Shii Hadith Project
2023 Programme
In 2023, the Shii Hadith Project central aim has been to work towards creating long-term frameworks for bringing together scholars working in different countries from the Middle East, Europe and North America together. To this end we are organising the following workshop.
Shii Hadith Studies: Exploring Opportunities and Expanding Horizons
Monday – November 13, 2023
13:00 Introduction and Welcome – Kumail Rajani
13:10 Shii Hadith Studies in Western Academia – Edmund Hayes
13:30 Shii Hadith Studies in Iraq – Al-Sayed Hossein al-Qazwini
14:10 Shii Hadith Studies in Iran – Dr. Ali Rad
14:50 Shii Hadith Studies in Turkey – Dr. Enas Topgul
15:30 Round table and Conclusions
16:00 End of program
https://shiihadithproject.hcommons.org/2023-programme/ 🆔@OstadRad
May 11
🌸مجله حدیث حوزه شماره ۲۶ منتشر شد
⏬آدرس سایت مجله: http://Majalh-h.ir
✅تدلیس سلیمان بن مهران أعمش؛ از نظریه تا عمل
علی راد
✅عتبهبوسی، اعتبارگرفته از فقه مأثور یا عُرف منصور
محمدحسین صالح آبادی
✅پیامدهای پدیدۀ افزودهنگاری (ادراج) در روایات و کتب حدیثی
مجتبی پورموسی؛ محمدکاظم رحمانستایش
✅بازپژوهی عوامل پیدایش إضمار در احادیث امامیه
احسان سرخه ای؛ سید محمدحسین شاه ولایتی
✅بررسی محتوای احادیث راویان متهم به «وضع» و «غلو» در کتاب الضعفاء ابنغضائری
قاسم بستانی؛ سیما آلبوغبیش
✅بررسی تطبیقی مبانی نقد الحدیثی علامه طباطبایی و علامه شوشتری(با تأکید بر المیزان و الاخبار الدخیله)
فرهاد امرایی؛ علی حسن بیگی
✅کاربست دانش بلاغت در اجتهاد با تاکید بر اعتبارسنجی و فقه الحدیث روایات فقهی
علیرضا بابایی؛ سیدمحمود طیب حسینی
✅تاملی در مقابله با اهل بدعت با استناد به روایت مباهتهه
میلاد مرادی؛ مهدی کریمی مفتح
✅مولفه های جهاد تبیین در مناظرات امام رضا(ع)
مهدی آریان فر
✅واکاوی ماهیت و وجه تمایز مدارا، مداهنه و تقیه با معیار وحی و خرد
علی اصغر موسوی اطهر OstadRad@🆔
انگاره تحریف قرآن؛ از خاستگاه سنّی تا موضوع بودن احادیث آن
درنگی در دیدگاه آیت الله بروجردی
✍️علی راد
بر پایه دیدگاه به آیت الله بروجردی نظریۀ تحریف قرآن از اساس خاستگاه سنّی دارد و احادیث شیعه و اهل سنّت در این مسئله از اساس بر ساخته و موضوع هستند که در یک گفتمان جدلی- تفاضلی میان پیروان شیخین و علویان پدید آمد. دو تقریر از دیدگاه آیت الله بروجردی توسط شاگردان ایشان گزارش شده است :
یک. تقریر استاد واعظ زاده خراسانی:
«نص آیه الله البروجردی فی بحث اصوله: ابطال القول بتحریف الکتاب ....... و امّا الاخبار المرویة عن طرق الفریقین فی کیفیة جمعه التی هی ایضا من مدارک قائلی التحریف فکلها مجعولة للفریقین کما یظهر بالتامل فیها. فالعامة: لمّا ارادوا تعظیم الشیخین و بیان مناقبهما و تکثیر فضائلهما وضعوا من عندهم أن عمر اتی ابابکر و قال ان سبعمائة نفر من قراء القرآن و حفاظه قد قتلوا...... ثم الشیعة: لمّا راموا اثبات عدم رضی علی(ع)بخلافة ابی بکر وبیان مثلبة له و بمن بعده من الخلفاء رووا بعد هذه القطعة: أن علیا اشتغل بجمع القرآن فلمّا فرغ منه....»(موسوی دارابی, سید علی, النص الخالد لم و لن یحرّف ابدا, ص 153 – 154 ).
