هدایت شده از تمدن نوین اسلامی
▫️فایل صوتی نشست تخصصی با موضوع «درآمدی بر فهم تمدنی از قرآن» با ارائه حجت الاسلام دکتر حبیب اله بابایی
🔹دبیر جلسه: سرکار خانم زهرا محمودی
🔹مکان : دانشگاه قم (پاییز ۱۴۰۰)
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@TamadonEN
♦️الگوی اسلامیسازی علومانسانی♦️
🔹ایشان روش حاکم بر علومانسانی موجود (یعنی روش تجربیِ کمّی، روش تجربی کیفی و روش تجربی تلفیقی) را در تحلیل و تبیین پدیدهها و کنشهای انسانی ناکارآمد میشمردند.
🔹ایشان علومانسانی موجود را بهطور کلی کنار نمیزدند، ولی آن را پرنقص و نیازمند اصلاح و بلکه تغییر میدانستند.
احمدحسین شریفی بخش اول
🔸 علامه مصباح همچون بسیاری از اندیشمندان اسلامی و حتی پارهای از اندیشمندان غربی، به علومانسانی موجود نقد داشتند و این علوم را نارسا و گرفتار کاستیهای بیشمار میدانستند و معتقد بودند علومانسانی کنونی در شناخت حقایق مربوط به انسان، ناتوان است.ایشان به مناسبتهای مختلف در اطراف نقصها و ضعفهای علومانسانی موجود سخن میگفتند.
🔸ایشان روش حاکم بر علومانسانی غربی را روشی نارسا در دستیابی به مراد و مقصود میدانستند. توضیح آنکه روش حاکم بر علومانسانی موجود (یعنی روش تجربیِ کمّی، روش تجربی کیفی و روش تجربی تلفیقی) را در تحلیل و تبیین پدیدهها و کنشهای انسانی ناکارآمد میشمردند؛ البته معتقد بودند غربیها تاحدود بسیاری حق روش تجربی را ادا کرده و تلاشهای گستردهای در بهرهگیری از این روش داشتهاند.
🔸به همین دلیل، ایشان علومانسانی موجود را بهطور کلی کنار نمیزدند، ولی آن را پرنقص و نیازمند اصلاح و بلکه تغییر میدانستند. همچنین تأکید میکردند علومانسانی موجود مبتنیبر مبانی و اصول متافیزیکی نادرست است.
🔸برای نمونه، اصل امکان تصادف یا صدفه یکی از اصول بنیادین اندیشه داروینی است، درحالیکه براساس فلسفه اسلامی، بطلان اصل تصادف، امری واضح و مبرهن است. درنتیجه وقتی این اصل و پایه تفکر داروینی را از او بگیریم و باطل کنیم، شالوده نظریه تکامل داروین فرومیریزد و به نتیجه نمیرسد، زیرا روشن است که اگر نظریهای مبتنیبر مبنایی نادرست باشد، با ابطال مبنا، آن نظریه هم باطل میشود.
🔸ایشان معتقد بودند بسیاری از توصیههای علومانسانی کنونی با ارزشهای اسلامی، ناهمخوان، ناسازگار و در تهافتند.
🔸توضیح آنکه ایشان علومانسانی را به دو بخش تقسیم میکردند: علومانسانی توصیفی و علومانسانی توصیهای. پارهای از مبانی علومانسانی توصیفی را در تعارض با مبانی اسلامی میدانستند و البته تعارض علومانسانی توصیهای با ارزشهای اسلامی را بسیار بیشتر و پررنگتر میشمردند.
🔸ایشان برای اسلامیسازی علومانسانی انجام سه کار عمده را بهصورت همزمان لازم میدانستند و خود نیز در حد توان به انجام آنها همت داشتند:
1. در سطح معرفتی و بینشی، تبیین امکان تولید علم دینی، ضرورت آن و چگونگی آن را لازم میدانستند.
