eitaa logo
🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
878 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
45 فایل
﷽ این چه سودائے است با خود ڪرده ام در عاشقے از تو گویم لیک، فڪرم جاے دیگر مانده است ارتباط‌مون @Shohada1380 بگـوشیم @Fatemee_315 آن سوی نداشته هایم تکیه‌گاهی‌دارم‌ازجنس‌خدا....
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از ..
💛 یاران‌مھدی‌‌؏همه‌جوان‌اند♥️🌿 وپیردرمیان‌آنهابه‌چشم‌نمی‌خورد؛ مگراندک‌مانندسرمه‌درچشم! • امام‌علی‌‌‌(؏)
هدایت شده از سوࢪنجاݩ:)!
Mehdi_Rasooli___Bayad_Raft_(128).mp3
6.1M
سفر بخیر جَوونے که شدے عاقبت بخیر :)💔 "@oshaghsm
9.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
°•| 💔 امروز ‌ ۲آبان است،روزی که کوله ات رابرداشتی و خوشحال بودی که وقت اعزام به سوریه فرارسیده است💔 °•| 💔 رفتی تا در رگ‏های وطن، خون حیات جاری شود.🌱 🍃سال‏هاست که آسمان، کوچ غریبت را بر شانه ‏هایمان، پرنده می‏تکاند 🕊 و آفتاب، مسیر چشمانت را به انگشت نشان می‏دهد و می‏گرید. 🍃سال‏هاست که بادها، بوی پیراهنت را برکوچه‌های‌ مویه می‏کنند. دلت♥️، دریا می‏نوشت و نگاهت، توفان می‏سرود. 🌿برخاستی؛ آن هنگام که نفس‏های سرما، پنجره‏ ها دمشق را سیاه کرده بود و سوریه، می‏رفت که در اضطراب ثانیه ‏های تجاوز، کمر خم کند. 🌿برخاستی و با قدم‏های استوارت در رگ‏های وطن، خون زندگی جاری شد. برادرم ...آقابابک 😭 برای بال‏ های زخمی‏مان دعا کن💔 {۲ آبان سال ۱۳۹۶شهید بابک نوری به سوریه اعزام شدند} ••✾
سلام دوستان میخواهیم یک مسابقه یا چالش راه بیندازیم مسابقه ما به این صورت است که شما عزیزان عکس یا کلیپ یا نقاشی یا طراحی یا شعر و یا هرچیز چیز دیگری.که از شهید نوری هست درست میکنید و برای بنده در پی وی زیر ارسال میکنید بعدا رای‌گیری انجام مبشه و به 3 نفر اول جوایزی داده می شود @zzz1387 👆👆به این پی وی ارسال نمایید دوستان تا جمعه اخر این هفته برای ارسال کار هاتون زمان دارید کانالی که چالش در ان برگزار میشود @xx1399 👆👆👆انجام چالش در پی وی بالا یا علی مدد✋
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
های گایز🤙🏻❤️ دخی های شیطون 😜 خوش😑 اینجا کلی چیزای شاخ و خفن داریم💃🏻 مثلا پروف های غمگین شاخ خفن🚶🏻‍♀ بیوگرافی های شاخ وخفن🙃 استوری های خوش مزه و ...... ورود دختر آدمین نیاوا @Djfkfnldv آدمین لیسا @MerinetjooAM آدمین عسل @Helen90 آدمین سوگند @sognd_joni @najckrmdlv
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
اغاز امامت حضرت مهدی (عج)مبارک🎉🎊🎊🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉🎉 ______________________ _________
