eitaa logo
اردوگاه منتظران
109 دنبال‌کننده
3.1هزار عکس
157 ویدیو
12 فایل
وقت آن رسیده برای ظهورمان تعجیل کنیم منتظر است مردی... درصدد صالح شدن تا مصلح بیاید... در اردوگاه آمادگی،آماده شویم جهت سربازی... بسم الله... اردوگاه را دنبال کنید ارتباط با خادم اردوگاه👇 @mohammad20m
مشاهده در ایتا
دانلود
🔸روزی شیطان همه جا اعلام کرد قصد دارد از کارش دست بکشد و وسایلش را با تخفیف ویژه به حراج بگذارد! 🔹همه مردم جمع شدن و شیطان وسایلی از قبیل: غرور، خودبینی، مال اندوزی، خشم، حسادت، شهرت طلبی و دیگر شرارت ها را عرضه کرد. 🔸در میان همه وسایل یکی از آنها بسیار کهنه و مستعمل بود و بهای گرانی داشت! 🔹کسی پرسید: این عتیقه چیست!؟ شیطان گفت: این نا امیدی است... شخص گفت: چرا اینقدر گران است !؟ شیطان با لحنی مرموز گفت: این موثرترین وسیله من است! 🔸شخص گفت: چرا اینگونه است !؟ شیطان گفت: هرگاه سایر ابزارم اثر نکند فقط با این میتوانم در قلب انسان رخنه کنم و وقتی اثر کند با او هر کاری بخواهم میکنم... 🔹این وسیله را برای تمام انسانها بکار برده ام، برای همین، اینقدر کهنه است. ✅مراقب "اميدمان"باشيم. 🌸🌱🌸🌱🌷🌱🌸🌱🌸 ➠ @Ordougahe_montazeran
👌 داستان کوتاه پندآموز 💓داستان بسیار زیبا از زن بی حجاب و زن چادری💓 💭 زن هنوز کاملا وارد اتوبوس نشده بود که راننده ناغافل در رو بست و چادر زن لای در گیر کرد. داشت بازحمت چادر رو بیرون میکشید که یه زن نسبتا بدحجاب طوری که همه بشنوند گفت: آخه این دیگه چه جور لباس پوشیدنه؟ خودآزاری دارن بعضی ها ! زن محجبه، روی صندلی خالی کنار اون خانم نشست و خیلی آرام طوری که فقط زن بدحجاب بشنوه گفت: 💭من چادر سر می کنم ، تا اگر روزی همسر تو به تکلیفش عمل نکرد ، و نگاهش را کنترل نکرد ، زندگی تو ، به هم نریزد . همسرت نسبت به تو دلسرد نشود. محبت و توجه اش نسبت به تو که محرمش هستی کم نشود. من به خودم سخت می گیرم و در گرمای تابستان زیر چادر از گرما اذیت می شوم، زمستان ها زیر برف و باد و باران برای کنترل کردن و جمع و جور کردنش کلافه می شوم، بخاطر حفظ خانه و خانواده ی تو. 💭 من هم مثل تو زن هستم. تمایل به تحسین زیبایی هایم دارم. من هم دوست دارم تابستان ها کمتر عرق بریزم، زمستان ها راحت تر توی کوچه و خیابان قدم بزنم. اما من روی تمام این خواسته ها خط قرمز کشیدم، تا به اندازه ی سهم ِ خودم حافظ ِ گرمای زندگی تو باشم. و همه اینها رو وظیفه خودم میدونم. 💭 چند لحظه سکوت کرد تا شاید طرف بخواد حرفی بزنه و چون پاسخی دریافت نکرد ادامه داد: راستی… هر کسی در کنار تکالیفش، حقوقی هم دارد. حق من این نیست که زنان ِ جامعه ام با موهای رنگ کرده ی پریشان و لباسهای بدن نما و صد جور جراحی ِ زیبایی، چشم های همسر من را به دنبال خودشان بکشانند. حالا بیا منصف باشیم. من باید از شکل پوشش و آرایش تو شاکی باشم یا شما از من؟ 💭 زن بدحجاب بعد از یک سکوت طولانی گفت: هیچ وقت به قضیه این طور نگاه نکرده بودم … راست می گویی. و آرام موهایش رو از روی پیشانیش جمع کرد و زیر روسریش پنهان کرد. ─═इई 🍃🌷🍃ईइ═─ ↝ @Ordougahe_montazeran