دو . تقریر استاد محمدی هیدجی:
آیة الله العظمی الحاج آقا حسین البروجردی دامت افاضاته حیث ادعی فی اثناء بحثه تالیف القرآن فی عهد الرسول (ص) و استبعد و أنکر عن تاخیره و امره بالجمیع وصیه و وزیره و خلیفته علی بن ابیطالب و أنکر جمعه (ع) غایة الإنکار و طعن أشد طعن علی من زعم أن علی بن ابیطالب جمعه بعد قبض رسول الله (ص) و زعم ان الروایات فی ذلک مجعولة من العامة و الخاصة صدرها منهم للأعتذار عن قعود علی (ع) عن البیعة و ذیلها منّا للاحتجاج علیهم بأنّ علیّاً جمع القرآن فآتاهم به فلم یقبلوا ذلک منه. ( محمدی هیدجی, عبدالرحمن, الحجة علی فصل الخطاب فی ابطال القول بتحریف الکتاب,ص 15)
🆔@OstadRad
مشایخ عثمانی بخاری در الجامع الصحیح (1)
✍️علی راد
أحمد بن عبد الله بن يونس بن قيس اليربوعي أبو عبد الله الكوفي (227 ق) از جمله مشایخ حدیثی بخاری در کتاب شهرت یافته وی به الصحیح است که در کتاب الایمان, التوحید و الوضوء از طریق وی احادیثی را گزارش کرده است. هر چند احمد بن عبدالله یربوعی کوفی است ولی گرایش عثمانی – طرفداران عثمان بن عفان- دارد و به دنبال گردآوری فضائل و مناقب عثمان از حفاظ مشهور بصره چون حماد بن زید بصری بود. حماد بن زید از علاقه وی برای شنیدن احادیث فضایل عثمان علی رغم کوفی بودنش بسیار شگفت انگیز شد و شرط نمود که در صورتی برای او فضایل عثمان را روایت می کند که بر خلاف رویه جاری احمد یربوعی بنشیند و حماد ایستاده بر او روایت املا کند. یربوعی می گوید در حال املا چشمان او را دیدم که در حال گریه برای من روایت می خواند. ابن ایوب باجی این داستان را چنین گزارش می کند : « سمعت إبراهيم بن يزيد البيوردي الحافظ يقول سمعت أحمد بن يونس يقول قدمت البصرة فأتيت حماد بن زيد فسألته أن يملي علي شيئا من فضائل عثمان فقال لي من أين أنت قلت من أهل الكوفة قال كوفي يطلب فضائل عثمان والله لا أمليتها عليك إلا وأنا قائم وأنت جالس فقام وأجلسني وأملى علي وكنت أسارقه النظر فكان يملي علي وهو يبكي »( ابن أیوب باجی, التعدیل و التجریح, ج1, ص 307)
🆔@OstadRad
تدلیس سلیمان بن مهران أعمش از نظریه تا عمل*
👇علی راد **
چکیده
سلیمان بن مهران معروف به أعمش از سَرآمدان علمی مشاهیر کوفه در قرن دوم هجری و از جمله مهمترین مشایخ اثرگذار در شخصیت حفص بن غیاث نخعی است. علیرغم جایگاه کمنظیر أعمش در حدیث، قرائت قرآن، فقه و تاریخ اسلام، در منابع رجالی عامه به تدلیس در نقل حدیث متهم است. مسئله اصلی این پژوهه بازیابی، تحلیل و ارزیابی مستندات تدلیس أعمش است. این پژوهش اثبات میکند که انگارۀ تدلیس أعمش مقارن با روزگار حیات وی از سوی برخی از نقادان حدیث مدرسه بصره محدّثان کوفه با گرایش به عثمانیه مطرح گردید و در قرنهای بعد، همین دیدگاه مبنای رجالنویسان اهلسنّت قرار گرفت. انگارۀ تدلیس أعمش در نوع، بسامد و گستره آن در احادیث او ابهام دارد. هرچند ادبیات نظری بحث از تدلیس در نیمه اول قرن دوم هجری ساده و تکاملنیافته است، اما میتوان بر پایه اخبار و دادههای مرتبط به مسئله تحقیق سه فرضیه در تفسیر انگارۀ تدلیس أعمش مطرح کرد: 1. تدلیس در احادیث انس بن مالک؛ 2. تدلیس در نقل از مشایخ؛ 3. تدلیس در نقل از راویان ضعیف. حفص بن غیاث به نقد این انگاره پرداخته و پس از مرگ حفص، کتاب وی از احادیث أعمش در تصحیح این پنداره نقشآفرین بوده است. احادیث أعمش در جوامع حدیثی اهلسنّت بهویژه صحاح ستّه و مسانید روایت شده و در شمار زیادی از اسناد این کتب، حفص بن غیاث حضور دارد. دستاورد این پژوهش برجستهنمودن چالش تعارض در منابع رجالی و حدیثی عامه در جرح و تعدیل أعمش است. این تعارض در دو سطح «تعارض نظری – نظری» و «تعارض نظری – عملی» وجود دارد. انگارۀ تدلیس أعمش بهدلیل ابهامات و نقدهای علیه آن، به تراز نظریۀ رسمی در رجال اهلسنّت دست نیافت؛ لذا در مقام عمل در فرایند نقل احادیث وی از سوی محدِّثان عامه نادیده گرفته شد.
