eitaa logo
P A R A C L E T
104 دنبال‌کننده
4هزار عکس
3.3هزار ویدیو
58 فایل
🕊P A R A C L E T E🕊 🕊پاراکلیت نام آخرین فرستاده در انجیل 🕋مهدویت، سیرهء معصومین📚 آخرالزمان🌏 🕌ادیان و مذاهب سیاسی 📃 فرهنگی 🎨 اجتماعی👥 اقتصادی💰 افرایش سطح اطلاعات دینے🕋 و علمے🔬
مشاهده در ایتا
دانلود
🚩شب حضرت (ع) 8⃣ روز هشتم محرم 📋 مقتل حضرت علی اکبر (ع) ⬛️ @paraclete
P A R A C L E T
🚩شب حضرت #علی_اکبر (ع) 8⃣ روز هشتم محرم 📋 مقتل حضرت علی اکبر (ع) #مقتل #علی_اکبر #کربلا #محر
🚩شب حضرت علی اکبر (ع) 8⃣ روز هشتم محرم 📋 چون همه اصحاب به شهادت رسيده و جز اهل بيت امام به جاى نماندند، علی بن الحسين (ع) _كه از همه مردم زيبا روی‏تر و از نظر اخلاق از همه نيكوتر بود- از پدرش كسب اجازت كرد و امام وى را رخصت داد. امام نظر نوميدانه ‏اى به فرزند افكند و چشمان مباركش فرو هشت و بگريست. سپس فرمود: 📝(اللّهم اشهد، فقد برز إليهم غلام أشبه الناس خلقا و خلقا و منطقا برسولك صلّى اللَّه عليه و آله، و كنّا إذا اشتقنا إلى نبيّك نظرنا إليه) 🇮🇷«خداوندا! گواه باش، به تحقيق جوانى به جنگ و مبارزت شتافته كه اشبه الناس از نظر خلقت و خلق و منطق به رسولت (ص) مى‏ باشد. هر گاه اشتياق زيارت پيامبرت را مى ‏يافتم او را مى‏ نگريستم». بعد صيحه برآورد و فرمود: "اى پسر سعد خدا رحمت را قطع كند آن گونه كه قطع رحم كردى" به ميدان شتافته، و جنگ سختى بنمود و جمعى كثير از كفار را روانه دار البوار كرد. و آنگاه به نزد پدر بازگشت و عرض كرد: پدر جان، تشنگى مرا كشته، و سنگينى آهن- سلاح- توان را از من برده، آيا شربت آبى به هم مى ‏رسد؟ بگريست و فرمود: (( "وا غوثاه" "اى پسر جانم". از كجا آب بيابم، اندكى مقاتله نما، چقدر نزديك است كه جدّت (ص) را زيارت كنى و او تو را با جامى سرشار از آب سيراب كند كه بعد از آن هرگز تشنه نگردى)). به ميدان بازگشت و بزرگترين قتال را به راه انداخت، منقذ بن مرّه عبدى بسويش تيرى انداخت كه على را از پاى در آورد، ندا در داد: پدرا، از من به تو سلام باد -خدا حافظ- اين جدّ من است كه به تو سلام می‏گويد و می‏فرمايد: با شتاب نزد ما آى، وانگه صیحه اى زده زندگى را بدرود فرمود. (ع) آمد تا در كنار بدن مبارک فرزند بايستاد، صورتش را بر صورت فرزند نهاد و فرمود: 📝 (قتل اللَّه قوما قتلوك، ما أجرأهم على اللَّه و على انتهاك حرمة رسول اللَّه صلّى اللَّه عليه و آله، على الدّنيا بعدك العفاء) 🇮🇷خداوند بكشد قومى را كه تو را كشتند، چه چيز آنها را بر خدا و بر دريدن حرمت رسول الله (ص) جرى كرده، بعد از تو خاک بر سر دنيا! ... راوى گويد: دخت (ع) از خيمه بيرون شده و ندا میداد: اى حبيب من ! ... اى برادرزاده ‏ام و آمد و خود را بر جسد او افكند. (ع) آمد و او را سوى زنان باز گردانيد. پس از آن از اهل بيت امام يكى پس از ديگرى به ميدان شتافته و به شرف شهادت‏ نائل آمدند،  امام در آن حال بانگ برآورد: "اى عموزادگانم، اى اهل بيتم! شكيبايى كنيد، صابر باشيد، به خدا از امروز ديگر هوان و خوارى نبينيد." 📚 اللهوف علی قتلی الطفوف ،علی بن موسی ابن طاووس، ص147-149. ⬛️ @paraclete
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
علی اکبر خود ذوالفقار است ... بهر حرم مایهء افتخار است شاه جوانان، شیر دلاور الله اکبر ، الله اکبر ... ⬛️ @paraclete
هدایت شده از P A R A C L E T
9.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 🎤صابر خراسانی 😔افتادی از بلندی و آقا سرت شکست ته مانده های زخمی بال و پرت شکست وقتی عمود آمد و شق القمر که شد تیر کمان میان دو چشم ترت شکست ناگهان ضرب عمود آمد و سقا افتاد ... مثل پشت در آن خانه که (س) افتاد! ⬛️ @paraclete
هدایت شده از P A R A C L E T
Karimi-Shab9Moharram1396[01].mp3
12.01M
