نردبان شکسته : نقد تصویر بخاری در کتاب «سیرة الامام البخاری» از غلو تا اسطوره
✍️علی راد
عبد السلام مبارکفوری از جمله مدافعان سرسخت و تندروی بخاری در سده معاصر است. او در کتاب پُر برگ خود با عنوان سیرة الامام البخاری : سید الفقهاء و امام المحدّثین به دفاع تمام عیار از شخصیت بخاری , اصالت و اعتبار تمامی احادیث کتاب الصحیح بخاری می¬پردازد ( نک: مبارکفوری , عبدالسلام , سیرة الامام البخاری , 2 جلد , دار عالم الفوائد , مکه , 1422ق ) . مبارکفوری در جلد نخست کتاب سیرة الامام البخاری تلاش دارد شخصیت علمی , حدیثی , رجالی , فقهی بخاری را تبیین کند . در جلد دوّم بیش تر به اشکالات و شبهات مخالفان و منتقدان بخاری علیه شخصیت و احادیث کتاب الجامع الصحیح او می¬پردازد. در بخشی از کتاب اسطوره بخارا به تقریر , تحلیل و نقد تصویر مبارکفوری از شخصیت و اندیشه های بخاری پرداخته ام. تا کنون کتاب مبارکفوری به زبان های فارسی , عربی و انگلیسی نقد نشده است از این رو این پژوهش فرا رو نخستین کوشش شخصی در تحلیل انتقادی آن است و نزدیک به صد نقد خرد و کلان بر مدعیات مبارکفوری در این کتاب وارد است که بخش هایی از این نقدها به زودی منتشر خواهد شد: ان شاء الله.
شاهکار مبارکفوری در اقتباس و معماری است او مطالب شرح وحال بخاری را از منابع پیشین اخذ کرده است و با عباراتی کم و بیش و گاهی با توضیحاتی در پانوشت تکرار کرده است لذا او استاد تکرار و اقتباس و البته غلو و اسطوره سازی از بخاری است و قصد او این بود که این کاستی را برای مخاطب اردو زبان برطرف کند و ایشان را با شرح و حال بخاری آشنا نماید لذا ترجمه این کتاب به عربی اساساً توجیهی نداشت که بستوی زحمت آن را برای خود هموار کرد . بخش قابل توجه ای از کتاب مبارکفوری از حجة الله البالغه دهلوی است به ویژه در جلد دوم فراوان از آن بهره برده و به طور مستقیم و غیر مستقیم عبارات دهلوی را گزارش و تحلیل کرده است . بخش دیگر از کتاب مبارکفوری اقتباس صریح از کتاب تحفة الأخباری فی ترجمة البخاری و اندیشه های ابن خلدون است . مبارکفوری در کسوت مترجم نگاشته های عربی به اردو ظهور یافته است که با افزوده های پژوهشگر نسخه چاپ اول این کتاب و تحقیقات بستوی از پَر کاهی کوه ساخته اند . از این رو نه مبارکفوری و نه بستوی نتوانسته یا نخواسته اند که جستاری را به تبیین نوآوری مبارکفوری در این کتاب اختصاص دهندبه جز اینکه به زبان اردو تالیف ( ترجمه !!) شده است و شناخت اردو زبانان از بخاری را آسان نموده است. ترجمه عربی بستوی چندان بدیع و ممتاز نیست و بسیار ساده و عامیانه است که در غالب مترجمان اردو به عربی این کاستی را شاهد هستیم .
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
نقش بخاری پژوهی از عزلت تا شهرت عبدالسلام مبارکفوری
✍️ علی راد
بررسی روند تاریخی انتشار کتاب های مربوط به شرح و حال بخاری در سده اخیر گویای این نکته مهم تاریخی است که نام عبد السلام مبارکفوری در میان پژوهشگران مسلمان در سی سال اخیر و با انتشار ترجمه عربی کتاب او با عنوان سیرة الامام البخاری شناخته شد. پیش از انتشار و ترجمه این اثر او به زبان عربی وانگلیسی , مبارکفوری در میان پژوهشگران عرب زبان و خاورشناسان مشهور نبود بلکه بیش تر در شبه قاره هند و نزد اردو زبانان به عنوان یک مدرس و مبلغ سلفی شناخته شده بود زیرا سخنرانی ها , تدریس ها , مقالات و کتاب های او همگی به زبان اردو بود و به دلیل عدم حضور در کنگره های بین المللی خارج از هند چهره شناخته شده ای نبود . عبد السلام مبارکفوری همانند دیگر سلفیان شبه قاره هند از شورمندی ویژه ای در تبلیغ و گسترش اندیشه های سلفیه داشت . او از تدریس , تبلیغ و سخنرانی بیش ترین بهره را در این مسیر برد و اندکی نیز به تالیف کتاب پرداخت لکن به اندازه دیگر کوشش ها و تلاش های او نبود .سيرة الإمام البخاري معروفترین کتاب مبارکفوری در شرح و حال محمد بن اسماعیل بخاری است که با تالیف آن در شبه قاره شهرت یافت و با ترجمه این اثر توسط بستوی به عربی در میان محققان جهان اسلام نام او مطرح گردید . سویه دیگر شهرت او تلاش برای پاسخ به نقدها و شبهاتی است که شبلی نعمانی علیه بخاری مطرح کرده است . به هر روی اهتمام عبدالسلام به شخصیت بخاری و دفاع از او در مقابل منتقدان و ترجمه کتابش به زبان عربی نقش اساسی و مهمی را در شهرت عبدالسلام مبارکفوری داشت و اگر این کتاب نبود مبارکفوری هم چنان گمنام می ماند آنگونه که دیگر کتاب های او توفیق ترجمه و تعلیقه نگاری را نیافتند ولی تنها تالیف او درباره بخاری به دو زبان عربی و انگلیسی ترجمه و با تعلیقات و تحقیقات گسترده منتشر گردید و این چنین او را از کنج عزلت به اوج شهرت رسانید.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
لینک ورود به جلسه مجازی:
https://www.skyroom.online/ch/scoaqr/qom
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
رهاورد دفاع عبدالسلام مبارکفوری از بخاری
صعود از مدّرس گمنام تا علاّمه ذو فنون!