کلیدواژهها: مشایخ حفص بن غیاث، سلیمان بن مهران أعمش، رجال اهلسنّت، تدلیس أعمش، نقد الرجال.
لینک دانلود مقاله : https://www.majalh-h.ir/article_181226.html 🆔@OstadRad
تناقض در مفهوم انگاره نقد السنّة ✍️علی راد
سنّـت معتبر, به دلیل وحیانی بودن, عصمت در مصدر و محتوا , عدم اختلاف درونی گزاره ها و آموزه ها با یکدیگر, نقد ناپذیر و در سنجش اعتبار سایر گونه های میراث مسلمین سنجه و معیار است. نظریه های شارحان, فقیهان هم تراز با سنّت معتبر نیستند و این همانی میان آنها وجود ندارد. هر حدیثی الزاماً ترجمان سنّت معتبر نیست لذا احادیث قابل نقد هستند ولی سنّت معتبر و اصیل فرا نقد است زیرا از حجیت و اعتبار ذاتی برخودار است. تصور نقد سلبی سنّت از اساس نادرست است زیرا پیشتر در میزان خرد ناب اعتبار آن اثبات شده است. اساساً نقد سلبی زمانی ضرورت می یابد که لزوم و نیاز آن پدید آید؛ این نیاز در نقد , تردید در اصالت و اعتبار یک پدیده است که عقل خود بنیاد راستی آزمایی و رَوایی آن را ضروری می سازد اما اگر چنین لزوم و نیازی وجود نداشت, به نقد نیز نیازی نخواهد بود و در این موقعیت ادعای نقد بويژه گونه سلبی آن معنادار نخواهد بود. به همین دلیل است که اعتبار سنّـت معتبر چون بر پایه معیارهای عقلی, قرآنی و کلامی, عصمت مضمونی آن قطعی است دانش یا گرایشی به نام نقد السنّة در فرایند تاریخی گفتمان حدیث پژوهان مسلمین پدید نیامده است زیرا تعبیر نقد السنّة , مفهومی متناقض نما و ترکیبی خود شکن است و همانند تعابیر درد بی دری و رنگ بی رنگی است. اما اصطلاح نقد الحدیث این چالش را ندارد و دانشی مستقل در هندسه علوم حدیث است زیرا حدیث به معنای ترجمان سنّت برایند تلاش انسان عادی و غیر معصوم است و احتمال بروز خطا در فرایند آن از روایت, درایت, استتناج و تطبیق آموزه ها و نظریه های آن وجود دارد. از سوی دیگر مطالعات دقیق تاریخ حدیث مسلمین نشانگر این مهم است که برخی از جریان ها چون وضع و جعل, غلو, سیاست و ... تلاش نمودند تا در فرایند فراگیری و انتقال احادیث, برایند و درایت حدیث دخل و تصرف نمایند. بنا براین احادیث مسلمین به دلیل شرایط حاکم بر فرایند و روند انتقال آن به ما به نقد ایجابی و سلبی نیازمند هستند تا ناسره ها از سنّت سَره و اصیل, تمییز و تفکیک شوند. در قرن دوم هجری همین رویکرد در ارزیابی میراث مسلمین مد نظر دانشوران نامدار است. در رویکرد اعتبار سنجی ابوحنیفه (80- 150ق) میراث صحابه نقد پذیر ولی سنّـت اصیل رسول خدا (ص) فرا نقد است:
« ما جاء عن رسول الله صلى الله عليه وسلم لم يقدم عليه أحد، وما جاء عن أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم اخترنا» (أبي نعيم الأصبهاني, مسند أبي حنيفة, ص 22).