2. در سطح تربیتی، بر تربیت معرفتی و اخلاقی کنشگرایان علم تأکید داشتند؛ یعنی معتقد بودند تحولگرایی باید در میان استادان و دانشجویان و متون درسی و مراکز مربوط به علومانسانی رخ دهد. ایشان برای اینکار نیز برنامههایی داشتند؛ هم برنامه تحول اخلاقی و معرفتی برای استادان و دانشجویان و هم برنامه تغییر و تحول در متون درسی.
3. بر ایجاد تحول در ساختارها، نظامات و برنامههای رسمی آموزشی در حوزه علومانسانی تأکید داشتند.
🔸مناسب است توضیحی اجمالی درباره هرکدام از این سه برنامه تحولی علامه بیان کنیم. ایشان بعد از اثبات امکان و ضرورت علم دینی و اسلامیسازی علومانسانی، سه گام مهم را برای اسلامیسازی علومانسانی برمیشمردند:
1⃣ گام اول که بسیار بر آن تأکید داشتند، نقد علومانسانی موجود است. لازمه این نقد، آن است که آنها را بشناسیم و در مرز دانشهای مربوطه باشیم؛ چراکه نمیتوان از بیرون گود فقط به ناکارآمدی آنها اشاره کرد.
2⃣ در گام دوم باید مبانی معقول و موجه علومانسانی تبیین شود؛ یعنی در تولید فلسفه علومانسانی اسلامی باید نگاه ایجابی داشته باشیم.
🔸عالمان دینی باید متکفل این مهم شوند و مبانی معقول، موجه و صحیحِ علومانسانی را براساس فکر، فلسفه و معرفتشناسیِ اسلامی تولید کنند. در اینباره نمیتوان از دیگران انتظار داشت.
3⃣ گام سوم تولید فلسفه و علم موردنظر است. ایشان در اینباره معتقد بودند که در تکتک علومانسانی لازم است با تکیه بر بنیانهای فکر اسلامی، فلسفه مضاف به آنها تبیین و تدوین شود و البته میفرمودند روانشناسی، اقتصاد و جامعهشناسی اولویتهای نخست هستند، زیرا اینها علومانسانی مادر هستند و بقیه علومانسانی به یک معنا پیرو اینها هستند.
🔸بههرحال، باید فلسفه این سه علم تولید شود. سپس باید فلسفه مضاف علومانسانی پیرو، مثل علوم سیاسی، مدیریت، تعلیم و تربیت، حقوق و اخلاق تولید شود که محصول این کار، تولید نظریهای اسلامی است.
ادامه دارد ...
http://fdn.ir/66951
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
▫️فایل صوتی کرسی «روش شناسی امتداد گیری از فلسفه در علوم انسانی» با ارائه حجت الاسلام عبدالحمید واسطی
🔹 دکتر سیدمحمدتقی موحد ابطحی و حجت الاسلام و المسلمین علیرضا پیروزمند به عنوان ناقد حضور داشتند.
💫 این کرسی به مناسبت هفته پژوهش توسط مجمع پژوهشگاه های علوم انسانی اسلامی با همکاری معاونت پژوهشی وزارت علوم و پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی برگزار شد.
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
May 11
هدایت شده از علوم انسانی اسلامی
▫️فایلهای صوتی جلسات هفتم تا دهم از سلسله جلسات حجت الاسلام والمسلمین سلمان رئوفی با موضوع : «علوم انسانی اسلامی»
🔹این جلسات با محوریت کتاب «مبانی علوم انسانی اسلامی» حجت الاسلام احمدحسین شریفی برای طلاب حوزه قم برگزار می شود.
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
♦️الگوی اسلامیسازی علومانسانی♦️
🔹در بعد تحولات ساختاری، علامه مصباح جزء نخستین کسانی بود که در حوزه علمیه قم، بلکه در تاریخ حوزههای علمیه شیعه در چند سده اخیر، دورههای بلندمدت آموزشِ و پژوهش در علومانسانی را طراحی کردند.
