا توی میدان می گذارد یکی از مین ها عمل می کند که متأسفانه پای او قطع می شود بقیه مین ها را هم بچه ها امتحان می کنند که می بینند آن حالت خنثی بودن میدان مین رفع شده است. شهید برونسی تمام فکر و ذکرش درباره عملیات موفق این بود که می گفت: باید نزدیکی مان را با اهل بیت (علیهمالسلام) بیشتر کنیم و ایمانمان را قوی تر. محمد حسن شعبانی کله قندی گل منطقه بود؛ از آن ارتفاعات حساس و حیاتی،از بلندی آن جا دشمن به جاده های مواصلاتی و به تمام منطقه ی ما تسلط داشت همیشه از همان جا بود که مشکل برامان درست می کرد تو عملیات آزاد سازی مهران هم همین مشکل پاپیچ بچه ها شد. ادامه دارد.... 🟣خاک های نرم کوشک🟣 اولین نفر یادم هست روز هفتم ،عملیات ،خیلی از مناطق مورد نظرمان آزاد شده بود حتی ارتفاعات «5» و ارتفاعات نعل اسبی "۱" هم زیر پای بچه های ما بود ولی با همه ی این احوال،اگر کله قندی دست دشمن می ماند نتیجه ی عملیات برای ما صفر بود. یعنی اصلاً تثبیت عملیات به آزادی آن ارتفاعات بستگی داشت. دشمن تمام هست و نیستش را گذاشته بود که آن جا را از دست ندهد چند بار تک زدیم، اما کله قندی همچنان به انتظار قدمهای ما لحظه شماری می کرد روز هفتم عملیات خودعبدالحسین باز آمد توی گود.رفت سروقت گردان بلال، که گردان تکاور بود. غلامی، عسکری، میرانی مقدم " ۱ ". و چند تا دیگر از آن آرپی چی زن های هیکل دار و رشید را برداشت و با تأکید گفت:«این کله قندی امروز باید آزاد بشه!» فکر می کنم دو، سه ساعتی مانده بود به ظهر،که حمله را شروع کرد عبدالحسین و آن چند تا آرپی چی زن رفتند تو نوک حمله، بقیه ی گردان تکاور هم پشت سرشان. سرهنگ جاسم " ۲ بالای ارتفاعات، مثل مار زخم خورده به خودش می پیچید، با آتش سنگینی که رو سر بچه ها می ریخت هر طوربودجلوی پیشروی ما را گرفت، حالا عبدالحسین و بقیه، پشت سنگ ها و لابلای شیارها متوقف شده بودند ولی معلوم بود هیچ کدام قصد برگشتن ندارند. حجم آتش بیشتر، از طرف دشمن بود یکهو سرو کله ی چند تا از هلیکوپترهاش پیدا شد یقین داشتیم برای بعثی ها آذوقه و مهمات آوردهاند بچه ها از پایین و از ارتفاعات بغل ،شروع کردند به ریختن آتشی شدید، کمی بعد، هلیکوپترها دست از پا دراز تر برگشتند. حالا فرصت خوبی بود برای ما،عبدالحسین نعره زد: «الله اکبر» پاورقی ۱ این ارتفاعات سمت چپ کله قندی واقع شده بودند ادامه دارد.... 🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃 https://splus.ir/rostmy 🍃🌹🍃
🟣خاک های نرم کوشک🟣 اولین نفر پشت بندش سریع بلند شد و شروع کرد به پیشروی در همان حال آتش هم می ریخت بچه ها هم به تبعیت از او، ،دوباره حمله را شروع کردند چیزی نگذشت که ورق به نفع ما برگشت و باز این ما بودیم که میدان دار معرکه شدیم. سرهنگ جاسم و نیروهایش تو بد وضعی گیر کرده بودند.