⭕️ جوان ثروتمند ✍️جوان ثروتمندی نزد عارفی رفت و از او اندرزی برای زندگی نیک خواست ... 🔸عارف او را به کنار پنجره برد و پرسید: چه می بینی؟ گفت: آدم هایی که می آیند و می روند و گدای کوری که در خیابان صدقه می گیرد. 🔹بعد آینه بزرگی به او نشان داد و باز پرسید: در آینه نگاه کن و بعد بگو چه می بینی؟ گفت: خودم را می بینم ! 🔺عارف گفت: ولی دیگر دیگران را نمی بینی ! 🔅آینه و پنجره هر دو از یک ماده ی اولیه ساخته شده اند و آن چیزی نیست جز "شیشه" اما در آینه لایه ی نازکی از نقره در پشت شیشه قرار گرفته و در آن چیزی جز شخص خودت را نمی بینی این دو شی شیشه ای را با هم مقایسه کن : وقتی شیشه فقیر باشد، دیگران را می بیند و به آنها احساس می کند. اما وقتی از جیوه (یعنی ثروت) پوشیده می شود، را می بیند ! تنها وقتی ارزش داری که باشی و آن پوشش جیوه ای را از جلو چشم هایت برداری، تا بار دیگر بتوانی دیگران را ببینی و دوستشان بداری ... ╰━═━⊰🍃🌸🍃⊱━═━╯ ⇨ @Ordougahe_montazeran
🌸داستان تشرف مظلومترین فرد عالم 😭امام زمان (عج): من مظلوم ترین فرد عالم هستم 😭 🔰مرحوم حجه الاسلام آقای حاج سید اسماعیل شرفی از شخصیت های دلسوخته ای بود که چند بار خدمت حضرت بقیه الله الاعظم (ارواحنا فداه) مشرف شده بود. ایشان یکی از تشرفات خود را این گونه نقل نموده است: 🌀به عتبات مقدسه مشرف شده بودم و در حرم حضرت سیدالشهداء علیه السلام مشغول زیارت بودم چون دعای زائرین در بالای سر حرم مطهر امام حسین علیه السلام مستجاب است، در آنجا از خداوند خواستم مرا به محضر مبارک مولایم حضرت مهدی (ارواحنا فداه) مشرف گرداند و دیدگانم را به جمال بی مثال آن بزرگوار روشن نماید. مشغول زیارت بودم که ناگهان خورشید جهانتاب جمالش ظاهر شد، گرچه در آن هنگام حضرتش را نشناختم ولی شدیداً مجذوب آن بزرگوار شدم، پس از سلام از ایشان سؤال کردم: شما کیستید؟ آقا فرمودند: 😭 انا اول مظلوم فی العالم 😭 (من مظلوم ترین فرد عالم هستم) من متوجه نشدم و با خود گفتم: شاید ایشان از علمای بزرگ نجف هستند و چون مردم به ایشان گرایش پیدا نکرده اند خود را مظلوم ترین فرد عالم می دانند. در این هنگام ناگهان متوجه شدم که کسی در کنارم نیست. اینجا بود که فهمیدم مظلوم ترین فرد عالم کسی جز امام زمان (ارواحنا فداه) نیست، و من نعمت حضور آن بزرگوار را زود از دست دادم. 📚شیفتگان حضرت مهدی علیه‌السلام ج۳، ص۱۵۹ و ج ۲، ص ۲۳۰٫. 💠اللهم عجل لولیک الفرج💠 ➬ @Ordougahe_montazeran
💠شیخ بهاءالدین عاملی در یکی از کتاب‌ های خود مینویسد: ✴️«روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمیدهد. ✳️قاضی شوهر را احضار کرد. سپس از زن پرسید: آیا شاهدی داری⁉️ ✴️زن گفت: آری، آن دو مرد شاهدند. ✳️قاضی از گواهان پرسید: گواهی دهید که این زن پانصد مثقال از شوهرش طلب دارد. ✴️گواهان گفتند: سزاست این زن نقاب صورت خود را عقب بزند تا ما وی را درست بشناسیم که او همان زن است.🤔 ✳️چون زن این سخن را شنید، بر خود لرزید‼️ ✴️شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید⁉️ برای پانصد مثقال طلا، همسر من چهره ‌اش را به شما نشان دهد؟! هرگز! هرگز! ✴️من پانصد مثقال را خواهم داد و رضایت نمی‌دهم که چهره‌ی همسرم درحضور دو مرد بیگانه نمایان شود. ✳️چون زن آن جوانمردی و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهرش بخشید.» 🔔چه خوب بود که آن مرد با غیرت، جامعه‌ امروز ما را هم میدید که چگونه رخ و ساق به همگان نشان میدهند و شوهران و پدران و برادرانشان نیز هم عقیده‌ آنهایند و در کنارشان به رفتار آنان مباهات می کنند. ↝ @Ordougahe_montazeran