✍️ علی راد
در تحلیل جایگاه علمی عبد السلام مبارکفوری , مولف کتاب سیرة الامام البخاری توجه به این نکته بسیار ضروری است که در عنوان کتاب سیرة الامام البخاری با لقب علّامه از او یاد شده است . روشن است که این لقب در گرایش و پذیرش نا آشنایان با این این کتاب و مولف آن بسیار اثر گذار است زیرا لقب علّامه ارزش علمی و روان شناختی زیادی در اقبال مخاطبان به یک کتاب و قبول اندیشه های مولف آن دارد. آیا به واقع مبارکفوری علّامه ای ذو فنون , فرزانه جامع علوم معقول و منقول و مبتکر نظریه های بدیع در علوم اسلامی بود که شایسته لقب علامه باشد ؟ بر پایه نتایج بررسی آثار مکتوب و عملکرد علمی عبد السلام مبارکفوری , پاسخ این پرسش منفی است زیرا او دارای نظریه ای ویژه در هیچ یک از علوم نبود و بیش تر در کسوت تدریس و تبلیغ حضور داشت و کتاب های او نیز با رویکرد ترویجی و ایدئولوژیک نوشته شده است و حاوی نوآوری و ابتکار نبوده و تکرار مکررات جریان فکری اهل حدیث و سلفیه معاصر در مخالفت با عقل گرایان و نو اندیشان دینی است . لقب علّامه از سوی مترجم و محقق این کتاب و اثر پذیرفته از گفتمان رایج در شبه قاره هند در آغاز نام مباکفوری نهاده شده است. گفتنی است که لقب علّامه در فرهنگ و گفتمان رایج نزد اهل حدیث و سلفیان هندوستان به بسیار دانی و تخصص در حدیث و فقه دلالت دارد و به معنای شناخته شده آن ( ذو الفنون و العلوم و فرزانه جامع معقول و منقول ) نیست زیرا گسترده آگاهی عبد السلام مبارکفوری بیش از حدیث و فقه و اندکی تصوف و عرفان نیست و بیش تر روزگار خود را به تدریس در مدارس اشتغال داشت و نظریات بدیع و ابتکاری نیز از او در کتاب های و گفتارهایش ارائه نشده است لذا نباید لقب علّامه را به معنای رایج آن در گفتمان علم دینی در ایران معنا کرد که به نوادری انگشت شمار اطلاق شده است و مدت عدیدی است که پایان دوران علاّمه بودن در علوم فرا رسیده است لکن مترجم همسو و ناشران همدل این اثر با اطلاق لقب علامه بر مبارکفوری چنین خواسته اند که کتاب سیرة الامام البخاری را اثری فاخر , خواندنی و البته خریدنی معرفی کنند!!
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
تصرف در عنوان کتاب «سیرة البخاری» مبارکفوری ؛ زمنیه ها و اهداف
✍️علی راد
در تحلیل عنوان کتاب سیرة الامام البخاری : ( سیّد الفقهاء و امام المحدّثین ) نکات ذیل شایان درنگ است :
یک. عنوان کامل کتاب عبد السلام مبارکفوری در نسخه چاپ شده آن از سوی دار عالم الفوائد مکه « سیرة الامام البخاری » با عبارت ( سیّد الفقهاء و امام المحدّثین ) در ذیل آن است . به نظر می رسد ناشر از قرار دادن این عبارت در داخل نشانک [ ( --- ) ] قصد دارد این نکته را به خواننده القا کند که عنوان اصلی کتاب همان سیرة الامام البخاری است و عبارت ذیل آن افزوده مترجم , محقق یا ناشر کتاب است . البته این افزوده با رویکرد مبارکفوری به شخصیت بخاری در این کتاب هم¬سو هست زیرا مشابه همین تعابیر را مبارکفوری بارها درباره شخصیت علمی بخاری به کار برده است ( در ادامه به آنها اشاره خواهیم داشت ) و چه بسا ناشر یا مترجم آن را از عبارات مبارکفوری اخذ و بر تارک عنوان کتاب نهاده است. در مقدمه دکتر ازهری بر چاپ اوّل ترجمه عربی ( مبارکفوری , عبدالسلام , سیرة الامام البخاری , مقدمه ازهری , ج 1 , ص 23 ) و مقدمه فرزند مبارکفوری بر چاپ دوّم این اثر به زبان اردو ( همان , ج 1 , ص 29 ) عنوان کتاب «سیرة البخاری» بدون هیچ افزوده دیگری یاد شده است . از این دو مقدمه چنین بر می آید که تا زمان چاپ بستوی در دار عالم الفوائد این کتاب با همان عنوان اصلی و اوّلیه خود یعنی «سیرة البخاری» منتشر می شد و این مترجم اثر به زبان عربی است که در چاپ جدید در عنوان کتاب تصرف کرده و کلمه الامام را در نام اصلی کتاب درج نموده و عبارت ( سیّد الفقهاء و امام المحدّثین ) را ذیل آن افزوده است .
