♦️ بخشی از سخنرانی مرحوم آیةالله فاکر دربارهٔ #یهودیان_جدیدالاسلام در ایران:
1⃣ من به این نتیجه رسیدهام که هماکنون لااقل در حدود ١٠٠هزار نفر از افراد در جامعه پخشند که ١٠٠سال پیش #یهودی بودهاند. بعداً #بهایی شدهاند، و اینک متظاهر به اسلامند! و بهعنوان مسلمان در جامعه ما پراکندهاند. اما کجاها؟ نمیدانیم!
2⃣ بعد از انقلاب چون نظام ما شد نظام اسلامی طبعاً باید این تشکیلاتِ ظاهراً پراکنده، از نظر امنیتی هم توسط قدرتهای خارجی منسجم شده و مورد بهرهبرداری قرار گرفته باشد. الان هم در گوشه و کنار کشور افرادی هستند بهظاهر مسلمان و در عین حال #بهائیان سابق و #یهودیان اسبق!! و کارشان این است که از هر طریقی که ممکن است ضربه بزنند. پستها را اشغال کنند، اسناد را به دشمن برسانند، پشت انقلاب را خالی کنند، افراد متدین را ملکوک کنند، افراد هرزه را معروف کنند و...
3⃣ مهمترین کاری که اینها انجام میدهند سوءاستفاده کردن از فقر و بیچارگی طبقات محروم و ساماندهی آنها در جهت منافع امپریالیسم خارجی و قدرتهای بینالملل است.
4⃣ این خطر، خطر بزرگی است، ما دائماً هدف قرار میگیریم و نمیدانیم از کجا! به ما دائماً تیراندازی میشود، ولی نمیدانیم از کدام سو! ملت ما، افراد انقلابی ما در معرض آماج ترورهای فکری و فرهنگی و غیره قرار میگیرند! و ما نمیدانیم این تیرها از کجا میآیند! زیرا آنها که ما را میزنند در میان جمعیت ما پنهانند! و ما اینک (بعد از ١۵٠سال) هیچ گزارشی نداریم که آنها در اصل چند نفر بودهاند؟ الان چند نفرند؟ زیادتر شدهاند یا کمتر شدهاند؟ کجاها رفتهاند؟ اسمهایشان را چهطوری عوض کردهاند؟ و شناسنامههای جدیدشان را چهجور گرفتهاند؟ الان کجا هستند؟ چه میکنند؟ چهجور با هم متحد و منسجم شدهاند؟
📕 متن #کاملتر «سخنرانی آیةالله فاکر دربارهٔ یهودیان جدیدالاسلام» را بههمراه زندگینامهٔ مختصر ایشان و اطلاعاتی پیرامون «یهودیان مخفی» در آدرس زیر بخوانید:
http://jscenter.ir/other-topics/crypto-judaism/13392
🔴معمای حاج میرزا #علینقی_کاشانی [ پدربزرگ #جواد_ظریف ] و میر علینقی کاشانی ؛ هردو یک نفر ؟!
📌 آنگونه که عینالسلطنه نوشته ، او در سالهای ۱۳۲۰-۱۳۲۴ در زمانی که ایران تحت اشغال ارتشهای متفقین بود از طریق بحران مالی زمان جنگ ثروتی انبوه به دست آورد
عینالسلطنه در ۵ تیر ۱۳۲۴ حدود دو ماه قبل از پایان جنگ دوم جهانی مینویسد :
📝 باغ مرحوم نبیلالسلطنه ، که چهار هزار ذرع است جنب باغ من و رعیتی است عمارت مختصری دارد ، #حاجی_علینقی_کاشی به مبلغ یکصدوپنجاه هزار تومان خریداری و نزدیک چهارصد هزار تومان خرج بنای عمارت نموده
هیچ بنایی را به این مفصلی و به این سرعت من ندیده بودم به اتمام برسد [ ! ] این کاشانی از دولتِ سرِ یک کارخانهی نخریسی در سمنان کارش به اینجا رسیده که ذرعی چهل تومان باغ تجریش بخرد . در حالی که این باغ پسکوچه [ است ] و آب روان هم ندارد ...
این قبیل تجّار تازه چرخ [ تازه به دوران رسیده ] زیاد شده [اند] و بیمحابا بدون تعمّق ملک میخرند ، عمارت میسازند و تا دهن باز کنی فلان باغ ، خانه ، ملک ، دکان فروشی است ، مثل ریگ پول میدهند ...