یوسف قرضاوی (2022 م) از متفکران نامدار معاصر اهل سنّت نیز تصریح دارد که میراث پیشینیان ما در سطح بشری آن تحت سیطره نقد هستند زیرا از قداست و عصمت ذاتی برخوردار نیستند, از نگاه عقل خود بنیاد در نقد پذیری میراث آحاد بشر در شرق و غرب جهان تفاوت و تمایزی وجود ندارد و به همین میراث مسلمین هر چند در پیوند با دین هستند باید نقد شود: «اذا کان تراث اسلافنا العظام فی مستواه البشری خاضعاً للنقد و لیست فی ذاته قداسة و لا عصمة فان منطق العقول المستقلة یقول: إنّ تراث الاخرین سواء کان فی الغرب أم فی الشرق أحق بالخضوع للنقد و التقویم من تراثنا الذی یتمیز بصلته بالدین....» (قرضاوی, یوسف, کیف نتعامل مع التراث و التمذهب و الاختلاف, ص 5 ). مرتضی عسگری (1386ش) از عالمان معاصر امامیه نیز به این مهم چنین تصریح می کند: «صحیح نیست که هر حدیثی که از رسول الله (ص) روایت شده ما آن را صحیح بدانیم و نتوانیم مورد نقد و بررسی قرار بدهیم, این صحیح نیست..... این همه احادیث متناقض در کتاب های حدیثی هر دو مکتب را چگونه چاره جوئی نمائیم؟ ...» (مرتضی عسگری, تشیع و جایگاه سنّـت, ص 34 ).
🆔@OstadRad
May 11
نقش مذهب در نقد صحیح بخاری
✍️علی راد
ادعای دکتر عزّازی در بدعت¬جو بودن شیعه به خاطر نقد صحیح بخاری (عزّازی , طعون و شبهات الشیعة الأمامیة حول صحیح البخاری و الرد علیها , ج1, ص 45 - 47), انگیزه خوانی و فرافکنی بیش نیست. آیا دکتر عزّازی به قلب ها و ذهن های نویسندگان شیعی احاطه غیبی دارد که چنین داوری می کند که شیعه از طریق نقد صحیح بخاری به دنبال بدعت هستند؟ آیا اساساً انگیزه ها دست یافتنی هستند که نقد پذیر باشند؟ از اصول مسلم نقد علمی, پرهیز از نقد انگیزه و التزام به نقد انگیخته است : «انظر الی ما قال لا الی من قال» و امروزه چنین رویکردی از مصادیق مغالطات نقد به شمار می آید که متاسفانه در سراسر کتاب دکتر عزّازی سایه افکنده است و نویسندگان شیعی را به دلیل نقد صحیح بخاری بدعت گرا, دشمن اهل سنّت, منحرف از اسلام و .... خوانده است.
چرا نقد صحیح بخاری باید از جمله معیارهای بدعت باشد مگر این کتاب یا مولف آن از چه قدسیت و منزلت وحیانی برخودارند که نقد آن به منزله نقد قرآن تلقی شود؟ شیعه از تفکری آزاد و عقلانیت خود بنیاد برخوردار است و برای بخاری و همگنان ایشان از آغاز تا پایان چنین قدسیتی قائل نیست و نقد هر اندیشه مشکوک در اسلام شناسی را از وظایف و رسالت خود می داند و تاریخ پر فروغ مذهب تشیع گواه این مطلب است.
بر پایه دیدگاه دکتر عزّازی ناقدان اهل تسنّن صحیح بخاری – که شماری از ایشان از استادان سرشناس دانشگاه های مصر هستند – باید بدعت گرا باشند و همه یاوه هایی را که دکتر عزّازی درباره مذهب شیعه به دلیل نقد صحیح بخاری می گوید باید به همان سان درباره مذاهب ناقدان بخاری از اهل سنّت نیز جاری و صادق بداند و بدان التزام داشته باشد زیرا جرم اینان مشترک و آن نقد صحیح بخاری است؛ باید ایشان را نیز تکفیر کند و دشمن اسلام و مسلمین بداند.
