از ولنتاین بگویید و بخوانیدش عشق ،
ما که دلدادهی عشق ِعلی و فاطمهایم .
در نمازم جای رب دائم تو در ذهن منی ،
گوشهایم در اذان حی عَلی دلبـر شنید .
باز با یک بوسه مستم کرده ای مه روی من ،
مانده ام تا چل شب دیگر نمازم باطل است ؟
این دست خودم نیست که دنبال تو هستم ،
تقصیر دلِ بیپدرِ خانه خراب است .
عید قربانست و ناچارم که جان قربان کنم
گر ز بهر عید ؛ قربانی ز من خواهد نگار .
بوسهات واجب ، غمت مکروه ، لبخندت مباح ؛
ای گناه من بگو قدری ثوابم میدهی ؟
بعد ندبه ، کله پاچه ، بعد ِآن صندوق رأی ،
تا خود ِظهر و نماز ِجمعه کلا با همیم .