حالا از چند طرف رو سرشان آتش می ریختیم پرواضح بود که دارند نفس های آخر را می کشند. فتیله ی آتششان هم هر لحظه پایین تر می آمد‌ کم کم اوضاع و احوال طوری شد که دو راه بیشتر برایشان نماند یا تسلیم یا خودکشی تو این حیص و بیص باز سرو کله ی هلیکوپترهای دشمن پیدا شد این بار تعدادشان بیشتر نشان می داد و از طرز مانورشان معلوم بود برای کار مهمتری آمده اند کاری مهم تر از ریختن آذوقه و مهمات، زده بودند به سیم آخر. قشنگ تا بالای ارتفاعات آمدند،عبدالحسین زودتر از بقیه قضیه را فهمید. اومدن جاسم" فرمانده شون رو ببرن، میخوان نجاتش بدن امان ندین به شون» خودش سریع یک گلوله ی آرپی جی زد طرف هلیکوپترها بچه ها هم مهلت ندادند هر کی با هر اسلحه ای داشت آتش می ریخت طرفشان، تیربارچی با تیربار میزد و دوشیکاچی با دوشیکا گلوله های آرپی چی هم همین طور یک کله شلیک شد. این بار دوتاشان را زدیم با سرو صدای زیادی خوردند به صخره ها و منفجر شدند. پاورقی ۱- همگی به فیض عظیم شهادت نائل آمدند ۲- داماد و پسرخاله ی صدام که با تعداد زیادی از نیروهای بعثی با چنگ و دندان چسبیده بودند به آن ارتفاعات ادامه دارد.... 🟣خاک های نرم کوشک🟣 اولین نفر هلیکوپترهای ،دیگر هلی برد کردند انگار از طرف شخص صدام دستور داشتند هر طور شده سرهنگ جاسم را نجات دهند آخرش ولی نتوانستند ما همین طور به نوک ارتفاعات نزدیکتر می شدیم، شدت آتشمان که بیشتر شد. آنها دمشان را گذاشتند رو کولشان و زدند به فرار. بچه ها با شور و هیجان زیادی قدم بر می داشتند و تخته سنگها را یکی بعد از دیگری رد می کردند. اولین نفری که پا گذاشت رو ارتفاعات کله قندی خود عبدالحسین بود. ۱. پرچم جمهوری اسلامی را با آن بالا زد خودش هم سرهنگ جاسم را اسیر کرد و کلتش را از او گرفت "۲" جاسم باعث شهادت بهترین و مخلص ترین نیروهای ما شده بود نیروهایی که هر کدام برای عبدالحسین حکم فرزند را داشتند و او برای رزمی شدنشان، حسابی عرق ریخته بود و زحمت کشیده بود. حاجی وقتی جاسم را دستگیر کرد چند تا از بچه ها هجوم بردند که او را به درک واصل کنند ولی عبدالحسین خیلی قاطع و جدی جلوشان را گرفت با ناراحتی گفت: «ما حق نداریم همچین کاری بکنیم» بچه ها ناراحت تر از او گفتند:«اون از یک سگ هار ،بدتره باید همین حالا قصاص بشه.» «اگر بنا باشه قصاص هم بشه مقامات بالا باید تشخیص بدن، نه من و شما.» جلوی نگاه های حیرت زده بچه،ها خودش راه افتاد که جاسم را ببرد عقب تحویل بدهد. می گفت: «می ترسم بلایی سرش بیارن» پاورقی -۱- شهید برونسی در آن ،عملیات معاونت تیپ امام جواد(سلام الله علیه)را بر عهده داشت. به خاطر لیاقت و رشادتی که از خودش نشان داد از آن به بعد در سمت فرماندهی تیپ مشغول خدمت شد حتی آن ارتفاعات را می خواستند به نام او مزین کنند که به شدت ممانعت کرد. ادامه دارد.... 🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃 https://splus.ir/rostmy 🍃🌹🍃
هدایت شده از کانال توبه
📢واسطۀ بی‌واسطه 💬 در لطائف و دقائق این روایت شریف عنایت ویژه‌ای فرمایید. امام سجاد علیه‌السلام به «ابوحمزه ثُمالی» فرمودند: 📜 لَيْسَ بَيْنَ اللَّهِ وَبَيْنَ حُجَّتِهِ حِجَابٌ فَلَا لِلهِ دُونَ حُجَّتِهِ سِتْرٌ نَحْنُ أَبْوَابُ اللَّهِ وَنَحْنُ الصِّرَاطُ الْمُسْتَقِيمُ وَنَحْنُ عَيْبَةُ عِلْمِهِ وَنَحْنُ تَرَاجِمَةُ وَحْيِهِ وَنَحْنُ أَرْكَانُ تَوْحِيدِهِ وَنَحْنُ مَوْضِعُ سِرِّهِ؛ 🌌 ميان خدا و حجّت او حجاب و مانعى وجود ندارد، پس خداوند جز حجّت خود حجابی ندارد. مایيم درهاى علم خدا، راه مستقيم و كانون علم او، و مایيم بازگوكننده و شرح دهندۀ وحى خدا و استوانه‌‏هاى اصلى كاخ توحيد او، و مایيم جايگاه راز نهانى او. 