🔹ایشان همچنین بر ایجاد گفتمانی نخبگانی در حوزه اسلامیسازی علومانسانی تأکید داشتند و معتقد بودند اگر بهترین متنها را هم تولید کنیم، ولی گفتمانسازی مناسبی صورت نگیرد و جامعه علمی آن را باور نکند، درعمل، کمفایده و کمثمر بودهایم
احمدحسین شریفی بخش دوم (بخش آخر)
🔸خلاصه آنکه در سطح معرفتی، ایشان سه کار عمده انجام میدادند:
1. تبیین امکانِ اسلامیسازی علومانسانی
2. ضرورت اسلامیسازی این علوم
3. چگونگی اسلامیسازی علومانسانی
🔸در بُعد تحول در کنشگران نیز ایشان دو کار مهم را لازم میدانستند:
1. تحولات معرفتی در کنشگران (استادان، دانشجویان و مدیران حوزه علم)؛ ایشان بر تقویت و شناخت مبانیِ فکری تأکید میکردند و برای رسیدن به این مقصود، هم مبانی پنجگانه را درس میگفتند، هم درباره آنها و براساس آنها کتابهای متعددی را تدوین کردند و هم دوره «طرح ولایت» را بنیان گذاشتند. علامه مصباح یزدی، تحول معرفتی را برای همه کنشگران حوزه علم نهتنها لازم که آن را پایه و ریشه هرگونه تحول پایدار و مستحکمی میدانستند.
2. تأکید بر اخلاقِ پژوهش و اخلاق علم؛ برای ایجاد تحول در علومانسانی افزون بر بردباری و همتهای بلند، باید نگاه واقعبینانه و همچنین قدرت و شهامت علمی داشت؛ چراکه همه این امور برای رودررو شدن با جریان قدرتمند و پر زور علومانسانی غربی از ضرورتها است.
🔸ایشان کار متقن علمی و فرهنگی را زمانبر میدانستند و از عجله کردن برای رسیدن به هدف پرهیز میدادند. درباره اخلاق فردی نیز بر اخلاص، توکل و بهطور ویژه نیت پاک تأکید داشتند و میفرمودند: شما مخلصانه برای خدا باشید، خداوند کمک میکند.
🔸در بعد تحولات ساختاری، ایشان جزء نخستین کسانی بود که در حوزه علمیه قم، بلکه در تاریخ حوزههای علمیه شیعه در چند سده اخیر، دورههای بلندمدت آموزشِ و پژوهش در علومانسانی را طراحی کردند. پیش از آیتالله مصباح کسی چنین ساختاری تعریف نکرده بود.
🔸ایشان پیش از انقلاب و در سال ۵۴ با ایجاد بخش آموزشِ «موسسه در راه حق» و در سال ۶۶ با تأسیس «بنیاد باقرالعلوم(ع)» دوره پیشرفته و تخصصی برای فارغالتحصیلان موسسه در راه حق را برگزار کردند. سپس با تجمیع این دو، موسسه آموزشی و پژوهشی امامخمینی را بنیان نهادند. ایشان در اول انقلاب یکی از بنیانگذاران «دفتر همکاری حوزه و دانشگاه» بودند که اکنون به «پژوهشگاه حوزه و دانشگاه» تبدیل شده است.
🔸اقدامات ساختاری علامه مصباح یزدی مبتنیبر دو پیشفرض بود:
1⃣ نخست اینکه دانشگاه و دانشگاهیان فعلی توانایی اسلامیسازی علومانسانی را ندارند و این توقع از آنان، توقع ناصوابی است.
2⃣ دوم اینکه از حوزه سنتی هم نمیتوان توقع انجام چنین کار سترگی را داشت، زیرا تمرکز حوزه سنتی بر فقه و اصول و نهایتا فلسفه و تفسیر است.
🔸ایشان معتقد بودند نمیتوان به ساختارهای آموزشی موجود در حوزه و دانشگاه برای اسلامیسازی علومانسانی امید بست.
🔸با این دو پیشفرض بود که ایشان مصمم به تأسیس موسسهای آموزشی و پژوهشی شد تا دانشپژوهان آن، در هر دو حوزه، تخصص داشته باشند.