💠بِسـم ِ ربـــــِّـ الشــُّـهـداءِ والصِّـدیقیــن💠 💐✍100 خاطره کوتاه از شهید قسمت: 16 86- گردان محاصره شده بود. تانك ها از روي بچه ها رد شدند. فقط هشتاد نفر برگشتند . عصباني عصباني بود. مي گفت « مگه نگفتن اون گرداني كه هشت كيلومتر پيشروي كرده ، سريع بگين بياد عقب؟ گفتيد اومده . چرا فرمانده لشكر و گردان اجتهاد مي كنن گردان بمونه ؟ عمليات تموم شد، يه كلمه به ما نگفتيد بابا اين گردان محاصره س . ما مي گيم ساعت نه و نيم اسم رمز رو مي گيم . نگو دو ساعت و نيم گذشته ،نيرو حركت نكرده ؛ شما هم لازم نمي بيني يه اطلاع بدي . چه قدر تا حالا گفتيم گزارش اشتباه برامون مسئله داره؟» چند لحظه اي هيچ كس حرفي نمي زد . همه ساكت بودند. گفت « از وقتي اين خبر رو شنيدم ، به خدا كمرم شكسته .» ★★★★★★★★★★ 87- عمليات رمضان تازه تمام شده بود. همه خسته بودند . حسن وسايلش را مي گشت ؛ دنبال چيزي بود . گفتم « چي مي خوايي؟» گفت « واكس . مي خوام كفشامو واكس بزنم، بايد بريم جلسه .» ★★★★★★★★★★ 88- سي چهل درصد نيروهاي تيپ شهيد شده بودند؛ بقيه هم مي خواستند برگردند. اين جوري همه بايد عوض مي شدند؛ چه ستاد، چه طرح و برنامه و چه مهندسي. حسن گفت« خب ، كي مي مونه تو تيپ ؟ اين طوري بايد هر سه ماه يك تيپ درست كنيم،كه فقط اسمش تيپه . بابا! جنگيدن موقتي نيست . بايد با جنگ اخت شد. جنگيدن براي سپاه واجب عيني صد در صده به تك تك شما هم احتياجه . كادر تيپ بايد ثابت باشه. غير از اين راه ديگه اي نيست.» ★★★★★★★★★★ 89- رفته بوديم شناسايي . فاصله ي ما با نفربرهاي عراقي كمتر از صد متر بود. از بالاي خاكريز خط عراقي ها را نگاه مي كردم . هرچه مي ديدم، مي گفتم . يك دفعه حسن گفت « زود بيا پايين بريم » شصت هفتاد متر دور نشده بوديم كه يك خمپاره خورد همان جا . ★★★★★★★★★★ 90- بايد مي رفت تهران . فرمانده ها جلسه داشند. خانمش را بردند بيمارستان. هرچه گفتم« بمان، امروز پدر مي شي. شايد تو را خواستند.» گفت «خدايي كه بچه داده،خودش هم كاراش رو انجام مي ده.» ★★★★★★★★★★ 91- طرف وقتي رسيد كه دفتر مخابرات بسته بود. حالش گرفته شد . با اخم و تخم نشست يك گوشه . – چرا اينقدر ناراحتي. چي شده ؟ - اومدم تلفن بزنم. مي بيني كه بسته اس. – خوب بيا بريم از دفتر فرماندهي تلفن كن. – فرماندهت دعوا نكنه. برات مشكل دست مي شه ها. – نه ، تو بيا . هيچي نمي گه . دوستيم باهم. مي گفت « مسئول تداركاتم. اگه نرم بچه ها كارشون لنگ مي مونه.» - نگران نباش . مي رسونمت. – تو چه كار مي كني اين جا ؟ اسمت چيه ؟ - باقر . راننده ي فرمانده ام . بچه ي ميدون خراسونم. – اسم تو چيه ؟ بچه ي كجايي ؟ - مهدي. منم بچه ي هفده شهريورم. – پس بچه محليم. كلي حرف زدند، خنديدند. وقتي مي خواست پياده بشه ، بهش گفت « اخوي ،دعا كن ما هم شهيد بشيم.» 🍃جهت تعجیل در فرج و سلامتی آقا و شادی روح امام و ارواح طیبه شهدا صلوات🍃
هدایت شده از رفیق شهیدمෆ࿐•°|ོ
12-kermanshahi-amir-Shab9-Moharram[10](rasekhoon.net).mp3
5.34M
عکس رفیقِ شهیدمـ^ تو قابـــِ چِشمآمِ هر شَبــــ^... 🥀🍂🥀🍂🥀
هدایت شده از دختران باحجاب
https://harfeto.timefriend.net/100564373 پیام بده به رفیق شهیدت هر چیزی میخوای به صورت ناشناس بگو