بسم الله الرحمن الرحیم سی و پنج سال پیش در چنین ایامی، در ساعت های سرد نیمه شب زمستانی دشت های ایران، مادری موسای خود را در گهواره ای از لباس خاکی به دل دریا سپرده و برای ماهی اسیر خود، دل نگران است... امام امت نیز دلنگران جوانان خود و جوانان نیز عاشقانه برای امام و امت امام خویش نگرانند... قصه، قصه عشق است... و عشق دلواپسی دارد.. همه در تاب و تب اخبار کربلای ایران ، کربلایی که به طول دوره غیبت امتداد می یابد و در آن لحظات به پنجمین کربلا رسیده بودیم؛ عملیات کربلای۵ 19 دی ماه ، همان روزی که قم قیام کرد تا از امام خویش دفاع کند و دوباره همین روز تاریخ ساز شده است، دوباره قیامی شکل گرفته است ، دوباره زمین گام های چون جبل الراسخ را بر دوش خود حس می کند اما این بار علی اکبران خمینی هستند که دل تاریخ را می شکافند و نام خود را بر قلب زمین حک می کنند. در میانه این قیام عظیم یک یتیم نظر کرده هم هست، یتیم است چرا که پدر روحانی مهربان خویش را که بسیار عزیز می داشت در کودکی از دست داد. و نظر کرده است چراکه به نذر و نظر حضرت قمر منیر بنی هاشم برای مادرش خدیجه مانده بود. آری عبدالعظیم، جوان نظر کرده و انتخاب شده عباس بن علی بود. نظر کرده بود که در هنگامه سخت نبرد، وقتی که صدای #هل_من_ناصر امام زمان خود را از حلقوم سپاهیان محمد رسول الله شنید، #بی_درنگ و تردید لبیک گفت و کسی یا چیزی تصمیم چون بنیان مرصوص او را نتوانست سست کند. عباس وار لبیک گفت و ابالفضلی مبارزه کرد. جهاد اکبر را پیروز شده بود که به جهاد اصغر رسید و گواه صادق بر این مدعا آنقدر زیاد است که شمردنش از ارزش آن می کاهد. یک برگ آن دیدن نوزاد چند ماهه و دل بریدن از اوست، دل بریدن نه یعنی دوست نداشتن نوزاد زیبای در گهواره، بلکه یعنی خدا را به قدری عاشق بودن که برای وصال او دست از پا نشناختن... قصه، قصه عشق است... در حجله عشق بی کفن باید رفت دلسوخته پاره پاره تن باید رفت از جان بگذر که در سراپرده دوست فارغ ز سر و دست و بدن باید رفت آری عبدالعظیم انتخاب شده بود، او #گنج_قارون بود که چند سال در دستان اهالی زمین بود و دوباره به دل زمین برگشت، راستی در دل زمین چه می گذرد که هر که میخواهد به آسمان برسد سربه سجده می گذارد و در گوش زمین نجوا می کند و گریه می کند تا درب های آسمان باز شود، رازش را نمی دانیم اما راهش را می دانیم؛ اشک است، اشک... آری عبدالعظیم انتخاب شده بود، منتخبی که بر همگان ثابت کرد: 🔅می شود مثل پیامبر یتیم بود اما نظر کرده و عظیم الخلق 🔅می شود شبهایی را گرسنه و با نان خشکیده گذراند اما عزت نفس و عبدالله بودن را از دست نداد 🔅می شود با هفت خواهر و برادر در یک محیط کوچک در کنار صحن و صفه روضه خوانی زندگی کرد اما بهانه نیاورد و به اوج موفقیت رسید 🔅می شود منتخب مسجد و حوزه و دانشگاه و شرکت نفت و... بود اما به عشق عبد بودن برای رب کریم خود دلبست و از تمام اینها گذر کرد... 🔅می شود در زمین به دنبال گمنامی باشی و در آسمان معنویت و ابدیت، جاودانه. 🔅می شود در زمین بود و دل به آسمان سپرد و همیشگی شد... 🔅و هزاران می شود دیگر که قد قلم به بلندای دیدن آن نمی رسد. و سلام علیه یوم ولد و یوم یتلطخ بدمه و یوم یبعث حیا سالگرد عملیات کربلای پنج و شهدای آن خصوصا شهید والا مقام #عبدالعظیم_کفشیری گرامی باد دایی شهیدم، به دعا و نظر شما چشم امید دارم🙏 📝ناصر قیلاوی زاده