🔸ایشان همچنین بر ایجاد گفتمانی نخبگانی در حوزه اسلامیسازی علومانسانی تأکید داشتند و معتقد بودند اگر بهترین متنها را هم تولید کنیم، ولی گفتمانسازی مناسبی صورت نگیرد و جامعه علمی آن را باور نکند، درعمل، کمفایده و کمثمر بودهایم؛ زیرا علم، در عین فرهنگسازی، متأثر از فرهنگ عمومی است.
🔸ایشان میفرمودند: علوم غربی در راستای فرهنگ غربی است؛ یعنی این علوم هم فرهنگ غربی را شکل دادهاند و هم خودشان متأثر از فرهنگ غرب بودهاند، بنابراین برای اسلامیسازی علومانسانی نیز نباید از اسلامیسازی جامعه و فرهنگ غافل باشیم، بلکه باید جامعهای توحیدی و مبتنیبر آرمانهای اسلامی بسازیم. ایشان بهصورت همزمان به «اسلامیسازی علومانسانی» و «اسلامیسازی جامعه و فرهنگ عمومی» توجه داشتند.
http://fdn.ir/66951
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
▫️فایل صوتی نشست «کاربرد منطق سیستمها در اجتهاد» با ارائه: حجت الاسلام عبدالحمید واسطی
🔹ناقدان حجج الاسلام رضا اسلامی ، عبدالهادی مسعودی ، مجتبی الهی
🔸این نشست توسط مجمع پژوهشگاه های علوم انسانی اسلامی با همکاری معاونت پژوهشی دفتر تبلیغات اسلامی و معاونت پژوهشی وزارت علوم ، تحقیقات و فناوری برگزارشد.
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
♦️کارکرد عقل در علوم انسانی از منظر قرآن♦️
🔹عرفا میگویند عقل نمیتواند مسائل بنیادین را حل کند و در ذیل آیات نیز بحثهایی را دارند مثلا ذیل آیه «إِنَّ فی ذلِکَ لَذِکرى لِمَن کانَ لَهُ قَلبٌ …»، در فصوص و فتوحات آمده که قائلاند ذکر یا تذکر که یکی از کارهای بنیادی است، از عهده عقل برنمیآید و این عقل باید مفهومشناسی شود.
🔹در دستهبندی، ایدهآلسازی میکنیم و کمال مطلوب را در نظر میگیریم و میگوییم عقل مفتاح است، اما در مقام تحقق ممکن است یک گوشه از عقل مصباح و یکی ضلالت باشد و حیثیتهای متفاوتی داشته باشد.
حجت الاسلام علیرضا قائمی نیا بخش پنجم
▫️کرسی علمی- ترویجی با موضوع “کارکردهای معرفتی عقل در علوم انسانی اسلامی (با تأکید بر آیات قرآن)“ یکشنبه ۱۷ اسفند ۱۳۹۹، توسط گروه تخصصی علوم انسانی قرآنی با مشارکت گروه منطق فهم دین پژوهشگاه به صورت مجازی برگزار شد.
▫️در این کرسی علمی، دکتر رمضان علیتبار به عنوان ارائهدهنده، حجتالاسلام علیرضا قائمینیا و حجتالاسلام محمدعلی اسدینسب به عنوان ناقد حضور داشتند.
▫️در ادامه متن سخنان حجتالاسلام علیرضا قائمینیا، عضو هیأت علمی گروه معرفتشناسی پژوهشگاه تقدیم مخاطبین قرار میگیرد.
🔸این بحث از جمله مباحث مهمی است که ببینیم کارکرد عقل در قرآن و علوم انسانی چیست که در علوم انسانی نیز بحث عقل گم شده است و به قدری بحثهای متنوع و مختلف وجود دارد که کارکرد عقل در این زمینهها روشن نیست. نکته دیگر اینکه ما کارکردهای بیشماری برای عقل میتوانیم داشته باشیم و شاید خلاصه کردن در چند محور یک مقدار سادهسازی بیش از حد واقعیت باشد. البته که بنده مخالف این سادهسازی هم نیستم و باید صورت گیرد، اما واقعیت این است که عقل کارکردهای بیشماری دارد و در قرآن نیز با یک نگاه متفاوتی باید به قضیه نظر کرد.
