eitaa logo
عیون .
537 دنبال‌کننده
209 عکس
23 ویدیو
1 فایل
چشم‌ها ، بیشتر از حَنجره‌‌ها می‌فهمند . - 17 𝘕𝘰𝘷𝘦𝘮𝘣𝘦𝘳 2‌0‌2‌3‌ . - همه‌ی مکتوباتِ عُیون ، تراوشاتِ "دل" است . اینجا ، فقط من می‌نویسم و او می‌خواند . - زنده به آغوش‌های کوتاه .
مشاهده در ایتا
دانلود
4_6037253464323524697.mp3
3.31M
ملایمِ‌ لطیف ؛
چراغ را خاموش کردم و تاریکی‌ِ مطلق مهمانِ اتاق شد. چشم چرخاندم و بالاخره پیدایت‌ کردم. تو اینجایی، روبه‌روی من، در عمقِ تاریکی. چشمانت طبق معمول برق می‌زند و درونِ برقِ نگاهت چه حرف‌ها که نیست. چراغ را روشن می‌کنم. چشم می‌چرخانم‌ و بر خلافِ دفعات قبل، نیستید؛ نه تو و نه چشم‌هایت. ترسِ نبودنت مثلِ خوره‌ به جانم می‌افتد. با هزار امید و تقلا چشم‌هایم را می‌بندم و دوباره چراغ را خاموش می‌کنم. با نگرانی‌ نگاهی به اطراف می‌اندازم و بازهم.. اینجایی. به رویم لبخند میزنی، از همان‌ها که طوفان را از دریا می‌رهاند. برمی‌خیزم و با دلهره‌ به سمتت‌ قدم برمیدارم. برایم آغوش گشودی و عطرِ دستانت شقایق‌ها را بیدار می‌کند و مرا مات. در آغوش گرفتمت، فشردمت، بی‌هیچ‌ کلامی. سال‌هاست از فرطِ دلهرۀ بی‌تو بودن چراغِ اتاق را روشن نکرده‌ام، مبادا سایۀ خیالت از سرِ این خانه کم شود.
شاتِ پُر لبخند.
روزِ اُسوۀ‌ صبر مبارك🤍.
دست‌هایت کجاست ؟ گیسوانم طوفانِ دلتنگی به راه انداخته و آهنگِ درد می‌نوازند. خودت را برسان، که خواب از گلوی شب پایین رود.
امیدوارم وقتی دستتون رو روی send فشار دادین و با ذوق پیام یا فایلِ خاصی رو فرستادین، تا تهش ذوقتون‌ موندگار باشه.
از احوالِ‌ـمان‌ همین را می‌شود گفت، که سیلِ غم‌ به مهمانیِ چشم‌هایمان آمده، ناخوانده‌ست و قصدِ رفتن هم ندارد.
دِی‌، بویِ‌ خون گرفته.
نه دست و دلم به نوشتن می‌رود و نه طاقتِ نگهداریِ دوبارۀ کلماتِ مواج در افکارم را دارم. کنایه و مجاز و تشبیهِ اضافی برای چه ؟ چند ساعتی‌ست‌ خط به خط، خبر به خبر، گرد‍ِ غم به سر و رویم می‌ریزد و آجر به آجر رنج است که بر سر خراب می‌شود و سیلِ دردِ عظیم از جنسِ کاف، راء، میم، الف، نون؛ اشک به اشک‌ از چشم‌هایم پایین می‌ریزد.
[ کلمه‌ای برای وصفِ رنگ‌های فرح‌بخش* ]