🎧 📝روضه حضرت عباس (ع) 🎤محمود کریمی 📜بنام هو الباقی ... به میدان میروی ای اولین و آخرین ساقی ...  غم مشک و غم اصغر دو چندان میکند در سینه ات هر داغ را داغی ... تمام دشت میگوید ادر کاسا وناولها الا یاایهاالساقی ... 😔بیا با مشک یا بی مشک ... ⬛️ @paraclete
🚩 شب حضرت بن علی (ع) 9⃣ روز نهم محرم 📋 مقتل حضرت اباالفضل العباس (ع) ⬛️ @paraclete
P A R A C L E T
🚩 شب حضرت #عباس بن علی (ع) 9⃣ روز نهم محرم 📋 مقتل حضرت اباالفضل العباس (ع) #عباس #تاسوعا #عاشورا
🚩 شب حضرت بن علی (ع) 9⃣ روز نهم محرم 📜لما رأى وحدته ع أتى أخاه و قال يا أخي هل من رخصة؟ فبكى الحسين ع بكاء شديدا ... ثم قال يا أَخِي أَنْتَ صَاحِبُ لِوَائِي وَ إِذَا مَضَيْتَ تَفَرَّقَ عَسْكَرِي فَقَالَ الْعَبَّاسُ قَدْ ضَاقَ صَدْرِي وَ سَئِمْتُ مِنَ الْحَيَاةِ وَ أُرِيدُ أَنْ أَطْلُبَ ثَأْرِي مِنْ هَؤُلَاءِ الْمُنَافِقِينَ. فَقَالَ الْحُسَيْنُ ع فَاطْلُبْ لِهَؤُلَاءِ الْأَطْفَالِ قَلِيلًا مِنَ الْمَاءِ فذهب العباس و وعظهم و حذرهم فلم ينفعهم  فرجع إلى أخيه فأخبره فسمع الأطفال ينادون العطش العطش فركب فرسه و أخذ رمحه و القربة و قصد نحو الفرات فأحاط به أربعة آلاف ممن كانوا موكلين بالفرات و رموه بالنبال فكشفهم و قتل منهم على ما روي ثمانين رجلا حتى دخل الماء. فلما أراد أن يشرب غرفة من الماء ذكر عطش الحسين و أهل بيته فرمى الماء و ملأ القربة و حملها على كتفه الأيمن و توجه نحو الخيمة فقطعوا عليه‏ الطريق و أحاطوا به من كل جانب فحاربهم حتى ضربه نوفل الأزرق على يده اليمنى فقطعها فحمل القربة على كتفه الأيسر فضربه نوفل فقطع يده اليسرى من الزند  فحمل القربة بأسنانه فجاءه سهم فأصاب القربة و أريق ماؤها ثم جاءه سهم آخر فأصاب صدره فانقلب عن فرسه و صاح إلى أخيه الحسين أدركني فلما أتاه رآه صريعا فبكى و قال الحسين ع الْآنَ انْكَسَرَ ظَهْرِي وَ قَلَّتْ حِيلَتِي. 🇮🇷وقتی كه تنهائى برادر را ديد آمد خدمت حضرت امام و گفت: يا أخاه! آيا رخصت جهاد به من میدهى؟ امام (ع) گريه شديدى كرد ... بعد فرمود: اى برادر! تو پرچمدار منى، اگه تو شهيد بشی لشكر من از هم می پاشد! (ع) عرضه داشت: آقا سينم تنگ شده و از زندگى خسته شده ام. ميخواهم از اين منافقین خونخواهى كنم.  (ع) فرمود: مقدارى آب از براى اين كودكان طلب كن ... (ع) رفت و آن مردم گمراه را موعظه نمود و از اين جنايت بر حذر داشت، ولى اثرى نكرد.:  (ع) به سوى امام (ع) مراجعت و آن حضرت را آگاه نمود.  ناگاه شنيد كه كودكان فرياد ميزنند العطش! العطش! ... حضرت (ع) بر اسب خود سوار شد و نيزه و مشک را برداشت و متوجه‏ فرات گرديد.  تعداد چهار هزار نفر كه موكل آب فرات بودند آن بزرگوار را محاصره كردند.  او را تير باران می کردند ولى او لشكر را شكافت و بنا بآنچه كه روايت شده تعداد هشتاد نفر از دشمن را كشت تا بر سر آب رسيد.  وقتى خواست مشتى آب بياشامد بياد تشنگى امام (ع) و اهل بيت آن حضرت افتاد و آب را ريخت.  پس از اينكه مشک را پر از آب كرد و بدوش راست خود انداخت متوجه خيمه ‏ها گرديد.  دشمنان سر راه بر آن حضرت گرفتند و از هر طرفى او را محاصره نمودند.  حضرت (ع) با آنان جنگید تا اينكه نوفل بن ازرق دست راست آن حضرت را قطع كرد.  آن بزرگوار مشک را بدوش چپ انداخت و نوفل دست چپ وى را هم از بند جدا كرد.  حضرت (ع) بناچار مشک را به دندان گرفت.  ناگاه تيرى به طرف آن بزرگوار آمد و به مشک آب اصابت نموده آب روى زمين ريخت. سپس تير ديگرى آمد و بر سينه مباركش جاى گرفت! پس از اين جريان بود كه از بالاى اسب خود به زمين سقوط كرد  و فرياد زد: يا اخا ادركنى.  وقتى امام عليه السلام آمد و آن حضرت را ديد كه از پاى در آمده است گريان شد  امام فرمود: يعنى الان پشتم شكست و راه چاره‏ ام قليل و اندک شد ... 📚منبع: بحار الأنوار، ج‏45، ص: 41 ⬛️ @paraclete