🔸نکته دیگر این است که تا حدی طرح بحث در این حد ابهام دارد و نمیدانیم در علوم انسانی اسلامی عقل چه وضعیتی پیدا میکند. دو پرسش بنیادی وجود دارد و باید به اینها پاسخ بدهیم؛ یک پرسش را عرفا مطرح کردهاند و پرسش دوم آن است که در فلسفههای جدید مطرح شده که هر دو نسبت به عقل جدی هستند. پرسشی که عرفا دارند این است که آیا عقل توان حل مسائل بنیادی بشر را دارد یا خیر؟
🔸میگویند انسان باید از قوای دیگری کمک بگیرد و عقل میتواند مسائل ظاهری را حل کند و مسائل باطنی را باید قوای دیگری حل کنند. این محدودیتهایی برای عقل به وجود میآورد. عرفا میگویند عقل نمیتواند مسائل بنیادین را حل کند و در ذیل آیات نیز بحثهایی را دارند مثلا ذیل آیه «إِنَّ فی ذلِکَ لَذِکرى لِمَن کانَ لَهُ قَلبٌ …»، در فصوص و فتوحات آمده که قائلاند ذکر یا تذکر که یکی از کارهای بنیادی است، از عهده عقل برنمیآید و این عقل باید مفهومشناسی شود. عقل دارای کارکرد ظاهری است و تذکر در مقام قلب است و اینجا مشخص است که برای عقل محدودیتی دارند و میگویند عقل از عقال است و عقال، افساری است که بر حیوانات میزنند و آنها را محدود میکنند و عقل فلسفی نیز انسان را محدود میکند.
🔸اما در خود قرآن واژگان متفاوتی به کار رفته است. خود کلمه عقل در قرآن نیست و تعقل و … را داریم و فواد و قلب نیز وجود دارد که نیاز به معناشناسی جدی دارد که قرآن چه تفاوتی برای اینها قائل شده است که بحثهای معناشناسی میتواند راهگشایی کند و قطعا هر کدام از اینها در حوزه طبیعی علوم، کارکردهای متفاوتی دارند و این باید مطرح شود. شناسایی محدودیتهای عقل در کنار کارکردهایی که دارد نیز مهم است. اینکه آیا عقل میتواند همه علوم را مدیریت کند یا خیر را باید مود تامل قرار داد.
🔸نکته دیگر بحثی است که در فلسفههای جدید مطرح است. در حقیقت، عقل یکبار در مقام تعریف لحاظ میشود و یکبار در مقام تحقق. عقل در مقام تعریف، کمال مطلوب است و انسان را به حقیقت میرساند و ممکن است منبع و یا به تعبیر آیتالله جوادی، مفتاح باشد و اینها همه در مقام تعریف است و وقتی عقل را در نظر میگیریم، چنین کارکردهایی را دارد اما عقل در مقام تحقق، واقعا چنین بوده است و یا خیر و مسیر متفاوتی را طی میکند؟ و شاید این دستهبندیها به صورت کامل نتواند حق قضیه را ادا کند.
🔸 در دستهبندی، ایدهآلسازی میکنیم و کمال مطلوب را در نظر میگیریم و میگوییم عقل مفتاح است، اما در مقام تحقق ممکن است یک گوشه از عقل مصباح و یکی ضلالت باشد و حیثیتهای متفاوتی داشته باشد و ممکن است انسان را به سمت تاریکی ببرد و از عهده حل مسئله برنیاید. وقتی شما نقصانی در نظر میگیرید، اینها به مقام تحقق برمیگردد و عقل در این مقام، این نیست که ما میبینیم و در مقام تحقق است که به شکل کمال مطلوب تعریف شده است.
