eitaa logo
🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
878 دنبال‌کننده
3.7هزار عکس
1.3هزار ویدیو
45 فایل
﷽ این چه سودائے است با خود ڪرده ام در عاشقے از تو گویم لیک، فڪرم جاے دیگر مانده است ارتباط‌مون @Shohada1380 بگـوشیم @Fatemee_315 آن سوی نداشته هایم تکیه‌گاهی‌دارم‌ازجنس‌خدا....
مشاهده در ایتا
دانلود
نویسنده:فاطمه رهبر انتشارات_خط مقدم رایگان میزارم براتون به شرط دعا شهادت در حق ادمین های کانال و نویسنده محترم خانم مهماندار ، نوشیدنی ها را روی میز جلوی بابک قرار می دهد . بابک به انگلیسی تشکر می کند . برای مهمان دار جالب توجه است ؛ چون تا نیم ساعت پیش ، هواپیما پر بود از صدای مردانی که محلی حرف می زدند . مشغول صحبت کردن می شوند . حسین نظری ، از ردیف کناری شاهد مکالمه انگلیسی بابک و مهمان دار است . بابک ، همیشه و همه جا ، اورا با کارهای خود و توانایی فراوانی ‌که داشته غافلگیر کرده ؛ اما هیچ وقت نگفته بود این قدر به زبان عربی و انگلیسی مسلط است . بعد با خودش فکر کرد بابک کی از خودش حرف زده و تعریف کرده که بخواهد این ها را بگوید ! از دوران آموزش ، یعنی سه ماه پیش با بابک اشنا شده بود . روزهای اول ، سر کلاس ، وقتی دقت بابک را حین درس دادن آقای نوروزی دیده بود ، تعجب کرده بود . اکثر بچه ها ، وقت توضیح دادن و توضیحات موشک ، ناو و ... سر در گوشی داشتند یا خمیازه می کشیدند ؛ اما بابک ، تمام نکات را در دفترچه کوچکی که بعد ها حسین فهمیده بود همه جا و همیشه همراهش است ، می نوشت . بعد با گوشی اش ، از روی تابلویی که مدرس ، دستگاه تشریح کرده بود ، فیلم گرفته بود . داوود مهرورز ، وقتی حوصله و دفت بابک را دیده بود ، دیگر خودش را از نوشتن و نت برداری معاف کرده و از بابک خواسته بود که بعد از هر کلاس ، مطالب را برایش از طریق تلگرام بفرستد . حسین اولین باری که مهروز این را از بابک خواسته بود ، یادش بود . بابک از دفترش سر بلند کرده و به مهرورز خندیده بود . بعد با چشمکی و کوبیدن آرنجش به حسین ، رو به مهرورز گفته بود ( اخه پیر مرد ، توکه حوصله دو خط نوشتن نداری ، چطوری می خوای اونجا بجنگی ؟ ) مهرورز سینه صاف کرده بود که ( من پیر مردم ؟ نشونت می دم ! صبر کن . ) و از همان روزکَل کَل شان شروع شده بود . کتاب ، دوباره تا مقابل چشمان بابک بالا آمده . حسین ، غلتیدن اشکی از گوشه ی چشمان بابک را می بیند و رو بر می گرداند . * * * فرودگاه ، با تمام عظمتش ، در کم جانی نور لامپ نفس می کشد . سکوتش با هیاهو و قدم های مسافر های تنها هواپیما داخلش شکسته می شود . عقربه های سیاه ، توی سفیدی بزرگ ساعت ، دوی نیمه شب را نشان می دهند . سالن سرد است . مهرورز ، ده دوازده نفر از بچه هایی را که توی این مدت با آن ها صمیمی شده ، دور خودش جمع می کند ، حالا فضای سرد و مخوف دمشق ، شوخ طبعی را از بین برده و کم کم ان ها را با واقعیت . . . ادامــہ دارد ـ ـ ـ 🦋بــہ ڪانـاݪ عـشاق الشـہدا بـپیـونـدیـد🦋 eitaa.com/Oshagh_shohadam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
♥️|دل ڪہ هوایـے شود، پرواز است ……ڪہ آسمانیت مےڪند.…… 🌱و اگر بال خونیـن داشتہ باشے🌱 دیگر آسمــان، طعم ڪربلا مےگیرد. دلــ‌ها را راهےڪربلاے جبــ‌هہ‌ها مےڪنیم و دست بر سینہ، بہ زیارت "شــ‌هــــــداء" مےنشینیم...|♥️ 🕊🦋 بِسمِ اللّٰہِ الرَّحمٰن الرَّحیم🦋🕊 🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَولِیاءَ اللہ وَ اَحِبّائَہُ 🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یَا اَصفِیَآءَ اللہ و َاَوِدّآئَہُ 🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصَارَ دینِ اللہِ 🕊اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللہِ 🌹اَلسَلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ 🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ 🌹اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِےّ الوَلِےّ النّاصِحِ 🕊اَلسَّلامُ عَلَیڪُم یا اَنصارَ اَبـے عَبدِ اللہِ، بِاَبـے اَنتُم وَ اُمّے طِبتُم وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم، وَ فُزتُم فَوزًا عَظیمًا فَیا لَیتَنے کُنتُ مَعَڪُم فَاَفُوزَ مَعَڪُم...🌻 🌾 @Oshagh_shohadam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