این اقدام مترجم و موافقت ناشر با آن با شیوع رویکرد سلفیه گرایی عربستان و اوج گرفتن جریان نقد بخاری و لزوم پاسخ سلفیان به آن در روزگار انتشار این اثر در این کشور هم سویی لازم را دارد و چنین اقداماتی از سوی سلفیه در این مقطع تاریخی درک پذیر است زیرا هویت این جریان که وابستگی زیادی به بخاری دارد از سوی جریان انتقادی حدیث به شدت تضعیف شده است و سلفیان به عنوان اقدام متقابل تلاش دارند که بیش از پیش جایگاه بخاری را در پیشادید نسل جدید پیروان خود ارتقا بدهند .
دو. وجود این افزوده ذیل کتاب سیرة الامام البخاری بسیار معنادار و شایسته درنگ و تحلیل است زیرا این عبارت , گویای این مهم است که بر پایه دیدگاه مولف این کتاب , بخاری از جایگاهی فرازمند در میان فقیهان و محدّثان برخوردار است و این کتاب به شرح و حال چنین شخصیت ممتاز و فاخری در فقه و حدیث پرداخته است.
از مقدّم نمودن تعبیر « سیّد الفقهاء » نیز قصد دارد بر این نکته تاکید کند که بخاری افزون بر اینکه فقیه و مجتهد در دانش فقه بود در میان فقیهان نیز از شمار فرازمندان ایشان بود و سَروری و سیادت فقیهان به بخاری اختصاص دارد و فقیهان نامدار دیگر در تراز و رتبه بخاری در فقه نبودند !
ادعایی که در ذهن پژوهشگران تاریخ فقه و فقها می تواند بحران جدی و چالش عمیق ایجاد کند زیرا بخاری در کسوت فقیه از چنین جایگاهی در تاریخ فقهای تراز مذاهب فقهی برخوردار نبود , و کتاب الصحیح بخاری و دیگر آثار او در تراز اندیشه ها و آثار فقیهان نامدار پیش و معاصر او نبودند لذا اینکه امروزه از بخاری به عنوان سید فقیهان یاد می شود و بر تارک نام کتاب های مدافعان بخاری جای می گیرد , بسیار تامل برانگیز است! .
سه. بر پایه توجه به اصل آوای متعارض در گفتمان کاوی تحلیلی و دلالت های گفتمانی انگاره ها که خود را در تعابیر و اصطلاحات نمایان می سازند, عبارت ( سیّد الفقهاء و امام المحدّثین ) ذیل عنوان کتاب مبارکفوری به دیدگاه رقیبی دلالت دارد که جایگاهی برای بخاری در دانش فقه و اجتهاد فقهی قائل نیست و گویی این کتاب در مواجه انتقادی با این صدای مخالف به رشته تحریر درآمده است یا مترجم و محقق این کتاب را در تقابل و پاسخ به این نظریه رقیب دانسته اند. این تحلیل شاهد استوار از متن کتاب نیز دارد زیرا مبارکفوری در جاهای متعددی در کسوت مدافع و حامی در مقام پاسخ به نقد کسانی در آمده است که بخاری مجتهد در فقه نبود و تلاش وافری می کند تا نشان دهد که بخاری فقیهی مستقل و در فراز فقه بوده است ! ( بنگرید : مبارکفوری , سیرة الامام البخاری , جلد دوّم ) لذا با مطالعه دقیق و البته کامل این کتاب راز افزوده ذیل عنوان اصلی آن برای خواننده آشکار می شود.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
هدایت شده از طومار نقد
فراخوان مقاله علمی - پژوهشی
مجله مطالعات فقه الحدیث وابسته به انجمن حدیث حوزه باهدف توسعه دانش فقه الحدیث و تببین علمی اموزه های حدیثی مکتب اهل بیت علیهم السلام مقاله می پذیرد.
🔷 ارسال مقالات از طریق:
سامانه نشریه مطالعات فقه الحدیث
https://www.sfhadith.ir
🔶 تلفن نشریه: 02532913455
🔶تلفن تماس و ایتا 09124510219
ادرس: قم، بلوار جمهوری اسلامی، کوچه 2، فرعی اول سمت چپ، ساختمان انجمنهای علمی حوزه، طبقه دوم ، انجمن حدیث حوزه
نردبان شکسته (1)
نقد کتاب «سیرة الامام البخاری» عبد السّلام مبارکفوری ؛ از تحریف در عنوان تا اعطای لقب علّامه
✍️علی راد
در بخشی از کتاب اسطوره بخارا به نقد کتاب سیرة الامام البخاری (سیّد الفقهاء و امام المحدّثین) تالیف عبدالسّلام مبارکفوری پرداخته ام . کتاب مبارکفوری از جمله مصادر کتاب طعون و شبهات الشیعة الأمامیة حول صحیح البخاری و الرد علیها تالیف عادل عزازی است که به عنوان پژوهش برتر مقطع دکتری در دانشگاه الأزهر مصر در رشته علوم حدیث معرفی شده است لذا نقد کتاب مبارکفوری در واقع نقد پژوهش عزازی نیز به شمار می¬آید. در این بخش از کتاب پس از شناساندن تبار, دانش اندوزی, استادان , تلاش ها و گرایش ها , تالیفات و جایگاه علمی مبارکفوری در جستار اوّل به کتاب شناخت این اثر در جستار دوّم می پردازد و بر روی عنوان کتاب , زمانه و تالیف اثر, منابع و مصادر , رویکرد , ترجمه عربی آن تمرکز می¬کند. برایند پژوهش اثبات می کند که مبارکفوری پیش از انتشار این کتاب شخصیتی گمنام و ناشناخته بود و تراز و گسترده دانسته های او در حد لقب علمی علّامه نبود لذا این لقب از سوی مترجم عربی این اثر و متاثر فضای انتقادی علیه بخاری در زمان انتشار این کتاب به مبارکفوری اعطا شد تا بر اعتبار کتاب بیفزاید. به همین سان عنوان این کتاب تحریف گردید , واژه الامام در میان عنوان اصلی و عبارت (سیّد الفقهاء و امام المحدّثین ) ذیل آن افزوده گردید . عبارت ذیل عنوان کتاب هم سوی با رویکرد مولف آن در تلاش است دیدگاه نفی فقاهت و اجتهاد از بخاری را به چالش بکشد؛ نام اصلی این کتاب به زبان اردو سیرة البخاری بود که در فرایند ترجمه آن به عربی و انگلیسی دچار دگرگونی گردید.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
