🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
#به_نام_ایزد_یکتا #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_بیست_و_ششم شــرطبندي نكنيد. امــا يكبار با بچه هاي محله ن
#به_نام_ایزد_یکتا
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_بیست_و_هفتم
کشتی
هنوز مدتی از حضور ابراهيم در ورزش باســتانی نگذشته بود که به توصيه دوستان و شخص حاج حسن، به سراغ کشتی رفت.
او در باشگاه ابومسلم در اطراف ميدان خراسان ثبت نام کرد. او کار خود را با وزن 53 کيلو آغاز کرد.
آقايان گودرزی و محمدی مربيان خوب ابراهيم در آن دوران بودند. آقای محمدی، ابراهيم را به خاطر اخلاق و رفتارش خيلی دوســت داشــت. آقای گودرزی خيلي خوب فنون کشتی را به ابراهيم مي آموخت.
هميشــه ميگفت: اين پســر خيلی آرومه، اما تو کشتی وقتي زير ميگيره، چون قد بلند و دستای کشيده و قوی داره مثل پلنگ حمله ميکنه! او تا امتياز نگيره ول کن نيست. براي همين اسم ابراهيم را گذاشته بود پلنگ خفته!
بارها ميگفت: يه روز، اين پسر رو تو مسابقات جهاني ميبينيد، مطمئن باشيد!
سال های اول دهه 50 در مســابقات قهرماني نوجوانان تهران شرکت کرد.
ابراهيم همه حريفان را با اقتدار شکســت داد. او در حالي که 15 ســال بيشتر نداشت براي مسابقات کشوري انتخاب شد.
مسابقات در روزهاي اول آبان برگزار ميشد ولی ابراهيم در اين مسابقات شرکت نکرد!
مربی ها خيلي از دست او ناراحت شدند. بعدها فهميديم مسابقات در حضور
#نشر_شهید_ابراهیم_هادی
@Oshagh_shohadam