eitaa logo
عیون .
537 دنبال‌کننده
209 عکس
23 ویدیو
1 فایل
چشم‌ها ، بیشتر از حَنجره‌‌ها می‌فهمند . - 17 𝘕𝘰𝘷𝘦𝘮𝘣𝘦𝘳 2‌0‌2‌3‌ . - همه‌ی مکتوباتِ عُیون ، تراوشاتِ "دل" است . اینجا ، فقط من می‌نویسم و او می‌خواند . - زنده به آغوش‌های کوتاه .
مشاهده در ایتا
دانلود
عزیزِ من؛ ایامی که خستگی بر من چیره می‌شود و مرا در نبردی تنگاتنگ بر زمین می‌زند، به یاد می‌آورم تو بر من تکیه کرده‌ای و دوباره برمی‌خیزم.
به رسمِ ایامی که "خلوص" را برای چند لحظه‌ای هم درک می‌کنیم، احوالمان‌ خوب است.
سبزِ زیبا . ۶ دی ماه *
Eyan - Dige Doset Nadaram.mp3
8.99M
بر خلافِ اسمش ؛
بیداریِ خواب آورِ روز‌ها را مدیونِ شب‌هایی هستیم که با چشمان نیمه باز به خواب می‌رویم که مبادا کابوسِ نبودن‌ها بر تنمان بیفتد.
ای کاش آن‌قدر با من حرف داشتی که جایی برایِ جولانِ افکار و احساسِ بد، در من باقی نبود.
نامۀ شمارۀ پنج؛| مکتوب شده در تاریخِ ۸ دی ماهِ سالِ دلتنگی . روزِ گذشته خلوتِ کوتاهی با پدر بزرگ داشتیم که به گمانم برای شما هم جالب باشد، به همین منظور کاغذ و قلمی برداشتم که رویدادها و صحبت‌های رد و بدل شده را برایت مکتوب کنم. کنارِ گلدان‌های شمعدانیِ سرخ به رنگِ روسری‌ِ بسته شدۀ دور سرم نشسته بودیم، که پدر بزرگ همان ابتدای امر گفت : میدانی بابا جان، ذاتِ عشق قائم به رنج و اندوه است. غمی عزیز، با چمدانی پُر از احساساتِ ریز و درشت و سوغاتی‌هایی از جنسِ دلتنگیِ ابریشمی می‌آید و در دلت ساکن می‌شود. آن‌وقت است که وقتی درِ سه قفلۀ دل را به رویش گشودی و او را با لبخندی ملیح دیدی، با خود می‌گویی مهمان حبیبِ خداست، نمی‌توان که او را راه نداد. مهمانِ ناخواندۀ عشق هم از آن‌هاست که آمدنش‌ بازگشتی ندارد، الّا به شرطی تلخ که همان بهتر است ندانی و نگویم. در تمامِ طولِ صحبت‌های شیرینِ پدربزرگ در این فکر بودم که تو همان غمِ عزیز هستی که خیال ندارم برود.