اربعین تراز ؛ اربعین انقلاب و تحوّل
✍️علی راد
پدیده پیاده روی زیارت اربعین از آغاز تا فرجام آن, پدیده ای چند وجهی با سویه های در هم تنیده است و نمیتوان آن را صرفا یک پدیده ساده و تک بعدی دانست، بلکه اربعین را میتوان در یک نگاه کامل و جامع , تجلی روح توحید و یکتاپرستی , تبلور قرآن و بازتاب آموزه امامت در عینیت جامعه اسلامی دانست و از اینرو گزاف نیست که ما اربعین را اربعین قرآن و بعثت، معرفت و اندیشه، جهاد و قیام، بصیرت و ایستادگی، آزادگی و وارستگی و اربعین اسارت نفس و تزکیه از هوای نفس بدانیم. از اینرو اربعین را نباید مانند یک پدیده تاریخی محدود و محصور در قرن نخست هجری در نظر داشته باشیم، بلکه اربعین را میتوان اربعین رها از قید زمان و تاریخ و رهایی از هرگونه نگاه انحصاری و محدود دانست.
از مهم ترین سویه های زیارت اربعین حسینی، سویه انقلاب و اعتراض , تغییر مطلوب و تحول اعتقادی زائر و اجتماع اربعینی است که می تواند پیاده روی اربعین را از یک سلوک فردی به یک جریان اجتماعی پویا و اثر گذار در سطح اجتماعی تبدیل کند و زائر اربعین بایستی از فرد گروی عبور و به جریان اربعینی برسد. زمینههای تفسیر اربعین حسینی به اربعین انقلاب و اعتراض در متون و نصوص زیارت اربعین وجود دارد لذا همواره حاکمان جریان جور و طاغوت از این هراس دارند که اربعین به یک ظرف انقلاب علیه جور و ستم و حاکمان جور و فساد تبدیل شود. در گستره تاریخی میبینیم که چگونه امویان و عباسیان از برآمدن یاد، نام، نمادها و شعائر امام حسین(ع) ترس داشتند و محدودیتهایی را برای زیارت مزار شریف آن حضرت ایجاد کردند و در مقابل اهل بیت(ع) همواره در نام، یاد و تعظیم زیارت حسین(ع) تأکید داشتند، اما با توجه به ظرفیت ناپیدا و بیکران زیارت امام حسین(ع)، این زیارت با محدودیتها و رنجها مواجه است. بنا بر این اربعین در یک تحلیل سیاسی زمانی برای برای نشان دادن زبان اعتراض علیه همه بنیادها و نمادهای ظلم و شرک است، و زائران اربعین بایستی با این روح انقلابی و حماسی این پدیده انس بگیرند لذا زیارت اربعین این صرفا محدود به سوگ و عزاداری , پیاده روی و خواندن متن زیارت اربعین نیست بلکه اربعین، اربعین معرفت و بصیرت , حماسه و انقلاب , اعتراض و احتجاج نیز هست علیه هر آنچه که به عنوان فسق و جور در جامعه انسانی و در سطح جهانی است ظهور و بروز پیدا کند. متولیان امر اربعین بایستی نسبت به شعارها، محتواها، نمادها و کاربردهای اربعینی اهتمام لازم را داشته باشند . به نظر میرسد که هنوز ورود جدی به حوزه محتوایی اربعین نکردهایم، زیرا شاهد هستیم که سطح المانها و شعارهای اربعینی هنوز با آن اربعین مطلوب و تراز فاصله دارد، لذا پیشنهاد جدی ما این است که در کنار توجه به مدیریت اجرایی، رفاهی و فرایندهای برگزاری اربعین متولیان امر اربعین به این مهم توجه داشته باشند. اربعین حسینی نماد تضاد و تقابلهایی مانند تضاد و تقابل حق و باطل، تقابل اسلام و شرک، تقابل توحید و کفر و تقابل حسینیان و یزیدیان تاریخ بوده و هست و به نوعی فرصتی برای اندیشیدن درباره چرایی پدیداری این تضادها و تقابلهاست. از اینرو امید است که ما در اربعین این جلوههای تضادها و تقابلها را ببینیم و استشمام کنیم. در حقیقت به دلیل ظرفیتهای عمیقی که در اربعین نهفته است بایستی مورد مطالعه و واکاوی عمیق نخبگان حوزه و دانشگاه قرار گیرد. بدون شک تبیین علمی و روشمند پدیده اربعین از مصادیق احیای امر اهل بیت(ع) است و در این مهم شکی نیست که زیارت اربعین جزء امر اهل بیت(ع) و جزء لاینفک فرهنگ آن بزرگواران است.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
مطالعات اربعین ؛ ضرورت ها و عرصه ها ( بخش اوّل)
✍️ علی راد
درود و سلام خداوند بر حسین بن علی ( علیه السلام ) و یاران با وفایش که با قیام , بیان و خون خود اسلام و انسانیت را معنایی دوباره بخشیدند و حماسه ای بزرگ برای عبرت آیندگان رقم زدند و اینک, در آستانه یادمان اربعینِ آن قیام نجات بخش اسلام و قرآن , آن حماسه پُر از شعور و احساس , و آن تجلیگاه بصیرت و وفاداری قرار داریم که در امتداد عاشورا و غدیر, درس ها و عبرت ها , پیام ها و آموزه های متنوع دینی و انسانی در خود نهفته دارد که باید با درنگ و تامل در آن نگریست و برای امروز و آینده خود و امت اسلام توشه بر گرفت.
