#علمداران_عشق
توی چشم بروجردی زل زده
بود و هرچی از دهنش در
میومد می گفت
بهش سلام کرد ... عوض جواب
سلام، گفت : من تحمل سلام و
جواب آدمکشارو ندارم
تو اومدی کردستان کشتار راه
بندازی ! خون این همه بی گناه
گردن توئه ...
اصلا چی از جون این مردم می
خوای!؟ کی تو رو گذاشته اینجا؟
دردش رو می دونست ✋
می فهمید منظوری نداره و
اتفاقاتی که براش افتاده
غیر قابل تحمل بوده
سکوت کرده بود و لبخند می
زد میخواست آرومش کنه که
جلوی نیروها دستش رو
بالا برد و سیلی محکمی به
صورت بروجردی زد
خون خون بچه ها رو می خورد
خواستند باهاش در گیر شن
که حاجی نذاشت ☝️
صورت جوون رو بوسید و بردش
سمت محراب
گفت : من دعا می کنم، شما
آمین بگید
_خدایا! به مقربان درگاهت، اگه
ما دچار اشتباه شدیم، ما رو
هدایت کن
اگه هم قابل هدایت نیستیم
از میون برمون دار ... ✋
#شهید_محمد_بروجردی🌸
°➲ @Ordougahe_montazeran
اردوگاه منتظران
#علمداران_عشق
📝 همرزمان شهید:
تواضع و فروتنی و خاکی بودنش
به حدی بود که اگه کسی اون رو
نمی شناخت نمی تونست تشخیص
بده که یک فرمانده س 😶
یک بار یکی از ضد انقلاب ها رو
اسیر کرده بودیم، ✌️
بروجردی کنارش نشست و خیلی
با حوصله و تدبیر شروع به بازجویی
کرد⌛️
ضدانقلاب دائما از جواب دادن
طفره می رفت و به هیچ عنوان
حاضر نبود پاسخگوی سوالات
بروجردی باشه😠
عکس العمل هاش دیگران رو
هم کلافه کرده بود😒
اما بروجردی در کمال خونسردی
به کارش ادامه می داد و مرتب
سوال هارو تکرار می کرد و حتی
بعضی وقت ها با او می خندید😊
تا اینکه وقت اذان شد بروجردی
برای گرفتن وضو بیرون رفت🚶
یکی از بچه ها که حسابی از دست
اون اسیر کلافه و عصبانی شده بود،
رفت کنارش و گفت : تو می دونی
داری باکی صحبت می کنی؟😏
وقتی بهش گفت که : تو داری با
بروجردی صحبت می کنی
طرف باورش نمی شد😳
می گفت : شماها دروغگویید
اون کسی که با من صحبت می
کرد یه فرد معمولی بود
اگه اون فرمانده ی قرار گاه حمزه
است پس چرا درجه نداره‼️
✍ به هیچ عنوان نمی تونست به
خودش بقبولونه که با یک فرمانده
داشته صحبت می کرده ...☺️✌️
#شهید_محمد_بروجردی🌷
📚 برگرفته از کتاب: میرزا محمد
پدر کردستان
❥ @Ordougahe_montazeran