🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
#به_نام_ایزد_یکتا #سلام_بر_ابراهیم #قسمت_چهل_و_هشتم 17شهريور 53 با هم رفتيم سمت بيمارستان سوم شعبا
#به_نام_ایزد_یکتا
#سلام_بر_ابراهیم
#قسمت_چهل_و_نهم
اوايل بهمن بود. با هماهنگي انجام شده،مسئوليت يکي از تيم هاي حفاظت
حضرت امام(ره) به ما سپرده شد.
گروه ما در روز دوازده بهمن در انتهاي خيابان آزادي(منتهي به فرودگاه) به صورت مسلحانه مستقر شد.
صحنه ورود خودرو حضرت امام را فراموش نميکنم. ابراهيم پروانه وار به دور شمع وجودي حضرت امام مي چرخيد.
بلافاصلــه پس از عبور اتومبيل امام، بچهها را جمع کرديم. همراه ابراهيم به سمت بهشت زهرا سلام الله علیه رفتيم.
امنيت درب اصلي بهشــت زهرا (س) از ســمت جاده قم به ما ســپرده شد.
ابراهيم در کنار در ايســتاد. اما دل و جانش در بهشت زهرا (س) بود. آنجا که حضرت امام مشغول سخنراني بودند.
ابراهيم ميگفت: صاحب اين انقلاب آمد، ما مطيع ايشانيم. از امروز هر چه امام بگويد همان اجرا ميشود.
از آن روز به بعد ابراهيم خواب و خوراک نداشــت. در ايام دهه فجر چند روزي بود كه هيچكس از ابراهيم خبري نداشت.
تا اينكه روز بيستم بهمن دوباره او را ديدم.
بلافاصله پرسيدم: كجائي ابرام جون!؟ مادرت خيلي نگرانه.
#نشر_شهید_ابراهیم_هادی
@Oshagh_shohadam