ادامه دارد ...
http://iict.ac.ir/1399/12/aghll/
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
▫️فایل های صوتی جلسات اول تا سوم درس گفتار «آشنایی با فلسفه و روش تولید علوم انسانی اسلامی» با ارائه حجت الاسلام سید مهدی موسوی
🔹این درس گفتار به صورت هفتگی پنج شنبه ها از ساعت ۱۰-۱۲ توسط حوزه علمیه و مرکز آموزشی _ تربیتی الهادی (علیه السلام) قم برای طلاب برگزار می شود.
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
♦️کارکرد عقل در علوم انسانی از منظر قرآن♦️
🔹علوم انسانی با عقل در مقام تعریف سروکار ندارد بلکه در مقام تحقق سروکار دارد. ممکن است عقل، انسان را به گمراهی بکشد و کشیده است که در مقام تحقق بوده است.
🔹اگر میخواهید واقعا خدمتی به علوم انسانی معاصر کنید، باید با نگاه متفاوتی به قرآن نظر کنید در مقام تحقق را باید دید که قرآن چطور میبیند و چه گرفتاریهایی برای این عقل قائل است و چه کارکردهایی برای عقل نشان میدهد.
حجت الاسلام علیرضا قائمی نیا بخش آخر
▫️کرسی علمی- ترویجی با موضوع “کارکردهای معرفتی عقل در علوم انسانی اسلامی“ ۱۷ اسفند ۱۳۹۹، توسط گروه تخصصی علوم انسانی قرآنی با مشارکت گروه منطق فهم دین برگزار شد.
🔸اینها حالتهای ایدهآلی است و اصولیین میگویند تخصیص حداکثری لازم میآید. در طول تاریخ نیز، عقلی که دیدیم این نبوده است و عقل در مقام تحقق، مشکلات فراوانی دارد و نمیتواند بر اساس چارچوبهای مطلوبی که ما در نظر گرفتهایم سیر کند. عقل در مقام تحقق خیلی ذلیل است و در مقام تعریف است که بسیار قوی و شکوهمند است. در مقام تحقق، هزاران مشکل را با خودش به دوش میکشد و این بحث مستقلی است و حتی در فلسفههای قارهای بحث کردهاند که عقل در مقام تحقق چه کارکردهایی دارد.
🔸یک زمان به کار آیتالله جوادیآملی خیلی رجوع میکردم که واقعا آیا اینطور است؟ تا به امروز نیز این کار نقد درستی نشده است، اما این یک نوع نگاه پیشینی به عقل است و ما نیاز به نگاه پسینی داریم و باید ببینیم قرآن چه نگاهی دارد؟ این قبیل تقسیمات مبتنی بر نگاه پیشینی است و عقل را در مقام تعریف و فارغ از مشکلاتی که در تاریخ و … پیدا میکند، نگاه میکنند. هرکجا قرآن تعقل را مطرح میکند سیاقمند مطرح میکند و با توجه به تاریخ و محدودیتهای خاصی مطرح شده است که ممکن است آن زمان، دستهبندیها کلا متفاوت شود و بحث دیگری مطرح شود.
🔸این چندگانگیهایی که در تفکر فلسفی وجود دارد، وقتی در یک فضای متفاوتی مطرح میشود، رنگ خود را میبازد و به شکل دیگری مطرح میشود. شما نمیتوانید خط قاطعی میان این کارکردها بکشید، بنابراین باید در آن فضا به گونه دیگری بنگرید و علوم انسانی با عقل در مقام تعریف سروکار ندارد بلکه در مقام تحقق سروکار دارد.
🔸ممکن است عقل، انسان را به گمراهی بکشد و کشیده است که در مقام تحقق بوده است. باید برای این عقل در مقام تعریف خطا هم قائل شوید و شاید در تحقق، خطای آن بیشتر بوده باشد و اینکه چطور به حقیقت میرسد نیز مهم است. اینکه آیا حقیقت را پوستکنده میبیند؟ آیا حقیقت را بدون حجاب میبیند؟ همچنین باید دید این حجاب چیست و این پرسشها کمک میکند که دستهبندیهای دقیقتری صورت گیرد و پیدایش عقل در مقام تحقق همین است.