اربعین جزء مهم حماسه حسینی و مکمل آرمان و ارزشهای این مکتب است از این رو نباید اربعین را گسسته و بریده از قیام عاشوراء و عاشورا را نباید بریده از بعثت نبوی, غدیر و قرآن تفسیر نمود . آری , اربعین فقط بازگشت و مرور ساده و تاریخی یک عدد نیست , بلکه فراخوانی است بر بازخوانی حماسه عاشوراء و زنده نگه داشتن پیام آن در امتداد تاریخ , تا خفتگان در خوابِ غفلت و جهالت مقدس را از غلتیدن در آغوش جُور و طاغوت و فرو رفتن در حیرت و سرگردانی بیدار سازد و اهالی اربعین , همنوای با حسین بن علی ( ع ) ریشه ها و نمادهای کفر و شرک و ظلم و جُور را از سرزمین اسلام و دیار انسانیت بزدایند . آری و این است اربعین : اربعین قرآن و بعثت , اربعین غدیر و عاشورا, اربعین معرفت و اندیشه , اربعین جهاد و قیام , اربعین بصیرت و ایستادگی , اربعین آزادگی و وارستگی , اربعین رهایی از اسارت نفس و بندگی شهوت , اربعین اعتراض و انقلاب , اربعین آدم تا خاتم , اربعین زمین منهای کفر و شرک ؛ اربعین نماد تقابل حق و باطل , اسلام و شرک , توحید و کفر , حسینیان و یزیدیان تاریخ بوده و هست و خواهد بود است . اربعین روز تبلور تضادها و تقابل های تاریخ است و فرصتی است برای اندیشیدن .
بدون شک تبیین علمی و روشمند ابعاد متنوع پدیده اربعین از مصادیق احیای امر اهل بیت است که بر پایه حدیث رضوی مشمول رحمت خداوند به دعای معصوم است که فرمودند : رحم الله عبدا احیا امرنا . از این رو اهتمام نظری و علمی به اربعین یکی از الزامات نهادهای شیعی و به مثابه ای تکلیف مذهبی بر عهده نخبگان حوزه و دانشگاه است و این مهم از جمله نشانگان تعالی ایمان در جامعه اسلامی است . پدیده اربعین به همان اندازه که مهم , خطیر است به همان اندازه نیز حساس و شکننده است اگر دچار آسیب و انحراف شود و خرافه ها در آن رخنه کند می تواند موجب تضعیف دین شود و از اهداف متعالی خود منحرف گردد .
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
مطالعات اربعین ؛ ضرورت ها و عرصه ها ( بخش دوّم)
✍️ علی راد
مقصود از مطالعات اربعین ؛ تبیین چیستی , ریشه ها , چرایی این پدیده ذو ابعاد از منظرهای مختلف هست . مطالعات اربعین را در یک نگاه می توان به دو گونه کلی برون دینی و درون دینی تقسیم نمود ؛
الف. برون دینی : ظاهر گرایی در مطالعه اربعین و اکتفا به ظهورات و نمادها , عدم الزام مرجعیت قرآن و سنّت در تبیین و تحلیل اربعین در رویکرد برون دینی , تفسیر آزاد از ماهیت و ابعاد اربعین و غفلت از ارتباط و انسجام آن با آموزه های اسلامی از جمله شاخص های این رویکرد در مطالعه و تفسیر اربعین حسینی است .
ب. درون دینی : مرجعیت قرآن و سنّت در تبیین عمیق و روشمند اربعین بر پایه مبانی و اصول دانش های دینی , ارزیابی اربعین با آموزه های اسلامی و ارائه تفسیری منسجم از آن با دیگر مناسک شیعی از جمله اصول و رویکردهای رویکرد درون دینی در مطالعه اربعین حسینی است .
در رویکرد برون دینی اربعین به مثابه یک جریان و اجتماع انسانی – معنوی تعریف می شود که سالیانه یکبار در زمان و مکانی مشخص برای ابراز احساسات و عواطف مذهبی از سوی شیعیان نسبت به امام حسین ( ع ) برگزار می شود . در این رویکرد اربعین صرفاً پدیده ای تاریخمند و ایستا و محدود است . البته این رویکرد به دلیل نگاه خشک و سطحی به پدیده اربعین و عدم درک روشن از ریشه ها و فلسفه اربعین قدرت تبیین عمیق از عمق و قلب این آیین را ندارد و دستاورد تبیین آن از اربعین در حد یک تظاهرات انسانی است حال اینکه اربعین فراتر از این است.
برایند این نگاه ها به اربعین در برون داد این پدیده دینی اثر گذار است و حتی می تواند در یک گذار تاریخی به تقسیم اقسام اربعین و ظهور گونه های مختلف آن چون اربعین پویا و موثر , اربعین ایستا و تاریخمند , اربعین فرد گرا و اربعین امت گرا و ... بینجامد .