♥️👈🏻حبیب بن مظاهر ✍🏻در مکاشفه ای حبیب بن مظاهر را دیدند واز ایشان پرسیدند که: شما برای چه می خواهید به دنیا برگردید؟ فرمود: برای 3 کار؛ ①آب دادن به مردم ②و صلوات فرستادن ③شرکت در مجلس عزای امام حسین علیه‌السلام 📚روزنه‌هایی از عالم غیب، ص۱۸۷. ➺ @Ordougahe_montazeran
💢 فروتنى شگفت انگیز امام حسن(ع) ✍️فروتنى حضرت امام حسن (عليه السلام) و تواضع آن انسان الهى چنان بود كه : روزى بر گروهى تهيدست مى گذشت و آنان پاره هاى نان را بر زمين نهاده ، روى زمين نشسته بودند و مى خوردند ، چون حضرت امام حسن (عليه السلام) را ديدند گفتند : اى پسر رسول خدا ! بيا و با ما هم غذا شو ! به شتاب از مركب به زير آمد و گفت : خدا متكبران را دوست ندارد و با آنان به خوردن غذا مشغول شد. سپس همه آنان را به ميهمانى خود دعوت فرمود ، هم به آنان غذا داد و هم لباس. 📚 منبع: اهل بیت عرشیان فرش نشین/ تالیف استاد حسین انصاریان ➽ @Ordougahe_montazeran
▫️نجاری بود که زن زیبایی داشت که پادشاه را مجذوب خود کرده بود 🔻پادشاه بهانه ای از نجار گرفت و حکم اعدام او را صادر کرد و گفت نجار را فردا اعدام کنید نجار آن شب نتوانست بخوابد ... همسر نجار گفت : مانند هر شب بخواب ... پروردگارت يگانه است و درهای گشايش بسيار ▫️کلام همسرش آرامشی بر دلش ايجاد کرد و چشمانش سنگين شد و خوابيد ... 🔻صبح صدای پای سربازان را شنيد... چهره اش دگرگون شد و با نا اميدی، پشيمانی و افسوس به همسرش نگاه کرد که دريغا باورت کردم ... با دست لرزان در را باز کرد و دستانش را جلو برد تا سربازان زنجير کنند ... ▫️دو سرباز با تعجب گفتند : پادشاه مرده و از تو میخواهيم تابوتی برايش بسازی ... 🔻چهره نجار برقی زد و نگاهی از روی عذرخواهی به همسرش انداخت ... ▫️همسرش لبخندی زد و گفت : مانند هر شب آرام بخواب , زيرا پروردگار يکتا هست و درهای گشايش بسيارند " 🔻فکر زيادی انسان را خسته می کند ... ▫️ درحالی که خداوند تبارک و تعالی مالک و تدبير کننده کارهاست 🔻ساعت زندگیت را به افق آدمهای ارزان قیمت کوک نکن یا خواب می مانی...! یا از زندگی عقب ✔️در هر شرایطی امیدت را به خدا از دست نده ....❗️ ➥ @Ordougahe_montazeran
🔴 داستان حمام مَنجاب 💠 يكى از پولداران خوشگذران روزى جلوی درب خانه‌اش نشسته بود. زنی به حمام معروف یعنی مَنجاب مى‌رفت، ولی راه حمام را گم كرده و خسته شده بود، چشمش به آن مرد افتاد، نزد او آمد و از او پرسيد: حمام منجاب كجاست ؟ آن مرد به خانه خود اشاره كرد و گفت: حمام منجاب همين جاست. آن زن به گمان اينكه حمام همانجاست، به آن خانه وارد شد، آن مرد سریع درب خانه را بست و به سراغ او آمد و تقاضاى كرد. زن دريافت كه گرفتار مرد هوسباز شده است، چاره‌اى جز حيله نديد و گفت: من هم به پیشنهاد تو دارم، ولى چون كثيف هستم و گرسنه، مقدارى عطر و غذا تهيه كن تا با هم بخوريم بعد در خدمتتان باشم. مرد قبول كرد و به خارج خانه رفت و و غذا تهيه كرد و برگشت، اما زن را در خانه نديد، بسيار ناراحت شد و آرزوى گناه با آن زن در دلش ماند و همواره اين جمله را مى‌خواند: چه شد آن زنى كه خسته شده بود، و مى پرسيد راه حمام منجاب كجاست؟ مدتى از اين ماجرا گذشت تا اينكه در بستر افتاد، آشنايان به بالين او آمدند و او را به كلمه (لا اله الا الله محمّد رسول الله) می‌كردند اما او به جاى اين ذكر، همان جمله مذكور در حسرت آن زن را مى‌خواند، و با اين حال از دنيا رفت. 💠 مانوس شدن با خیالات و اوهام، در تصمیم‌گیری و انسان نقش بزرگی دارد. 📙 كتاب عالم برزخ، ص ۴۱. ↝ @Ordougahe_montazeran