تعصب کورکورانه و تقلید جاهلانه, واقعیت را برای دکتر عزّازی شبهه پژوه مشتبه کرده است و ذهن او را به حالت شبهه در شبهه و جهل مقدس مرکب دچار نموده است. به احتمال زیاد او در تالیف کتابش چنین می پنداشت که به حقیقت رسیده است غافل از اینکه در امتداد سراب گام برداشته اشت. ایشان باید دقت می کرد که مذهب افراد در نقد صحیح بخاری هیچ نقش و کارکردی ندارد و چنین شبهه افکنی علیه مذهب تشیع خود شکن است و خود مذهب دکتر عزّازی نیز محکوم به آن است پس هر چه علیه شیعه می گوید درباره مذهب خود او صادق است. اما شیعه هیچ وقت ناقدان حدیث خود را طرد و تکفیر نمی کند و از دایره ادب و اخلاق علمی پا فراتر نمی گذارد.
🆔@OstadRad
May 11
از علم تا شبه علم در اسلام شناسی صحابه محور
✍️علی راد
خلوص تلاشهای اسلام شناسانه برخی از مدعیان صحابه و تابعین در تفسیر منابع اسلام – قرآن و سنّت – در عدم تاثر از پارادایم های اجتماعی, سیاسی و فرهنگی حاکم بر روزگار ایشان برای ما محرز نیست و شواهد زیادی بر خلاف آن وجود دارد. شکل گیری سقیفه و سکوت در مقابل آن, پدیداری عثمانیه, خوارج, جریان جدال رأی و نقل, اجتهاد مقابل نصوص, سانسور و حذف میراث عترت, حذف فقه علی (ع) از فقه رسمی حکومت و خلافت, حذف مرجعیت عترت والگوی ثقلین در اسلام شناسی, .. از نمونه های آشکار این مدعا هستند و مدعیان اسلام شناس صحابه و تابعین در پدیداری, توسعه و تثبیت آنها نقش بنیادین و موثری داشتند. سلطه و همینه این پارادایم ها چنان قوی بود که ایشان را به خوانشی سوگیرانه از منابع اسلامی سوق داد لذا یکسان انگاری میراث فکری صحابه و تابعین با رتبه و تراز قرآن و سنّت بر خلاف واقعیت های تاریخی است.
منابع تراجم و رجال اهل سنّت اثبات می کند که همه افراد موصوف به عنوان صحابه و تابعین دسترسی تمام و کامل به سنّت نداشتند, دانشوران سترگ قرآن شناس میان ایشان به ندرت حضور داشتند, از نبوغ همتراز در فهم عمیق و دقیق منابع اسلام برخودار نبودند, نزاهت اخلاقی, تقوای فکری و علمی یکسان نداشتند لذا فرضیه دستیابی همگی ایشان به مرجعیت علمی در اسلام شناسی مخدوش است و حتی درباره افراد مشهور و سرآمد ایشان نیز این فرضیه نیازمند بازپژوهی انتقادی است. بنا براین سهل انگاری در اعتماد به میراث صحابه و تابعین در شناخت اسلام اصیل بر خلاف موازین اخلاق پژوهش و منطق علمی حاکم بر مطالعات اسلامی شناسی است زیرا نمی توان شبه علم را جایگزین علم ناب نمود.
از سوی دیگر نقد و نظر آراء و اندیشه های صحابه و تابعین نزد خود ایشان امری رایج و مرسوم بود و آنان بدون تقدس سازی و بزرگ نمایی از یکدیگر به سنجش, نقد, تایید و رد اقوال و برداشت های اسلام شناسانه همدیگر از منابع اسلام می¬پرداختند؛ نمونه های جدی و فراگیری از آیین خود انتقادی صحابه و تابعین شناسایی و تحلیل شده است (بنگرید: جار الله, عبد السلام بن صالح, نقد الصحابة و التابعین للتفسیر: دراسة نظرية تطبیقية, ص 111- 477)؛ این نتیجه گویای این مهم است که خود صحابه و تابعین اعتقادی به قداست و حجیت اندیشه ها و آرای خود نداشتند لذا ادعای سلفیه معاصر در اعتبار مطلق میراث ایشان نادرست است.
🆔@OstadRad