متاسفانه از عصر حضور تا کنون - تا دو دهه اخیر - به دلیل شرایط فرهنگی , سیاسی و اجتماعی حاکم علیه شیعیان در طول تاریخ اهتمام روشمند و جامع نگر به پدیده اربعین چندان زمینه لازم برای بروز و طرح در مراکز علمی حوزه و دانشگاه را نیافته است , هر چند در نصوص حدیثی و میراث فقهی , تاریخی , کلامی و عرفانی تشیع می توان داده های مرتبط و متناسب با اربعین را می توان رد یابی نمود ولی به طور مستقل و جدی به این فرهنگ توجه جدی نشده است . در این میان نباید از نقش معدود محققان غفلت نمود که در مقام پاسخ به برخی از ابهامات و نقدها تک نگاری های مهم را درباره اربعین پدید آوردند ولی این آثار نگاه های تک بعدی و محدود به برخی از ابعاد اربعین را داشته و دارند .
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
مطالعات اربعین ؛ ضرورت ها و عرصه ها ( بخش سوّم)
✍️ علی راد
برخی از مهم ترین عرصه های مغفول اربعین پژوهی عبارتند از :
یک. ایجاد ساز وکار و بستر علمی مناسب برای هم اندیشی , و نقد و نظر نخبگان حوزه و دانشگاه درباره ابعاد متنوع پدیده اربعین ( گفتمان سازی اربعین در میان نخبگان).
دو. تبیین علمی و روشمند ابعاد متنوع پدیده اربعین از منظر دانش های مختلف علوم اسلامی و انسانی ( اربعین در آوردگاه علوم انسانی و اسلامی) .
سه. تقویت مرور ادبیات علمی موجود درباره اربعین و ترسیم چشم انداز آینده مطالعات اربعین . ( آینده پژوهی اربعین با نگاه به گذشته و افق آینده ).
چهار. تقویب نگرش چند وجهی و میان رشته ای به پدیده اربعین به منظور تبیین ابعاد متنوع و آموزه های خرد و کلان این پدیده ( رویکرد میان رشته ای در تبیین و تفسیر اربعین).
پنج. استخراج مقولات , جستارها و مدخل های مهم اربعین به منظور نگارش فرهنگ نامه و دانشنامه های مرجع در شناساندن این پدیده چند وجهی به جهان .
شش . تجربه نگاری و تاریخ شفاهی اربعین .
هفت . عرفان اربعین : تبیین ابعاد عرفانی و شهودی اربعین.
هشت . فقه اربعین : تبیین مسائل فقهی اربعین از منظر مذاهب فقهی .
نه. الهیات اربعین: تبیین مبانی کلامی و اعتقادی پدیده اربعین.
ده. تاریخ و تراث اربعین.
یازده. اربعین در نگره مذاهب و ادیان.
دوازده. مطالعه فرهنگی و اجتماعی اربعین.
سیزده. مطالعه سیاسی اربعین.
چهارده. مطالعه تمدنی اربعین.
پانزده. اربعین و تقریب مذاهب و ادیان.
شانزده. اربعین و فرق شیعی.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
عبد الله بن عمر و انفعال فقیهان در واقعه کربلاء
دلالت های تاریخی و گفتمانی
✍️ علی راد
عبدالله بن عمر ( 73 ق ) پسر خلیفه دوّم , شوهر خواهر مختار ثقفی و باجناق عمر بن سعد, هماره به احتیاط و عدم مداخله در حوادث صدر سیاسی پس از رحلت نبوی شناخته شده بود, او با امام علی ( ع ) بیعت نکرد لکن سر انجام با معاویه بیعت نمود ؛ او سر انجام با حیله حجاج بن یوسف از دنیا رفت. بر پایه روایت بخاری , پس از واقعه شهادت حسین بن علی (ع) شخصی از عبد الله بن عمر درباره حکم خون پشه ( پاکی و نجاست یا کشتن آن در ایام حج) سوال نمود . او چون از کوفی بودن پرسشگر اطمینان یافت از پاسخ به سوال او اجتناب ورزید و با لحنی تحقیر آمیز گفت : اینان را بنگرید که اینک از حکم خون پشه ای ناچیز سوال می کنند و نظر شریعت را جویا می شوند حال اینکه فرزند رسول خدا ( حسین بن علی ) را کشتند و هیچ نپرسیدند و دم فرو بستند و این در حالی است خودم از زبان مبارک پیامبر شنیدم که حسن و حسین دو گل خوشبوی او از دنیا بودند . متن این روایت به گزارش بخاری چنین است :
روایت اوّل : « حدثنا موسى بن إسماعيل حدثنا مهدي حدثنا ابن أبي يعقوب عن ابن أبي نعم قال كنت شاهدا لابن عمر وسأله رجل عن دم البعوض فقال ممن أنت ؟ فقال من أهل العراق . قال : انظروا إلى هذا يسألني عن دم البعوض وقد قتلوا ابن النبي صلى الله عليه وسلم وسمعت النبي صلى الله عليه وسلم يقول هما ريحانتاي من الدنيا » (صحيح البخاري , ج 7 , ص 74 ) .
