اینکه بین این همه سیاهی تو سبز بمونی
به یه عقبهای نیاز داره، یه ریشهای، یا هرچیزی
که اسمشو میذاری، من فقط میدونم اونریشه
بچههای علی و فاطمه[علیهالسلام] هستن...
-مهدی پور عسکری
خنده هایت غصه ازدل میبرند
پس بیا لطفی بکن هردم بخند
#شهید_مدافع_حرم_محمد_اینانلو
و دخترشون حلما خانم
شبتون سرشار از نور هدایت ✨
اين اولئک؟❓
اولئک والله الْاَقَلون عددا و الْاَعظَمونَ عِندَ الله قدرا
آه آه شوقَا اِلی رُئیَتِهِم!🖇♥️
کجایند آنان؟
به خدا که تعداد آنان اندک و نزد خدا منزلتشان بزرگ است!
آه آه که چه مشتاق دیدار آنانم!
ـــــــ
پ.ن :مقربانخداکجایید؟خدامنتظرتونه😍
@Oshagh_shohadam
رمزقدرتمادرسلاحنیست
بلڪهدرعقیدهبرایمقابلهبادشمـناست :)
-سیدحسننصرالله🌱! "
🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
#به_نام_ایزد_یکتا #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_پنجاه_و_دو پرسید: يعني چي؟! يعني به خاطر تيپ و قيافه ام
#به_نام_ایزد_یکتا
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_پنجاه_و_سوم
تأثير کلام
چند ماه از پيروزي انقلاب گذشت. يکي از دوستان به من گفت: فردا با ابراهيم
برويد ســازمان تربيت بدني، آقاي داودي(رئيس ســازمان) با شما کار دارند!
فردا صبح آدرس گرفتيم و رفتيم ســازمان. آقــاي داودي که معلم دوران دبيرستان ابراهيم بود خيلي ما را تحويل گرفت.
بعد به همراه چند نفر ديگر وارد سالن شديم. ايشان براي ما صحبت کرد و گفت: شما که افرادي ورزشکار و انقالبي هستيد، بيائيد در سازمان و مسئوليت
قبول کنيد و...
ايشان به من و ابراهيم گفت: مسئوليت بازرسي سازمان را براي شما گذاشته ايم.
ما هم پس از کمي صحبت قبول کرديم. از فرداي آن روزکار ما شروع شد. هر جا که به مشکل برميخورديم با آقاي داودي هماهنگ ميکرديم.
فراموش نميكنم، صبح يک روز ابراهيم وارد دفتر بازرســي شــد و سؤال کرد: چيکار ميکني؟
گفتم: هيچي، دارم حکم انفصال از خدمت ميزنم. پرسيد: براي کي!؟
ادامه دادم: گزارش رســيده رئيس يکي از فدراسيونها با قيافه خيلي زننده
به محل كار مي ياد. برخوردهاي خيلي نامناسب با کارمندها خصوصًا خانم ها
داره. حتي گفته اند مواضعي مخالف حرکت انقلاب داره. تازه همســرش هم حجاب نداره!
#نشر_شهید_ابراهیم_هادی
@Oshagh_shohadam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فیلم ارسالی شما عزیزان 🌸
باعث افتخارمونید 😎
با توجه به جلسه قبل ببینید و لذت ببرید 😉
💔گاهی وقتا که دلت میگیره
به جای اینکه بشینی و با
کسای دیگه درد و دل کنی
برو درخونه #امام زمان ...
اونوقت میبینی چقدر
قشنگ ارومت میکنه☺️
آیت الله بھجت میگہ↶
هر وقت گرفتـار شُدید
و گرفتاری تون حل نشد
یڪ سورھ توحیـد بخوانید و بہ
حضـرت ولے عصـر تقدیم ڪنید
حتمـا گرفتاری تون حل میشھ . . . :)💔
@Oshagh_shohadam
تو اگر دغدغه ات بود زنان وطنت بغل شیخ امارات چرا رفته تنت؟
@Oshagh_shohadam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خوش بحال من :)🌱
دیگـران نـدارن . . !'😔👌
@Oshagh_shohadam
•🕊🤍•
[مَجازی،مُجـازیم
خودشچادریههااومدهتویگروهمختلط
پروفایلشمیهعکسعاشقانهچادری گذاشته
چنانتویجمـعگروههایمجازیگردو خاکمیکنـهکهبیاوببین
کلایادشمـیرهنامحـرم،مجازیوغیر مجازینـدارههمهجاخداهست
نازواداوخندهواستیکروچاکریمو مخلصیم،همکهبماند!