📄 روزنامه خاطرات عینالسلطنه ، جلد ۱۰ ، صفحه ۸۰۶۷
و در ۴ مرداد ۱۳۲۴ افزود :
📝 گفتند ، در روزنامه هم بود ، همسایهی شمیران من «حاجی #علینقی_کاشانی» در این ایام که #انحصار_پنبه بههم خورد پانصد هزار تومان منافع برد . [ باغ به این گرانی نخرد !؟ ]
باز همسایهی دورتر من #نمازی ، سال قبل در دو معاملهی کتیرا و چای از هریک ششصد هزار تومان برد [ !!! ] تا امسال چقدر برده باشد خدا عالم است [ ! ]
قمار هم بین اینها از زنانه و مردانه رواجی دارد که شبی پانزده و شانزده الی سی هزار تومان برد و باخت میشود . شبی یکهزار و دویست تومان به صاحبخانه و مجلس میدهند بساط را راه بیندازد
توپ پانصد و هزار تومان میبندند . عبدالعلی خان [ خواجهنوری ] میگفت در کلوپ ایران شبی صد هزار تومان بردوباخت میشود .
📄 روزنامه خاطرات عینالسلطنه ، جلد ۱۰ ، صفحه ۸۰۷۳
توپ پانصد و هزار تومان میبندند . عبدالعلی خان [ خواجهنوری ] میگفت در کلوپ ایران شبی صد هزار تومان بردوباخت میشود .
📄 روزنامه خاطرات عینالسلطنه ، جلد ۱۰ ، صفحه ۸۰۷۳
📌 فروشندهٔ باغ فوق به #حاج_علینقی_کاشانی ، که پسکوچه و بدون آبِ روان و با قیمتِ بالا بود ، بهنحوی که عینالسلطنه را متحیّر کرد ، « میرزا ابراهیمخان نبیلالسلطنه » است که بعدها پسرش ، فضلالله نبیل رئیس دفتر #فرح_پهلوی شد و دخترش ، زهرا نبیل سناتور . #نبیلالسلطنه و فرزندانش از #بهائیان سرشناس بودند .
این نوع معاملات مشکوک [خرید ملک به قیمتی بسیار بالاتر از قیمت متعارف] در زمان جنگ جهانی دوم ، و بحرانهای مالی که قوانین نظارتی شدید وجود دارد به معاملات صوری بهمنظور تبادل غیرقانونی پول [ #پولشویی ] شبیه است ... #علینقی_کاشانی بخش مهمی از ثروت پیشین خود را از طریق کارخانهٔ ریسمانریسی سمنان به دست آورد . او احداث کارخانهٔ فوق را در سال ۱۳۰۵ در زمینی که #حاج_میرزا_آقا_فامیلی ، بزرگ طایفه فامیلی سنگسر و سمنان ، در اختیارش گذارد [ مجانی یا با قیمت نازل ] شروع کرد . کارخانه ریسمانریسی سمنان در شهریور ۱۳۱۰ با حضور #رضاشاه افتتاح شد احداث این کارخانه در سمنان به دلیل کشت وسیع پنبه در اراضی بین آرادان و #سرخه بود که در آن زمان مرغوبترین پنبه ایران بهشمار میرفت. بخش مهمی از زارعین این اراضی از طوایف شبان #سنگسر بودند که از زمان صفویه بهتدریج به سُرخه و آرادان مهاجرت کردند و شیوهٔ زیست و معیشت خود را از دامداریِ کوچنده به زراعت و یکجانشینی تغییر دادند ...
📌 عینالسلطنه در همان یادداشت ۵ تیر ۱۳۲۴ افزوده است :
این آدم [ حاج #علینقی_کاشانی ] پنبه را از دولت [ انحصار بود ] به لطایفالحیل ارزان خرید و به هر قیمت دلش خواست فروخت [ ! ] سی و سه سال قبل در دوران احمدشاه قاجار #عینالسلطنه مینویسد :
📝 شش ساعت از دسته گذشته ، شاهآباد رسیدیم . اسبها رمق ندارند و خیلی آرام حرکت میکنند . باد میآمد و سرد بود ؛ عکس #عباس_افندی [ #عبدالبهاء، سومین شخصیت محوری #بهائیت ] در صدر اطاق آویخته بود از وقتی که « میر [ ؟ ] #علینقی_کاشانی » مدیر این راه بود تمام عملهجات را از #بابیها گرفته بود . حالیه هم باز همانها هستند . به این جهت است که عکس عباس افندی در اطاقها است .
📄 روزنامهٔ خاطرات عینالسلطنه ، جلد ۵ ، صفحه ۳۸۰۹
گمان میرود منظور از « میر #علینقی_کاشانی » فوقالذکر همان « حاج علینقی کاشانی » است که در جوانی «میرزا علینقی» خوانده میشد
12.99M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#بهائیان را بهتر بشناسید؛
از قتل امیرکبیر تا اعتقادشان درمورد جنگ عراق به ایران