#یڪروایتعاشقانہ
سر سفـره عقد نشستہ بوديـم عاقد کہ
خطبہ را خوانـد، صـدای اذان بلنـد شـد
حسيـن برخاسـت وضـو گرفت وبہ نماز
ايـستاد دوستـم کنارم ايستـاد و گفت :
اين مردبرای توشوهرنمیشود! متعجب
ونگران پرسيدم چرا؟ گفت: کسیکہ اين
قدربہ نمازومسائل عبادیاش مقيدباشد
جايـش توی اين دنيـا نيسـت :) .
_ همسـر شهید حسین دولتی 🦢
#یڪروایتعاشقانہ 🎀
سرِ سفرهی عقد آروم در گوشم گفت :
میدونی من فردا شهید میشـم ؟
خندیدم و گفتم : از کجا میدونی
نکنه علمِ غیب داری!
گفت : آره ، دیشب مادرم حضرت زهرا
(س) رو تو خواب دیدم ..
ازدواجمونو بهم تبریک گفت .
بعدشم وعدهی شهادتمو داد :)
بغض کردم گفتم : پس من چی ؟
میخوای همین اول کاری منو تنها بزاری بری ؟
نبود شـرط وفا بری و منو نبری!
تو که میدونی فردا میخوای شهید بشی ؛
چرا نشستی پایِ سفره عقد ؟
چرا خواستی منو به عقدِ خودت دربیاری ؟
دستمو گرفت : خندیدُ گفت :
آخه شنیدم شهید میتونه بستگانشو شفاعت کنه! میخوام که اون دنیا جزو شفاعت شدههام باشی .
میخوام مجلسِ عروسیِ واقعی رو اونجا برات بگیـرم :))
_ به روایت همسر شهید مدافع حرم هادی ابراهیمی