# تلنگرانه { مبادا این‌ دنیا ࢪا‌ 🌿 آنقدࢪ جدۍ بگیࢪی؛ ڪھ آخࢪتټ ࢪا فࢪاموش کنے! }⁦❣️⁩ ✨🕊 @Oshagh_shohadam
نویسنده:فاطمه رهبر انتشارات_خط مقدم رایگان میزارم براتون به شرط دعا شهادت در حق ادمین های کانال و نویسنده محترم واقعیت رو به رو می کند . داوود ، سرش را بین جمعی که دورش دایره زده اند ، فرو می کند . _ بچه ها اینجا دیگه جای خنده و شوخی نیست . الان همه ی ما جایی هستیم که دشمن از هر طرف ممکنه پیداش بشه . پس بهتره همیشه و همه جا با هم باشیم . این ها را آقای نوروزی هم سر کلاس به آن ها گفته بود که حتی تنهایی تا دست شویی پشت سنگر و چادر هم نروند . داوود گفت : بچه ها ، قرار نیست ما مفت مفت شهید بشیم . ما اومده ایم اینجا بجنگیم و کمک کنیم . پس باید کمک کنیم ، نه اینکه باعث کشته شدن خودمون و دیگران بشیم . همه ، سرشان را به نشانه تاکید ، در دایره ی تشکیل شده تکان می دهند . صدای سرهنگ یعقوب پور در فضای خالی فرودگاه طنین می اندازد : _ آقایون ، تا اومدن اتوبوس و نیروهای امنیتی که مسئولیت اسکورت کردن ما رو به عهده دارن ، تو سالن فرودگاه بمونید و بیرون نرید . در سیاهی و تاریکی شهری که بیرون فرودگاه منتظر بود ، معلوم نبود چه خبر بود ، تیرگی و سیاهی خوفناکی ، دورتا دور ماشین حمل رزمنده ها رو فراگرفته بود . تا چشم کار می کرد تاریکی بود و تاریکی ، انگار هیچ خانه ای نبود که لامپی در آن روشن باشد . اه کنجکاوانه بچه ها در سینه ی سیاهی فرو می رود و برمی گردد . ماشین به سوی پادگان کِسوه پیش می رود . فرمانده می گوید بعد از چند ساعت استراحت ، به پا بوس حضرت زینب سلام الله علیها می روند . و بعد از آن ، باز سوار هواپیما می شوند برای رفتن به بوحوس . بابک از وقتی توی ماشین نشسته ، ته تنها لبش که چشمانش هم می خندد . مدام گردن می کشد توی خلوتی جاده تا شاید زودتر از همه ، مرقد را ببیند . شور و هیجان ، چنان در بین مسافر های اتوبوس شدید است که همه ترجیح می دهند سکوت کنند . چند ساعت استراحت در پایگاه نظامی کِسوه ، سر حال ترشان کرده . جاده های خاکی تمام می شود ، به دمشق می رسند . مرقد طلایی ، انگار از پشت ابرها در می آید . هنوز خرابی روی گنبد طلایی کاملا تعمیر نشده . وارد صحن می شوند . همه جا از پاکیزگی برق می زند ؛ سنگ فرش ها و مناره های بلند اطراف . آرامشی غریب حکم فرماست ؛ هم توی فضا هم توی دل ها . انگار غریبی بی بی ، هاله وار بر روح و جان همه نشسته . سعی می کنند در کنار هم قدم بردارند . چند قدم مانده تا نگاه ها ، دخیل ضریح حضرت زینب کبری سلام الله علیها شوند .... ادامـــہ دارد ـ ـ ـ 🦋بــہ ڪانـاݪ عشـاق الـشہـدا بـپیـونـدیـد🦋 eitaa.com/Oshagh_shohadam
⚠️ به‌چیزۍ وابسته‌ِ باش؛ ڪه‌برات‌بِمونه‌ ...🌱 ارزش‌داشته‌باشه‌که‌وابستَش‌بِشی نه‌این‌دُنیا‌که‌به‌هِیچے‌بَند‌نیست ...! یه‌ِچیزمِثل‌نِگاه‌های‌مهدی♥️ @Oshagh_shohadam
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🥀عُـشـــاق اَلشُھـــــــدا🥀
مادردنگفتيم‌ولى‌بازدواڪرد ... درشهرطبيب‌دگری‌بهتراز اونيست •#امام_رضا •#چهارشنبه_های_امام_رضایی
دمــ اذونے تمام خواســتہ هاتـون رو از امـام رئوف بخوایـد مطمئن باشیـد دسـت رد بہ سیـنہ اتـون نمیـزنن😍
31.47M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
[♥️🕊‌] 💌 گفت: ما اصلا دعاے بی اجابت نداریم... یه وقت می بینے اون دنیا کلی ثواب ریختن پات میگن،بیا اینهمه برای شما جاے همون دعاهایی ڪه تو دنیا خواستی ونشد:))💔 eitaa.com/Oshagh_shohadam