🖋 باری، کسی اگر با آستان رفیع و قدوسی ولیّ الله الأعظم، یگانه واسطۀ بی‌واسطۀ فیض وجود آشنا نشود، به هیچ شأنی از شؤون وجود راه نخواهد یافت، زیرا نامحرمِ با او، بیگانۀ با ذات لا یزال اُلُوهی است و آن ربوبیتی که کُنهِ جوهرۀ عبودیت یاد شده، همانا مُخ مقام نورانیت بلا تعیّن امام علیه‌السلام است. امام صادق علیه‌السلام فرمودند: 📋 الْعُبُودِيَّةُ جَوْهَرٌ كُنْهُهَا الرُّبُوبِيَّةُ؛ بندگی، حقیقتی دارد که کُنه آن پروردگاری است. ✅ و این نکتۀ لطیفِ عرشی را با تلطیف سِرّ و تدقیق فکر دریاب و وجدان نما که تمام عبادات دینیه، ریاضات شرعیّه و سیر و سلوک شهودیّۀ عرفانیه، از برای اتصال و ارتباط با این نوریّت معظّم است. @Tobeh_Channel
💢پیاز کبابی بهترین درمان ➖سرفه ➖و خلط گلو و سینه، قوت گرفتن بدن در سرما خوردگی ها، آنفولانزا، کرونا و... 🔸پیاز را روی شعله پخش کن بگذارید تا با حرارت غیر مستقیم، کباب شده و بپزد (بهتر است روی ذغال باشد، در غیر این صورت روی شعله ی اجاق) همراه با هر وعده ی غذا به بیمار دهید تا به صورت گرم و داغ میل کند. 👌🏻اینکار هم حال بیمار را خوب می‌کند، هم سرفه ها را کاهش می‌دهد و هم خلط های حلق و سینه بیمار را کم می‌کند.
            👇تقویم نجومی چهارشنبه👇          👇👇👇کانال عمومی👇👇👇                       (تقویم همسران) (اولین و کاملترین مجموعه کانالهای تقویم نجومی،اسلامی) @taghvimehamsaran ✴️ چهارشنبه 👈30 آبان / عقرب 1403 👈18 جمادی الاول 1446 👈20 نوامبر 2024 🏛 مناسبت های دینی و اسلامی. 🌙⭐️ احکام دینی و اسلامی. ❇️امروز برای امور زیر خوب است. ✅خرید و فروش. ✅امور زراعی و کشاورزی. ✅شراکت و امور مشارکتی. ✅داد و ستد و تجارت. ✅لباس نو پوشیدن. ✅خون دادن. ✅آغاز بنایی و خشت بنا نهادن. ✅خرید خانه و دکان و ملک. ✅قرض و وام دادن و گرفتن. ✅ازدواج خواستگاری و عقد. ✅و اقدامات قضایی خوب است. 👶 برای زایمان مناسب و نوزاد زندگی خوبی خواهد داشت. 🚖سفر: مسافرت شدیدا مکروه است و در صورت ضرورت همراه صدقه باشد. 🔭 احکام نجوم. 🌗 امروز قمر در برج سرطان و از نظر نجومی روز مناسبی برای امور زیر است: ✳️درختکاری. ✳️کندن چاه و قنات. ✳️بذر افشانی. ✳️خرید و سفارش جنس. ✳️معاملات ملکی. ✳️و آبرسانی نیک است. ✳️برای مطالب بیشتر و دریافت تقویم نجومی هر روز باجستجوی کلمه" تقویم همسران" به کانال ما در تلگرام و ایتا بپیوندید. 💑مباشرت امشب: مباشرت امشب : فرزند عالمی از عالمان یا حاکمی از حاکمان شود. 💎به کانال ما در موضوع آداب،خواص و فروش حرز امام جواد علیه السلام سری بزنید قیمت مناسب و مطمئن...👇 @Herz_adiye_hamrah 💉💉 حجامت. خون دادن و فصد سبب قوت بدن می شود. 💇‍♂💇 اصلاح سر و صورت باعث غم و اندوه می شود. 😴🙄 تعبیر خواب: خوابی که (شب پنجشنبه )دیده شود تعبیرش طبق ایه ی 19 سوره مبارکه"مریم "علیها السلام است. قال انما انا رسول ربک لاهب لک غلاما... و از مفهوم این آیه چنین استفاده میشود که فرستاده ای از جانب فرد بزرگی نزد خواب بیننده بیاید و خبرهای دلپسند و خاطر خواه به او برسد و شما مطلب خود را در این مضامین قیاس کنید. ✂️ ناخن گرفتن. 