"حجــــاب" باحیاوعفتمعنامیـشهحتی درمحیــطمجــازی]
#مدافعچادرزهرامباش 🙂
@oshagh_shohadam
🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
#به_نام_ایزد_یکتا #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_پنجاه_و_سوم تأثير کلام چند ماه از پيروزي انقلاب گذشت. ي
#به_نام_ایزد_یکتا
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_پنجاه_و_چهارم
داشتم گزارش را مينوشتم. گفتم: حتمًا يك رونوشت براي شوراي انقلاب ميفرستيم. ابراهيم پرسيد: ميتونم گزارش رو ببينم؟
گفتم: بيا اين گزارش، اين هم حكم انفصال از خدمت!
گزارش را بادقت نگاه کرد. بعد پرسيد: خودت با اين آقا صحبت کردي؟
گفتم: نه، لازم نيست، همه ميدونند چه جورآدميه!
جواب داد: نشــد ديگه، مگه نشــنيدي: فقط انســان دروغگــو، هر چه که ميشنود را تأييد ميکند!
گفتم: آخه بچه هاي همان فدراســيون خبر دادند... پريد تو حرفم و گفت:
آدرس منزل اين آقا رو داري؟ گفتم: بله هست.
ابراهيم ادامه داد: بيا امروز عصر بريم در خونه اش، ببينيم اين آقا كيه، حرفش چيه!
من هم بعد چند لحظه سکوت گفتم: باشه.
عصر بعد از اتمام کار آدرس را برداشتم و با موتور رفتيم.
آدرس او بالاتــر از پــل ســيد خندان بــود. داخل کوچه ها دنبــال منزلش ميگشــتيم. همان موقع آن آقا از راه رســيد. از روي عکســي که به گزارش چسبيده بود او را شناختم.
اتومبيل بنز جلوي خانه اي ايستاد. خانمي که تقريبًا بي حجاب بود پياده شد و در را باز کرد. بعد همان شخص با ماشين وارد شد.
گفتم: ديدي آقا ابرام! ديدي اين بابا مشکل داره.
گفت: بايد صحبت كنيم. بعد قضاوت کن.
موتور را بردم جلوي خانه و گذاشتم روي جک. ابراهيم زنگ خانه را زد.
آقا که هنوز توي حياط بود آمد جلوي در.
مردي درشــت هيکل بود. با ريش و سبيل تراشيده. با ديدن چهره ما دو نفر در آن محله خيلي تعجب کرد! نگاهي به ما كرد و گفت: بفرمائيد؟!
#نشر_شهید_ابراهیم_هادی
@Oshagh_shohadam
و اما جلسه آخر 👇🏼
حتما صوت پیوست رو گوش کنید
حلال کنید اگر وقتتون رو گرفتم
ان شاالله که از مقربان و یاران آقا باشیم 🌸
امشب شب شهادت امام حسن عسکری علیه السلام هست خودتو به اقا نشون بده الان بهترین وقت ممکنه ❗️❗️
راستی کپی از این مطالب حلاله حلاله حتما بفرستید واسه دوستاتون 🌱
جلسـه آخـر :
به عنوان کلام اخر 🙂
اگه دنیا می خوای با خدا و اهل بیت علیهم السلام باش 💚
اخرت می خوای با خدا و اهل بیت علیهم السلام باش 🧡
با مدار حقیقت و اصل قدم بردار که اذیت نشی که از اصل خودت دور نشی 🌸
تو اشرف مخلوقاتی و لایق بهترین ها از خودت دریغ نکن هر اون چیز که خیر توئه حق توئه ! 💖
حق تو ناراحت بودن و زجر کشیدن نیست 🚫
لیاقت تو دنیای قشنگ پس از ظهوره اگه خواهانشی بسم الله حرکت و شروع کن تا عقب نمونی 🖇♥️
تا تو نمونی یک دنیا حسرت واسه عقب موندن 😰
نذار تنبلی و بی حوصلگی تو رو از اهداف عمیقت دور کنه ⚡️
نکنه انقدر درگیر دنیا بشی که خوار و ذلیل بشی 💥
recording-20220811-204624.mp3
3.08M
. معجزه حضور ما در دنیا ... 😳
. چهکسی از زندگی ما حمایت می کنه؟
. معجزه عینی امام زمان برای هرشخص !