🔸یکی از فلاسفه سیاسی غرب کتابی نوشته و به فارسی ترجمه شده که با نام سرشت تلخ بشر است و این ایده را از کانت گرفته است که میگوید بافت انسان فاسد، طوری است که هیچ وقت به حقیقت نمیرسد و سرشت انسان اینطور است و مفصل این را مطرح کرده که عقل چه مشکلاتی دارد که به حقیقت نمیرسد.
🔸اگر ما بر عقل آن هم از نگاه پیشینی متمرکز شویم، در اینصورت علوم انسانی اسلامی را تعریف میکنیم به اینکه مبتنی بر نگاه پیشینی است، اما علوم انسانی موجود، مبتنی بر نگاه پسینی است و عقل پسینی مهم است و اینها دو بافت متفاوت هستند و شاید هیچ وقت هم به دیالوگ نرسند، اگر میخواهید واقعا خدمتی به علوم انسانی معاصر کنید، باید با نگاه متفاوتی به قرآن نظر کنید و عقل پسینی و در مقام تحقق را باید دید که قرآن چطور میبیند و چه گرفتاریهایی برای این عقل قائل است و چه کارکردهایی برای عقل نشان میدهد.
🔸حتی بازخوانی ماجرای آدم(ع) طبق روایات عقل، به یک معنا بازخوانی مواجهه عقل با ساحت الهی است و عقل گاهی در تصمیمگیریها دچار مشکل میشود. آدم در آن لحظه که با میوه ممنوعه مواجه شد و فرصت زیادی هم نداشت، عقل نتوانست تصمیم بگیرد و اینجا مواجهه عقل انسان با ساحت الهی است و عقل بشر کم میآورد و تنها عقل ۱۴ معصوم است که کم نمیآورند، اما دیگران در مواجهه با ساحت الهی، عقلشان کم میآورد و قرآن بازخوانی هویت تاریخی عقل بشر است.
🔸بنابراین نباید به عقل بیش از حد بها بدهیم. مقام عقل را باید تکریم کنیم، اما عقل را به صدارت ننشایم و فکر نکنیم عقل آن مقدار شاهکار است که بتواند بشر را نجات دهد و عقل خیلی اوقات در گِل میافتد و نمیتواند مسئله را حل کند و این در علوم، خودش را خیلی نشان میدهد و امیدواریم برداشتهای نسبیتگرایانه هم از این بحث نکنند که با آن مخالف هستم.
http://iict.ac.ir/1399/12/aghll/
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦️
@OlomEnsaniEslami
هدایت شده از علوم انسانی اسلامی
▫️فایل های صوتی جلسات اول تا سوم درس خارج تفسیر اجتماعی ایات قرآن کریم آیت الله محمود رجبی
🔹این جلسات از ۲۵ بهمن ماه سال ۱۳۹۹ آغاز شده و در ایام سال تحصیلی هر هفته برگزار میگردد.
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦
@OlomEnsaniEslami
♦️ جایگاه فلسفه در اسلامی سازی علوم ♦️
🔹اگر حکمت عملی برای تربیت مردم است، برای اسلامی کردن جامعه است، الهیات فلسفه برای اسلامی کردن علوم است میخواهد علم را مسلمان کند.
🔹 مسلمان شدنِ علم مطلبی است، مسلمان شدنِ جامعه و فرد و امثال ذلک مطلبی دیگر. سرّ اینکه الهیات فلسفه در جامعه کمتر مطرح است، مردم ارتباط تنگاتنگی با الهیات فلسفه ندارند و عملیات راهبردی الهیات فلسفه کاری با مردم ندارد، آن است که فلسفه با مردم کاری ندارد،آن کارِ حکمت عملی است.