روایت دوّم : « حدثنا محمد بن بشار حدثنا غندر شعبة عن محمد بن أبي يعقوب سمعت ابن أبي نعم سمعت عبد الله بن عمر وسأله عن المحرم قال شعبة احسبه يقتل الذباب فقال أهل العراق يسألون عن الذباب وقد قتلوا ابن ابنة رسول الله صلى الله عليه وسلم وقال النبي صلى الله عليه وسلم هما ريحانتاي من الدنيا» (صحيح البخاري , ج 4 , ص 217 )
تحلیل دلالت ها:
یک. عبد الله بن عمر در مواجه با جریان های سیاسی روزگار خود منطق دو گانه داشت لکن پس از واقعه شهادت حسین بن علی ( ع ) اعتراض خود را آشکار ساخت و نشان داد که این امر خطای بزرگ مسلمین و بر خلاف سنّـت قطعی رسول خدا در تکریم و تعظیم امام حسین ( ع ) بود.
دو.عبدالله بن عمر به فقدان بینش سیاسی شماری از دین ورزان فقه گرا روزگار خود اعتراض داشت که چگونه در مقابل جنایت بزرگ قتل حسین بن علی ( ع ) سکوت پیشه کردند ولی به دنبال تبیین طهارت یا نجاست خون ناچیز پشه هستند !! این افول اندیشه و جمود فکر برای ابن عمر بسیار شگفت انگیز بود.
سه. بر پایه روایت ابن عمر , دستگاه خلافت توانسته بود نوعی وارونگی معکوس در دیانت عوام و دین شناسی نخبگان ایجاد کند به گونه ای که اندیشیدن و پرسیدن درباره حکم خون پیشه در ایام حج یا طهارت یا نجاست آن به مسئله ای بنیادین در فقه فقیهان عراق تبدیل شده بود اما همین نخبگان درباره مسئله بسیار بزرگی چون قتل حسین بن علی ( ع ) دچار نوعی سکوت – انفعال بودند زیرا مسائل واقعه کربلاء هیچ بازتاب و انعکاسی در فقه ایشان نداشت و برای آنها اصل قتل حسین بن علی ( ع ) پرسش بر انگیز نبود .
چهار. به دلالت روایت ابن عمر , سکوت و انفعال در فقه کوفه و گفتمان فقیهان کوفی نسبت به جریان شهادت حسین علی ( ع ) سیطره و هژمونی داشت. این سکوت و انفعال خواسته دستگاه خلافت در زدودن آثار و پیامدهای جنایت بزرگ قتل زاده رسول خدا ( ص ) بود و ابن عمر این سکوت و انفعال را روا نمی دانست زیرا با آگاهی از سنّت وسیره نبوی در تعامل با امام حسین ( ع ) , قتل آن ریحانه نبوی را به هیچ وجه توجیه پذیر نمی دانست .
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
#نکات_حدیثی
💠 ارزش کار حدیثی
🔹 کار حدیث و دفاع از میراث حدیثی امامیه، کار بسیار ارزشمندی است و در عین حال مشکل. شیخ الطائفه، جناب #شیخ_طوسی، محیی مذهب شیعه است. ایشان به بغداد هجرت نمودند و کرسی تدریس در آن شهر برقرار کردند و بر اساس انظار چهار مذهب اهل سنت نیز نظر میدادند. زندگی شیخ طوسی عبرت انگیز است و همهی آثار ایشان از فقه و اصول و رجال و ... و تسلط ایشان بر تمامی علوم بهت انگیز است. وی بعد از آتش سوزی کتابخانهاش در بغداد به شهر #نجف هجرت کرد و حوزه ارزشمند نجف از یادگارهای ایشان است.
🔸وقتی ما نجف بودیم، قبر شیخ طوسی شکافته شد و بدن و کفن ایشان صحیح و سالم بود. مرحوم آقای #خویی که در فقه و اصول پهلوانی بودند، روزی در فکر بودند و وقتی از ایشان علت را پرسیدیم، فرمودند: در فکر هستم که شیخ طوسی که بود و ما که هستیم؟!
🔹احادیث یادگار ائمه معصومین (علیهمالسلام) است و حشر با حدیث #اکسیر_احمر. اثر انس با احادیث این است که وقتی بدن #شیخ_صدوق بعد از هزار سال از قبر پدیدار شد، پیکر ایشان تازه و سالم بود. و وقتی آقا علی مدرس این واقعه را دید، نظرش در باب معاد برگشت.
🔸علامه #مجلسی با بحارش دین و مذهب را زنده کرد. كوچک شمردن زحمات علامه مجلسی در تأليف بحارالأنوار، نشانهی #جهالت است!
📚 برگرفته از فرمایشات حضرت آیت الله العظمی #وحید خراسانی (مدظله) در دیدار دستاندرکاران همایش "واکاوی اصالت میراث حدیثی شیعه" (اردیبهشت 1397)
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad
گزیده ای از کتاب حدیث گرایی ابوحنیفه «گسست بین ابوحنیفه و ابوحنیفه متخیل» تالیف عدنان فلاحی
سادت نظريةٌ في القرن الخامس تفيد أن أبا حنيفة كان من "أهل الحديث"؛ لأن فقهه يقوم على أحاديث وأخبار الآحاد، كما انتشر شبهُ إجماع بين العلماء على أن مَن كانوا أقرب زمنيًّا إلى أبي حنيفة اعتقدوا عقيدتهم هذه نفسها في أبي حنيفة، وهي نظرية تجبرنا على ضرورة قبول أنه لم يحدث أي انقطاع معرفي بين ما نعرفه اليوم من مبادئ الفقه الحنفي وتعامله مع الأحاديث النبوية وبين آراء الفقيه المطلق أبي حنيفة في زمانه. يحاول هذا الكتاب، من خلال قراءة متأنية لوثائق تصب في مصلحة النظرية التمامية، إظهار الفرق والتمييز والانقطاع بين "أبوَي حنيفة": أبي حنيفة عند القدماء وأبي حنيفة "متخيَّل" في صورة تطورت خلال الزمن وتُقدَّم اليوم كما تخيلتها مجموعة من المؤرخين والفقهاء والمتكلمين والمحدثين، وكأنها الصورة "الوحيدة" الموافقة للواقع.وقد اقتُبس اسم المفعول "متخيَّل" في عنوان الكتاب من عنوان كتاب السلف المتخيَّل لرائد السمهوري، الذي اقتبس الكلمةَ من أحد أعمال عزمي بشارة باسم الطائفة، الطائفية، الطوائف المتخيَّلة.