.عاقبت کسی که به آقا تکیه کنه چی میشه ؟
#امام_زمان عج
#نیازمابهامام♥️
#استادحسینی
@Oshagh_shohadam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
﮺ در بهشت به سختی پا میگذارد در جهنم دل ما چه❓❓❓
عینصاد
ـــــــــــــــ
پ.ن : تا حالا از این زاویه بهش نگاه کرده بودی ؟
@Oshagh_shohadam
23.15M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
به نظرتون کیا مانع ظهورن ؟؟
@Oshagh_shohadam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥🚨یکی از بیغیرت های شعار "زن ، زندگی ، آزادی" در دانشگاه فردوسی به سمت یه دختر چادری رفت و چادر از سرش کشید.
❌این بیشرفای بیغیرت دغدغهشون یه چیز دیگه است!!!!!
📛به اسم آزادی به کام مردان!
#زن_عفت_افتخار
#مرد_غیرت_اقتدار
@Oshagh_shohadam
🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
#به_نام_ایزد_یکتا #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_پنجاه_و_چهارم داشتم گزارش را مينوشتم. گفتم: حتمًا يك رونو
#به_نام_ایزد_یکتا
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_پنجاه_و_پنج
با خودم گفتم: اگر من جاي ابراهيم بودم حســابي حالش را ميگرفتم. اما ابراهيم با آرامش هميشــگي، در حالي که لبخند ميزد ســلام کرد و گفت:
ابراهيم هادي هستم و چند تا سؤال داشتم، براي همين مزاحم شما شدم.
آن آقا گفت: اسم شما خيلي آشناست! همين چند روزه شنيدم، فکرکنم تو سازمان بود. بازرسي سازمان، درسته؟!
ابراهيم خنديد و گفت: بله.
بنده خدا خيلي دست پاچه شد. مرتب اصرار ميکرد بفرمائيد داخل. ابراهيم گفت: خيلي ممنون، فقط چند دقيقه با شما کار داريم ومرخص ميشويم.
ابراهيم شــروع به صحبت کرد. حدود يک ساعت مشغول بود، اما گذشت زمان را اصلا حس نميکرديم.
ابراهيــم از همه چيز برايش گفت. از هر موردي برايش مثال زد. ميگفت:
ببين دوست عزيز، همسر شما براي خود شماست، نه براي نمايش دادن جلوي ديگران! ميداني چقدر از جوانان مردم با ديدن همسر بي حجاب شما به گناه ميافتند!
يا اينکه، وقتي شما مسئول کارمندها در اداره هستي نبايد حرفهاي زشت
يا شوخي هاي نامربوط،آن هم با کارمند زن داشته باشيد!
شما قبلا توي رشته خودت قهرمان بودي، اما قهرمان واقعي کسي است که جلوي کار غلط رو بگيره.
بعد هم از انقلاب گفت. از خون شــهدا، از امام، از دشمنان مملکت.آن آقا هم اين حرفها را تأييد ميکرد.
ابراهيم در پايان صحبت ها گفت: ببين عزيز من، اين حكم انفصال از خدمت شماست.
آقاي رئيس يکدفعه جــا خورد. آب دهانش را فرو داد. بعد با تعجب به ما نگاه کرد.
#نشر_شهید_ابراهیم_هادی
@Oshagh_shohadam