خدایا!ببخشید بابت همه وسایل
گمشدهایـےکه سر نماز پیداشون کردم...!
#بدون_تعارف🚫
@Oshagh_shohadam
دَر دِلَم شوُرئ نَهآدئ و شُدئ جآن و تَنَم . . .
بآ تو جآنآ اَز هَمهِ اَز این جَهآن هَم بُگذَرَم . . . !
#شهیدجھادعمادمغنیه🌿(:
@Oshagh_shohadam
🌱🍃
#وصیتشهید
وقتی حسین در صحنه است
اگر در صحنه نیستی
هر جا میخواهی باش ،
چه ایستاده به نماز ،
چه نشسته بر سفره شراب !!...
#شهیدمحسن_گلستانی🌷
@Oshagh_shohadam
#دعاےفرج🌱
#قرارِهرشبمون♥
-بسمالله...🌸
بخونیمباهم...🤲🏻
بہنیتشہـیدامـیداکـبری🥀
الهےعَظُمَالْبَلٰٓآوَبَرِحَالخَفٰآء
ُوَانْڪَشِفَالْغِطٰٓآءٌ…🍃
#شبشهادتشون
@Oshagh_shohadam
هدایت شده از 🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
#زيـاږݓݩــاݦـہشهــڌا
♥️|دل ڪہ هوایـے شود، پرواز است
……ڪہ آسمانیت مےڪند.……
🌱و اگر بال خونیـن داشتہ باشے🌱
دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مےگیرد.
دلــها را راهےڪربلاے جبــهہها
مےڪنیم و دست بر سینہ،
بہ زیارت "شــهــــــداء" مےنشینیم...|♥️
🕊🦋 بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم🦋🕊
🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ
🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ
🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ
🕊اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...🌻
#شادے_روح_شهـــــــدا_صلوات🌾
@Oshagh_shohadam
#حـرف_دل❤️
بہ
سلامتے
روزے
ڪہ
تو یہ
ڪلمہ
خلاصہ
بشم
"شہید"
@Oshagh_shohadam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
شهید امید اکبری و تعدادی دیگر از رزمندگان لشکر 14 امام حسین علیه السلام اصفهان ، شب گذشته 24 بهمن 1397 با اتوبوس در مسیر بازگشت به اصفهان بودند که توسط مزدوران کثیف مستکبران موسوم به جیش الظلم مورد حمله انتحاری قرار گرفته و به شهادت رسیدند
امروز سومین سالگرد شهادت امید اکبری
#برادر_عزیزم
#امید_اکبری
@Oshagh_shohadam
محبت کن ...
تا امام زمان بهت محبت کنه !
تو فکر میکنی فقط دعای ندبه باید بخونی
تا آقا نگاټ کنه؟!
فکر میکنی بایدحسینیه بری حتما ؟!
نه..
خیݪی از من و شما حسینیمون
مادرمونه، پدرمونه، فقیر طایفمونه
قوممونه، همسایمونه...
اینجوریاست..
و البته که منتظر گناه نمیکند...:)♥️🪴
#ترک_گناه
#بدون_تعارف
@Oshagh_shohadam
#دعاےفرج🌱
#قرارِهرشبمون♥
-بسمالله...🌸
بخونیمباهم...🤲🏻
بہ نیت شہید حاج عماد مغنیہ🥀
الهےعَظُمَالْبَلٰٓآوَبَرِحَالخَفٰآء
ُوَانْڪَشِفَالْغِطٰٓآءٌ…🍃
#سالگردشهادت
@Oshagh_shohadam
سـلامـ
عشاق الشہدایی های عزیز ❤️
شبتون بہ خیر باشہ🌙
تن تون سلامت 🌷
ما یک پویشی رو به فضل خدا شروع کردیم که هرشب به نیت یک شهید عزیز و گرامی دعای فرج بخونیم 🌿
♥️از شما عزیزان می خوایم که اسم برادر شهید ، خواهر شهیدتون یا اسم شهیدی که تو شهرتون هست یا نام کوچه و خیابونتون مزین به نامشون هست رو برای ما بفرستید
تا به نیت شهید مدنظر شما دعای فرج رو بخونیم 🌸
اینطوری هم یادی از شهدای غریب شهر و دیارمون کردیم و هم یادی از امام مظلوممون 🥀
ان شاالله که موثر باشیم در ظهور پـدر جانمـون 💚آقا امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف
منتظرتونیم 😊
@bzaabka
🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
فکر نمی کردم انقدر استقبال بشه 😍 واقعا فوق العاده اید عاقبتتون ختم به بهترین های الهی 🌱 تو همین دو
نیت قبل از ارسال اسم شهید یادتون نره 😉
از امام زمان عجل الله حاجت هاتون رو بخواید 🤲🏻
نیت کنید بعد اسم شهید مدنظرتون رو بفرستید ـ
اخه دعا معجزه می کنه ✨
اونم دعایی که از ته دل تک تک عشاق الشهدایی ها باشه ❤️🌱
هدایت شده از 🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
#زيـاږݓݩــاݦـہشهــڌا
♥️|دل ڪہ هوایـے شود، پرواز است
……ڪہ آسمانیت مےڪند.……
🌱و اگر بال خونیـن داشتہ باشے🌱
دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مےگیرد.