✨﷽✨ ❤️✨حضرت علی علیه السلام میفرمایند: ✍🏻اگر در شهر مسلمانان فقیری دیدی، بدان که ثروتمندان آن شهر حق ان ها را نمیدهند! 💭 درکانادا پیرمردی را به خاطر دزدیدن نان به دادگاه احضار کردند. پیرمردبه اشتباهش اعتراف کرد ولی کار خودش را اینگونه توجیه کرد: خیلی گرسنه بودم و نزدیک بود بمیرم. 💭 قاضی گفت: تو خودت می‌دانی که دزد هستی و من ده دلار تو را جریمه می کنم و میدانم که توانایی پرداخت آنرا نداری، به همین خاطر من جای تو جریمه را پرداخت میکنم. درآن لحظه همه سکوت کرده بودند و دیدند که قاضی ده دلار از جیب خود درآورد و درخواست کرد تا به خزانه بابت حکم پیرمرد پرداخت شود. 💭 سپس ایستاد و به حاضرین درجلسه گفت: همه شمامحکوم هستید و باید هرکدام ده دلار جریمه پرداخت کنید چون شما در شهری زندگی میکنید که فقیر مجبور می‌شود تکه ای نان دزدی کند! درآن جلسه دادگاه ۴٨٠دلار جمع شدوقاضی آن را به پیرمرد بخشید. ┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈ ↝ @Ordougahe_montazeran
💥ثواب عجیب کمک‌هزینه به دیگران برای سفر کربلای معلی! وارث: ♦ هشام بن سالم: از امام صادق(ع) پرسیدم:  کسی که خودش به واسطۀ بیماری یا مشکلی نتواند به زیارت امام حسین(ع) برود و در عوض شخصی دیگر را روانه کند(هزینه‌هایش را بدهد)، چه اجری دارد؟ ♦ امام صادق(ع) فرمودند: به ازای هر درهمى که خرج کند، خداوند همانند کوه اُحد برایش حسنه می‌نویسدچندین برابر آنچه هزینه کرده را در همین دنیا به او برمی‌گرداند!بلاهایى را که فرود آمده تا به او برسد، از او می‌گردانَد و از وى دور می‌کند و مالش حفظ می‌شود (توضیح: زیارت اربعین به جهت روایت حضرت عسکری(ع) و نکات دیگر، ارزشش از زیارات معمولی خیلی بیشتر است.) 📚کامل الزیارت، ص۱۲۹. @Ordougahe_montazeran
#داستانک ✨زنی در مورد همسایه اش شایعات زیادی ساخت و شروع به پراکندن آن کرد. بعد از مدت کمی همه اطرافیان آن همسایه از آن شایعات باخبر شدند. شخصی که برایش شایعه ساخته بود به شدت از این کار صدمه دید و دچار مشکلات زیادی شد. بعدها وقتی که آن زن متوجه شد که آن شایعاتی که ساخته همه دروغ بوده و وضعیت همسایه اش را دید از کار خود پشیمان شد و سراغ مرد حکیمی رفت تا از او کمک بگیرد تا شاید بتواند این کار خود را جبران کند. ✨حکیم به او گفت: «به بازار برو و یک مرغ بخر آن را بکش و پرهایش را در مسیر جاده ای نزدیک محل زندگی خود دانه به دانه پخش کن.» آن زن از این راه حل متعجب شد ولی این کار را کرد. ✨فردای آن روز حکیم به او گفت حالا برو و آن پرها را برای من بیاور آن زن رفت ولی چهار تا پر بیشتر پیدا نکرد. مرد حکیم در جواب تعجب زن گفت انداختن آن پرها ساده بود ولی جمع کردن آنها به همین سادگی نیست همانند آن شایعه هایی که ساختی که به سادگی انجام شد ولی جبران کامل آن غیر ممکن است. 🔸پيامبر اکرم صلّي الله عليه و آله فرمودند:٠ ✨در شب معراج، مردمى را دیدم که چهره هاى خود را با ناخنهایشان مى خراشند. پرسیدم: اى جبرئیل، اینها کیستند؟ گفت: اینها کسانى هستند که از مردم غیبت مى‌کنند و آبرویشان را مى‌برند. 📚تنبيه الخواطر، ۱ ، ۱۱۵ ╔═.🍃.═════╗ ➯ @Ordougahe_montazeran ╚═════.🍃.═╝