#سی_و_پنج
در داخل این کتاب در کنار هر کدام از کارهای روزانه من چیزی شبیه یک تصویر کوچک وجود داشت که وقتی به آن خیره می شدیم مثل فیلم به نمایش در مے آمد. درست مثل قسمت ویدئو در موبایلهای جدید فیلم آن ماجرا را مشاهده میکردیم. آنهم فیلم سه بعدی با تمام جزئیات.
یعنی در مواجه با دیگران حتی فکر افراد را هم می دیدیم. لذا نمیشد هیچکدام از آن کارها را انکار کرد.
غیر از کارها حتی نیتهای ما ثبت شده بود. آنها همه چیز را دقیق نوشته بودند. جای هیچگونه اعتراضی نبود.
تمام اعمال ثبت بود. هیچ حرفی هم نمیشد بزنیم. اما خوشحال بودم که از کودکی همیشه همراه پدرم در مسجد و هیئت بودم. از این بابت به خودم افتخار میکردم و خودم را از همین حالا در بهترین درجات بهشت می دیدم.
همینطور که به صفحه اول نگاه میکردم و به اعمال خوبم افتخار میکردم بکدفعه دیدم یکی یکی اعمال خوبم در حال محو شدن است!
صفحه پر از اعمال خوب بود اما حالا تبدیل به کاغذ سفید شده بود! با عصبانیت به آقایی که پشت میز بود گفتم: چرا اینها محو شد؟ مگه من این کارهای خوب رو نکردم؟
گفت: بله درسته اما همان روز غیبت یکی از دوستانت رو کردی. اعمال خوب شما به نامه عمل او منتقل شد.
با عصبانیت گفتم: چرا؟چرا همه اعمال من؟
او هم غیر مستقیم اشاره به حدیثی از پیامبر ص که میفرماید: سرعت نفوذ آتش در خوردن گیاه خشک به پای سرعت اثر غیبت در نابودی حسنات یک بنده نمیرسد¹.
¹. بحارالانوار جلد ۷۵ص۲۲۹