eitaa logo
°• اُنیبْ •°🇵🇸
900 دنبال‌کننده
5.1هزار عکس
1.8هزار ویدیو
16 فایل
بِسمـ رَب النور🌝 ثبت پیچ و خم های زندگی برای رسیدن به هدف. خطای ما رو به پای دینِ‌مون نزارید...! تولدمون:1402/4/7 کپی؟حلالت؛فقط برای ظهور آقا صلوات بفرست🌱 📍کرج درخدمتیم:🌿 @ya_rogayeee_313 @bent_olhossein315 میشنویم: https://ngli.ir/320280694870
مشاهده در ایتا
دانلود
آقـٰاجـان، زچشمت‌بیـوفتم،بہ‌خـاࢪۍ‌میوفتم.. تـونگاهم‌ڪن‌اگـࢪچہ‌قیـمت‌ندارم❤️‍🩹
°• اُنیبْ •°🇵🇸
_
و در نهایت شبِ جمعه ها قلبم به سمتِ تو می آید .. تویی که تمامِ زندگانی من هستی حسین جان :)
- دلداده‌وخواهانِ‌تو‌درشهرزیاداست محتاج‌ترازمن‌به‌توامااحدی‌نیست..
آقای اباعبدالله ؛ عشقِ‌‌ شما شیرین‌ ترین‌ داستانِ‌ این‌ دنیایِ‌ تلخ‌ است‌..
_دیگر نگویمت که بیا دست‌ من بگیر گویم گرفته‌ای! ز عنایت رها مکن ❤️‍🩹
°• اُنیبْ •°🇵🇸
_
مـٰاراچِـه‌هَـراس‌اَزسُخـن‌خَلـق، مَجنـون‌حُسیـنیـم‌تَـوڪلت‌ُعلۍلله❤️‍🩹
- لطف‌حسین‌ماراتنهانمی‌گذارد گرخلق‌واگذارد‌اووانمی‌گذارد ..❤️‍🩹
خدایــا ؛ مــارا عاقــبت بــہ حــســﷺــین کن ! ڪــہ او همــان خیــر محــض است .
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
آقای اباعبدالله..! من همانم که به آغوش تو آورد پناه خودمانیم کسی جز تو نفهمید مرا ..
‹یِڪ‌نفرگفت‌حٌسِین‌اشڪ‌ِهَمہ‌درآمَد؛ ‹نمَڪ‌نـٰام‌تودِلبرچِه‌زیـٰاداسَت‌زیاد...!" 🫀
در تنگه ها و پیچ در پیچ های فتح‌المبین؛به یاد پیچ ها و تنگه های زندگی افتادیم که در موانع آن دست و پا میزنیم.. و واسطه کردیم دردانه های خدا را برای شفاعت ز آقایی به نام .. ﴿اللهم ارزقنی شفاعة الحسین یوم الورود﴾ 📍 فتح‌المبین ² |
_و غروب روز دوم سفر همراه شد با سلام به محضر شریف ..♥️ ²
_کار از کار گذشته بود و مادر را از دست داده بودند.. کف پای او را می بوسید و با گریه می‌گفت؛ مادر،من پسرت حسین هستم..!💔 قبل از اینکه قلبم پاره شود و بمیرم،با من حرف بزن.. ﴿مقتل مُقرّم،صفحه²³⁵﴾
_ روشنایی خورشید و ماه،بهانه اند.! عالم ز نور گنبد ارباب ماست که منور میشود..
°• اُنیبْ •°🇵🇸
_و این بنده نالایق ، از حرم دور افتاده..! دلش به همین حال خراب شب های جمعه اش خوش است.. وای از آن روز که بگیری از نوکر،همین حال و هوای شب های جمعه را..❤️‍🩹 |
کاش برگردم.. _به همون لحظه ای که با دیدن شیش گوشه ات چشمانم منور شد.. _به همون لحظه ای که دستم به ضریحت قفل شد.. _به همون لحظه ای که روبه روی ضریحت به زیر لب سلامت میکردم.. _به همون لحظه ای که کنج حرمت زانوی دلشکستگی به بغل گرفتم و سفره دلم رو برات باز کردم.. _کاش برگردم به همون لحظه ای که اولین سلامم را به یاد برادرت ، حضرت مجتبی لفظ کردم.. "السلام ای داداش کوچیکه ی حضرت حسن" |
آقای اباعبدالله..! به وقت شب تولد نوکر؛به گدای گوشه گیر که روحش مرده،یک تنفس در حرمت نمی‌دهی تا جانی دوباره بگیرد !؟❤️‍🩹
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در این دنیای بی یاری.. کسی جز او نبود پیشم.. که گویم از آن حال پریشانی.. از آن حالی که جز ارباب.. نفهمد دیگری حال دگرگون نوکر را..
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
_و این بنده نالایق ، از حرم دور افتاده..! دلش به همین حال خراب شب های جمعه اش خوش است.. وای از آن روز که بگیری از نوکر،همین حال و هوای شب های جمعه را..❤️‍🩹 |
آقای اباعبدالله..! _تو این شب یلدا که،یک دقیقه طولانی تر از شب های دیگه سال هست.. خوش به حال اون کسی که به جای نشستن پای سفره یلدا.. نشسته پای ضریحت؛آقای¹²⁸❤️‍🩹 |
°• اُنیبْ •°🇵🇸
آقای عاطفه‌ها.. آقای کربُلا.. آقای اباعبدالله.. _امشب یه دقیقه بیشتر قلبم به یاد شما نبض میزنه.. _امشب یه دقیقه بیشتر با نام شما عشق میکنم.. _امشب یه دقیقه بیشتر به یاد کربلا ی شما هستم.. _امشب یه دقیقه بیشتر تو خیال خودم تو حرم پرسه میزنم.. _امشب یه دقیقه بیشتر دوستت دارم.. _امشب یه دقیقه بیشتر باشما به زبان قلبم حرف میزنم"ضربان،ضربان،ضربان قلبم" 🫀 ¹²⁸
تو دنیایی که از همه بریدم . . دست به علمت کشیدم . .
تو احوالات بدم . . تو اوج کلافگی . . تو تموم بد بیاری های زندگی . . تو لحظات دل‌گرفتگی . . _دستم رو روی قلبم میزارم به نیت بودن زیر قبه،حداقل تو خیالاتم . ! زیر لب زمزمه میکنم ؛ "صَل‌ْالله‌عَلَیْكَ‌یـٰآ‌اَبٰاعَبْدِالله" |
منتظرم بیام حرمت ! بیام یه گوشه کناری بشینیم . . اول فقط نگاهت کنم . . بعد؛کم کم سفره دلم رو برات باز کنم . . از هوای دلی بگم که ابری . . از نصفه شب هایی بگم که؛فقط شده بود بغض و گریه . . از غم های وجودم بگم که احوالاتم رو غمگین کرده . . خلاصه فقط منتظرم . . _پام برسه به حرمت؛حسابی گریه میکنم . . | |
همون روزی که داشتم از حرمت برمی‌گشتم ایران. . همون لحظه ای که دلم رو کنج باب‌السدرة جا گذاشتم . . بهت گفتم من طاقت دوری ندارم . . گفتم آقا ما رو زود زود دعوت کن بیایم ! _ولی الان دیگه کارد به استخوانم رسیده . . |
امشب با حضرت مرور میکنم . . _سفر اولم یادته یا نه . . ! _ورودی حرم یادته یا نه . . ! _وقتی راهی شدم از در خونه؛گریه مادرم یادته یا نه . . !