🔵 چهارشنبه برای ، روز مناسبی نیست و باعث بداخلاقی میشود. 👕👚 دوخت و دوز. چهارشنبه برای بریدن و دوختن روز بسیار مناسبی است و کار آن نیز آسان افتد و به سبب آن  وسیله و یا چارپایان بزرگ نصیب شخص شود.ان شاالله. ✴️️ وقت استخاره. در روز چهارشنبه: از طلوع آفتاب تا ساعت ۱۲ ظهر و بعداز ساعت ۱۶عصر تا عشای آخر( وقت خوابیدن) ❇️️ روز چهارشنبه : یا حیّ یا قیّوم  ۱۰۰ مرتبه ✳️️ ذکر بعد از نماز صبح ۵۴۱ مرتبه که موجب عزّت در دین میگردد. @taghvimehamsaran 💠 ️روز چهارشنبه طبق روایات متعلق است به #امام_رضا_علیه السلام_ و . سفارش شده تا اعمال نیک و خیر خود را در این روز به پیشگاه مقدس ایشان هدیه کنیم تا ثواب دوچندان نصیبمان گردد @taghvimehamsaran شما میتوانید با جستجوی کلمه" تقویم همسران" در تلگرام ایتا و سروش به کانال ما بپیوندید. 📚 منابع مطالب ما: 📔تقویم همسران نوشته ی حبیب الله تقیان قم:انتشارات حسنین علیهما السلام ادرس:پاساژ قدس زیر زمین پلاک 24 تلفن: 09032516300 0912 353 2816 025 377 47 297 📛📛📛📛📛📛 📩 این مطلب را برای دوستانتان حتما با لینک  ارسال  کنید.نقل مطلب بدون لینک ممنوع و شرعا حرام و مدیون هستید. 📛📛📛📛📛📛 مطلب تخصصی و مفید تقویم اسلامی نجومی را هر شب در 👇اینجا👇دریافت کنید 👇عضو شوید👇 لینک کانال اصلی ما در تلگرام👇👇 @taghvimehmsaran ارتباط با ادمین مجموعه کانالهای تقویم نجومی اسلامی:👇 @tl_09123532816 لینِک کانال در ایتا و سروش و تلگرام 👇 @taghvimehamsaran 🌸زندگیتون مهدوی ان شاالله.....🌸 https://eitaa.com/joinchat/2302672912C0ee314a7eb
🔰اولين اعزامش به جبهه هاي جنوب و منطقه عملياتي فاو بود که در اين منطقه مجروح شيميايي شد. 🔰زماني که به مرخصي آمده بود کتابهايش را برداشت و گفت: *"زندگي بايد در جبهه رقم بخورد. در صورت امکان و اوقات فراغت همانجا درس هم مي خوانم."* 🔰عبدالمحمد و فرمانده اش شهید اکبر میرزایی علاقه وافري به يکديگر داشتند. زمانی که اکبر به شهادت رسید، عبدالمحمد اسلحه او را برداشت و گفت:اجازه نمی دهم اسلحه اکبر بر زمین بیفتد. عبدالمحمد يک روز بعد به وصال معشوق خويش رسيد🥺 🔰یک روز قبل از رفتن به جبهه منزل را تمیز می کردم یک کار بنایی داشتم که او خیلی کمکم کرد. خواستم او را ببوسم. "عبدالمحمد" دور ماشین می چرخید و فکر میکرد که می خواهم مانع رفتنش بشوم.او را در آغوشم گرفتم بغض گلویم را گرفته بود . خداحافظی کرد و رفت. وقتی داشتم دیوار خانه را درست می کردم دختر کوچکم علتش را پرسید.گفتم: "عبدالمحمد" از جبهه بیاید و برایش عروسی بگیریم خانه را برای آن زمان درست می کنم. چند روز بعد خبر شهادتش آمد.🥺 عبدالمحمد اکبری باصری 🍃🌹۱۴‌گل‌صلوات‌هدیه‌به‌شهید عبدالمحمد اکبری باصری 🌹🍃 🍃🌹کانالِ‌یادوخاطره‌شهدا🌹🍃 http://sapp.ir/rostmy 🍃🌹🍃
🏝و عشق را باید تا پاے جان پرستارے ڪرد بیقرارِ آمدنت می‌مانم تا لحظه‌اے کہ جان در بدن دارم...🏝 ⚘اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ الْأَئِمَّةِ الْهَادِينَ، الْعُلَمَاءِ الصَّادِقِينَ... بار خدايا! بر محمّد و اهل بیت او درود فرست، آن هدایتگران و عالمان راستین...⚘ 📚مفاتیح الجنان،صلوات ابوالحسن ضراب اصفهانی 🌹🍃کانال یادوخاطره شهدا🌹🍃 https://splus.ir/rostmy 🍃🌹🍃