دلــها را راهےڪربلاے جبــهہها
مےڪنیم و دست بر سینہ،
بہ زیارت "شــهــــــداء" مےنشینیم...|♥️
🕊🦋 بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم🦋🕊
🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ
🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ
🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ
🕊اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ
🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ
🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ
🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ
🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...🌻
#شادے_روح_شهـــــــدا_صلوات🌾
@Oshagh_shohadam
#بـسـمربِّالـمـهـدےعـج
رمــــان
"پایان یک عــــشـــــق💕"
#قسمتسیوپنجم
رسیدم به یه رستورانی؛
بعد از پارککردن هاچبک جووون،رفتم سمت درب
آیگل هم دَمِ دَربِ رستوران منتظر من وایساده بود
آیگل:
-سلام دلبرم،خوبی؟!
-دلم برات تنگ شده بود..
بغلش کردم،
_سلام،قربونت تو چطوری..؟!
_من هم دلم تنگ شده بود..
-خیلی خوشحالم که میبینمت
_این حرفها رو بیخیال،بیا بریم داخل
من رو آوردی تو رستوان ترک یه غذای ترک بده بخورم ببینم شما تو ترکیه چی میخورید
دستهاش رو گرفتم و وارد رستوران شدیم..
"از زبان فردین"
_چایلا من که گفتم امشب کار دارم،
نباید میآوردی من رو اینجا..
چایلا با همون ناخنهای کاشته شدهی بلند و رنگوبارنگ دستش رو گذاشت رو دستم و گفت:
-عزیزم خب این رستوران ترک حرف نداره..
"وای خدا...
آخه کِی میشه من خلاص بشم از دست این
الان باید به جای این چایلا هدیه نشسته باشه"
کنار ما یه میز هست که یه دختر چادری پشت به من نشسته..
"هدیهی من هم اینجوری چادریه"
"چقدر دلم براش تنگ شده...!"
چادر دختره زیر صندلی گیر کرده ولی خودش متوجه نشده بود..
باید بهش بگم؛
_ببخشید خانم!چادرتون....
حرفم تموم نشده بود که برگشت سمتم،
"یا خــــــــــــــدا"
این هدیهی من هست!چشم تو چشم شدیم"
همینجور چشمش چرخید رفت سمت دست گرهشدهی من و چایلا..
پاشد...
آیگل:
--آقا فردین شما اینجا چیکار میکنید..؟!
--این خانم کیه که دستاش رو گرفتید؟!
"واااااای،اون لحظه انگار آخر عمرم بود"
بدون هیچ حرفی کیفش رو برداشت و رفت..
یه نگاه به چایلا کردم،
_لعنت بهت..
رفتم دنبالش،
_هدیه!هدیه!
_وایسا توضیح میدم بهت..
برگشت سمتم،
یه قطره اشک از گوشهی چشمش اومد پایین
و من برای همین یه قطره اشک میتونستم تموم کنم..
هدیه:
-میشه تنها باشم...؟!
حرفی نزدم،
سوار ماشین شد و رفت...
من هم رفتم سوار ماشین شدم..
چایلا اومد کنار پنجره،
خواست سوار بشه که ماشین رو به حرکت درآوردم..
چایلا:
-وایسا من هم بیام
"برو گمشو،زندگیم رو ریخت بهم"
"وااااای،باید دور هدیه رو خط بکشم!"
"چرا باید اون امشب راست میومد تو این رستوران خراب شده!"
بوووووووووووووووق
سرم رو از ماشین کردم بیرون؛
_مرتیکهی آشغال!
کدوم عوضی به تو گواهینامه داده ها..؟!
ماشین مقابل:
-دیونهای بدبخت!!
راست میگفت،"من دیونه بودم"
وقتی قطره اشک از چشمش اومد پایین دوست داشتم همونجا به خدا بگم خدایا تموم کن..
گوشیم رو درآوردم...
باید به هدیه پیام میدادم...
_هدیه خانمم!
_باید ببینمت،بخدا همه چی رو میگم... :((
نویسنده: #هـدیـهیخـدا
@Oshagh_shohadam
بـسـمربِّالـمـهـدےعـج
رمــــان
"پایان یک عــــشـــــق💕"
#قسمتسیوششم
"از زبان هدیه"
اصلا باورم نمیشد؛
من به فردین هیچ علاقهای نداشتم ولی اون نباید همچین کاری میکرد..