أما مصطلح "الحديثية"، فيشير إلى نهج محدّثين وفقهاء من القرن الثالث فصاعدًا، ميزوا أنفسهم بلقب "أهل الحديث"، على الرغم من أن استنباط الأحكام الفقهية من الحديث النبوي لم يكن خاصًّا بهم، بل استخدمته طوائف المسلمين كلها، باستثناء قلة ذكرها الشافعي في كتاب جماع العلم، فها هي كتب الجرح والتعديل زاخرة بأسماء الرواة الخوارج والقدرية والمرجئة وأهل الرأي، ومنهم من وثّقه البخاري، مع أن تصحيح الأحاديث وتطبيقها في مناهج استنباط الأحكام كانت في ميدان آخر؛ إذ أدت الاختلافات في تصحيحها إلى أن يكون عدد المقبول منها متفاوتًا بين جماعة وأخرى، إلى أن حلّ زمن المتوكل العباسي، وفيه استطاعت جماعات متأثرة بمنهج الإمام أحمد ترسيخ نفسها ممثلة وحيدة لأهل الحديث وتهميش الفرق الأخرى، إلى درجة استغراب إطلاق لقب أهل الحديث على المعتزلة، الذين يقول أحد كبار علمائها، وهو القاضي عبد الجبار: "وأما ظنُّ مَن يظن في أصحابنا أنهم ليسوا من أهل الحديث فليس كما قاله". وحاولت هذه الجماعات أيضًا فرض تطبيق منهجها في تصحيح الأحاديث واعتباره الطريقة "الوحيدة" لـ "الحديثية"، ووصم المقاربات الأخرى بالبدعة والانحراف.
يصف الكتاب الصورةَ السائدة اليوم عن "أبي حنيفة الحديثي"، والتي تُظهره متّبعًا نهج الشافعي وأحمد والبخاري وأمثالهم، بالـ "متخيَّلة" تمامًا والمشوَّهة وغير الواقعية، ويذهب إلى أن هناك انقطاعًا جوهريًّا بينها وبين الصورة الحقيقية لأبي حنيفة، الذي كانت حديثيته تختلف اختلافًا جذريًّا عن تلك الرسمية التقليدية. ثمّة دراسات كثيرة حول أبي حنيفة، لكنّ عملَين منها يعدّان من أهم الأعمال التي استقى منها الكتاب موضوع بحثه، وهما مكانة الإمام أبي حنيفة في الحديث، لمحمد عبد الرشيد النعماني؛ ومكانة الإمام أبي حنيفة بين المحدثين لمحمد قاسم عبده الحارثي. ومن المؤلفات المهمة كذلك: أبو حنيفة: حياته وعصره - آراؤه وفقهه لمحمد أبو زهرة؛ والإمام الأعظم أبو حنيفة النعمان لمصطفى الشكعة؛ وأبو حنيفة النعمان إمام الأئمة الفقهاء لوهبي سليمان غاوجي؛ ونشر الصحيفة في ذكر الصحيح من أقوال أئمة الجرح والتعديل في أبي حنيفة لمقبل بن هادي الوادعي؛ وأبو حنيفة بين الجرح والتعديل لشاكر ذيب فياض. إضافة إلى كتاب بالإنكليزية لمحمد أكرم الندوي، وعنوانه: Abu Hanifah: His Life, Legal Method and Legacy. ومن المؤلفات التي خصصت فصولًا منها للحديث عن أبي حنيفة: ضحى الإسلام لأحمد أمين؛ ومن إسلام القرآن إلى الإسلام الحديث لجورج طرابيشي.
فصول الكتاب
خُصص الفصل الأول من الكتاب لعرض موجز عن حياة أبي حنيفة وخلفيته العلمية وطرق تحصيله العلم، واستعراض أساتذته وتلاميذه، والمحن التي مرَّ بها في العصرين الأموي والعباسي. ويتضمن الفصل الثاني أدلة على الانقطاع الكبير بين حديثية أبي حنيفة التاريخي وحديثية أبي حنيفة المتخيَّل، مع ذكر انتقادات مجموعة كبيرة من المحدثين والفقهاء على امتداد القرون من الثاني إلى السادس ثم المعاصرين لأبي حنيفة وبيان صوابها من خطئها. ويركز الفصل الثالث على تفسير أدلة الفصل الثاني وتصنيفها، ونقد أهم مشهورات علم الحديث للمتأخرين في حديثية أبي حنيفة التي تصبّ في مصلحة وجوده المتخيَّل. أما الفصل الرابع فقد خُصص مع خاتمة الكتاب لعرض نتائج البحث، التي تتضمن الكشف عن الفكرة الأساسية منه وهو الانقطاع بين الفقه الحنفي و"الإمام الأعظم" أبي حنيفة، بمعنى آخر: بين أبي حنيفة وأبي حنيفة المتخيَّل. وقد تناول الملحق أهمَّ نظرية مخالِفة لنظرية كتاب الحديثية المتخيَّلة، وهي التي تضمنها كتاب محمد عبد الرشيد النعماني مكانة الإمام أبي حنيفة في الحديث.
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
@OstadRad