آیت الله جوادی آملی بخش اول
▫️به گزارش خبرنگار پایگاه اطلاع رسانی اسراء: حضرت آیت الله العظمی جوادی آملی پیامی برای آیین افتتاحیه ششمین دوره طرح ملی «گفتمان نخبگان علوم انسانی» که در تالار فردوسی دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران برگزار شد، ارسال کردند که در ادامه متن کامل خدمت مخاطبین ارائه میشود.
▫️متن کامل پیام معظم له به شرح ذیل است:
أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم
بسم الله الرّحمن الرّحیم
🔸«الحمد لله رب العالمین و صلّی الله علی جمیع الأنبیاء و المرسلین و الأئمة الهداة المهدیین سیما خاتم الأنبیاء و خاتم الأوصیاء علیهما آلاف التحیة و الثّناء بهم نتولّی و من أعدائهم نتبرّء إلی الله».
🔸مقدم شما نخبگان، فرهیختگان و علاقه مندان به علوم الهی را گرامی میداریم. سعی بلیغ همه شما و اساتید گرانقدر شما مشکور پروردگار باشد و خداوند سبحان بیش از پیش به شما توفیقی عطا کند که هم راه علمی خود را به خوبی طی کنید و هم راهنمایان خوبی برای سایر پویندگان این راه باشید.
🔸مطلب اساسی آن است که بعضی از علوم با مردم کار دارند چه اینکه بعضی از علوم مستقیماً با فضا کار دارند، بعضی از علوم با عمق آسمانها کار دارند، بعضی از علوم با عمق زمین کار دارند، بعضی از علوم با عمق دریا کار دارند و مانند آن. بعضی از علوماند که با جهان بیرون کار ندارند، با آسمان و زمین، با دریا و صحرا، با مردم و با جامعه کار ندارند. با علوم کار دارند؛ یعنی این علم با دانشها کار دارد نه با دانشمندان و نه با مردم عادی.
🔸علوم تجربی، ریاضی و مانند اینها، سفره تعلیم و تربیت آنها یا درباره آسمان است یا زمین، یا دریاست یا صحرا، یا فرد است یا جامعه و مانند آن؛ اما الهیات فلسفه هیچ ارتباط مستقیمی با مردم یا با آسمان یا با زمین ندارد. الهیات فلسفه با علوم کار دارد؛ یعنی اگر حکمت عملی برای تربیت مردم است، برای اسلامی کردن جامعه است، الهیات فلسفه برای اسلامی کردن علوم است میخواهد علم را مسلمان کند.
🔸مسلمان شدنِ علم مطلبی است، مسلمان شدنِ جامعه و فرد و امثال ذلک مطلبی دیگر. سرّ اینکه الهیات فلسفه در جامعه کمتر مطرح است، مردم ارتباط تنگاتنگی با الهیات فلسفه ندارند و عملیات راهبردی الهیات فلسفه کاری با مردم ندارد، آن است که فلسفه با مردم کاری ندارد،آن کارِ حکمت عملی است.
🔸حکمت عملی در بخش رفتار، در گفتار، در کردار، درباره عقیده مردم، اخلاق مردم و رفتار مردم، دخیل است، این را حکمت عملی و فلسفه عملی به عهده دارد؛ اما الهیات فلسفه میخواهد علوم را مسلمان کند، علم را مسلمان کند، کاری به معلمین و متعلمین ندارد.
🔸توضیح این مطلب آن است که تمام موضوعات و محورهای فلسفه الهی درباره دانش است، چون این فلسفه اگر گفتند رئیس علوم است و اگر ابن سینا را گفتند این رئیس عقلاست چون رئیس علوم به عهده اوست این است که درباره هر دانشی که شما بخواهید بحث کنید فلسفه عهدهدار تبیین آن دانش است، چون دانش یعنی علم در رهن معلوم است، این یک؛ هر چه معلوم دارد به علم میرسد، دو؛ و هر چه علم دارد به عالم میرسد، این سه.
ادامه دارد ...
♦️گفتمان تمدنی سربازان ولایت خلیج همیشه فارس♦
@OlomEnsaniEslami