یه نگاهی به آسمون کردم،
"خدایا آخه دردت به جونم،
منی که تا الان با یه جنس مخالف نبودم،
گذشته از ازدواج اجباریاَم،خیانتم باید ببینم..؟!
فکر نمیکردم فردین همچین آدمی باشه،
با فکرکردن به زندگیم گونههام خیس شد..
بدون این که جواب پیامهاش رو بدم رفتم خونه..
ولی همین کار فردین باعث شد بهترین بهونه بیفته دستم..
من واقعا تحمل این یه مشکل رو ندارم؛
تصمیم رو گرفتم:
_مــــــامـــــــــان!بابا سلام
بابا که رو مبل نشسته بود و داشت حساب کتاب میکرد؛جواب سلامم رو داد..
بدون این که لباسم رو عوض کنم نشستم رو مبل:
_من میخوام نامزدیم رو بهم بزنم..!
بابا سرش رو آورد بالا...
مامانم از آشپزخونه اومد بیرون...
بابا:
-چی گفتی..؟!
_میخوام نامزدیم رو بهم بزنم...
مامان:
--غلط نکن دختر،این دیگه چه حرفیه...
بابا:
-برای چی..؟!
_من و فردین نمیتونیم با هم سازگاری کنیم
و جداشدن تصمیم دوتامون هست..
"نباید میگفتم چی شده که خدای نکرده آبروش نره،آبروی مؤمن از کعبه واجبتر هست"
مامان:
--خب چرااا..؟!
_بیشتر از این دیگه نیست،
فقط اینکه نمیتونیم،آقا زور که نیست،تمام...
بلند شدم رفتم سمت اتاق؛
مامانم همونجور غُر میزد،
من هم با گفتن تمـــام اومدم تو اتاق..
بعد از عوضکردن لباس دراز کشیدم رو تخت
و مثل همیشه به سقف خیره شدم..
از یک طرف خوشحال شدم که بهونهی خوبیه که بهم بزنم و از یک طرف ناراحت که فردین چرا این کار رو کرد..!!
گوشیم رو برداشتم و زنگ زدم به فردین؛
یک بوق،دو بوق،سه...
فردین:
-الو تارا..!
-بخدا غلط کردم،ببخشید..
نزاشتم حرف بزنه،
_ببین پسردایی زنگ نزدم این حرفها رو بشنوم
_من به خانوادم گفتم با هم دوتایی به توافق نرسیدیم و بهم زدیم پس دیگه جای حرفی نیست
فردین:
-کی گفته..؟!
-من کِی گفتم نمیخوامت..؟!
صداش بغض داشت؛
_همین حرکتت یعنی نمیخوای..
فردین:
-باید توضیح بدم بهت..
_هیچ توضیحی لازم نیست،خداحافظ
گوشی رو قطع کردم..
نویسنده: #هـدیـهیخـدا
@Oshagh_shohadam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#امام_زمان
شوق دیدارِ تُــو
سـر رفت ز پیمانہۍ ما
کے قدم مۍنهـے
اۍ شاه بھ ویرانہۍ ما...؟!
اللّٰھُمَعجلْلِّوَلیڪَالفࢪَج
@Oshagh_shohadam
چادرازنگـاهدختربچہمحجبہ:👀
چـادرمزاحـممـننیست،،
دسـتوپایـمرانمیگیـرد،،
مادرمبہمـنآموختہ...
چـادرسرڪردنبلدۍنمیخواهـد..!
عشـقمیخواهـد،♥️😌
لیاقت میخواهد
#تلنگرانہ
#حجاب
@Oshagh_shohadam
🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
نیت قبل از ارسال اسم شهید یادتون نره 😉 از امام زمان عجل الله حاجت هاتون رو بخواید 🤲🏻 نیت کنید بعد اس
سلام مجدد 🌸
عیدتون هم خیلی خیلی مبارک 🎉🎊
عزیزان حجم پیام های ارسالی خیلی زیاد هستن برای اینکه قاطی نشه و شهیدی خدایی نکرده جا نمونه ➡️
من پیام ها رو سین نزدم از اخرین پیام میام بالا و چون هرشب هم برای یک شهید گرانقدر هست یک مقداری طول می کشه ✅
ممنون که درک می کنید و صبور هستید 🌷
گفتم که یک وقت امر بر بی ادبی نشه 🌿
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
یک دختر و آرزوی لبخند که نیست🌷
یک مرد پر از کوه دماوند که نیست🌱
یک مادر گریان که به دختر می گفت✨
بابای تو زنده است... و هر چند که نیست.🥀
روز مرد و روز پدر بر همه شهدا مبارک🌹
@Oshagh_shohadam