eitaa logo
✳️حکایات فرزانگان✳️
973 دنبال‌کننده
1.7هزار عکس
544 ویدیو
13 فایل
حکایات جالب ،پنداموز و شیرین از ائمه اطهار علیهم السلام ، بزرگان و فرزانگان @pharzanegan شالیزار سبز @shalizar_sabz ویراستی @azims برای ارتباط و ارسال پستهای مناسب این کانال ،از لینک زیر استفاده کنید. https://eitaa.com/a_sanavandi
مشاهده در ایتا
دانلود
امام صادق (ع) فرمودند: «شب قدر در هر سال وجود دارد و روز آن مانند شب آن است؛ لَیْلَةُ الْقَدْرِ فِی كُلِّ سَنَةٍ وَ یَوْمُهَا مِثْلُ لَیْلَتِهَا.» (وسائل الشیعة، ج‏10، ص359) یا نزدیک به این روایت، در جایی دیگر فرمودند «صبح روز شب قدر مثل شب قدر است؛ پس عمل کن و تلاش و کوشش کن‌؛ رُوِیَ عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ أَنَّهُ قَالَ: صَبِیحَةُ یَوْمِ لَیْلَةِ الْقَدْرِ مِثْلُ لَیْلَةِ الْقَدْرِ فَاعْمَلْ وَ اجْتَهِدْ.» (الأمالی( للصدوق)، النص، ص654) 👇به حکایات فرزانگان(نخودکی) بپیوندید👇 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 🆔 eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc ✾࿐ᭂ༅•❥🌺🌺🌺🌺❥•༅ᭂ࿐
شطیطه نیشابوری معروف به بی‌بی شطیطه زنی بود که در سدهٔ دوم هجری در نیشابور می‌زیست و بنا به روایت‌ ها امام موسی کاظم(ع)، وجه وجوهات او را پذیرفت و امروزه برای او آرامگاهی در شهر نیشابور در خراسان به نام آرامگاه بی‌بی شطیطه وجود دارد. مقبره او در زیر سقف بقعه بی‌بی شطیطه در شمال غرب نیشابور قرار دارد.
بی بی شطیطه_کافی.mp3
10.69M
ماجرای زیبای بی بی شطیطه از زبان مرحوم کافی . 👇به حکایات فرزانگان(نخودکی) بپیوندید👇 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 🆔 eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc ✾࿐ᭂ༅•❥🌺🌺🌺🌺❥•༅ᭂ࿐
بازاری و عابر.mp3
807.9K
کتاب صوتی (+ - سه دقیقه ای) منبع:داستان راستان شهید مطهری اجرا: ایران صدا تنظیم و تقطیع برای پخش: کانال حکایات فرزانگان(نخودکی) 👈لیست داستانهای صوتی این کانال 👇به حکایات فرزانگان(نخودکی) بپیوندید👇 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 🆔 eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc ✾࿐ᭂ༅•❥🌺🌺🌺🌺❥•༅ᭂ࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 کلیپ کوتاه از سخنرانی مرحوم کافی درباره اهمیت نماز 👇به حکایات فرزانگان(نخودکی) بپیوندید👇 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 🆔 eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc ✾࿐ᭂ༅•❥🌺🌼🌺❥•༅ᭂ࿐
طلبکاری که مدتها سر دوانده شده بود برای وصول طلبش عزم جزم کرد و خنجر برهنه ای برداشت و به سراغ بدهکارش رفت تا طلبش را وصول کند. بدهکار چون وضع را وخیم دید گفت: چه به موقع آمدی که هم اکنون در فکرت بودم تا کل بدهی را یکجا تقدیمت کنم. چون طلبکار را با زبان کمی آرام کرد دستش را گرفت و گوسفندانی را که از جلوی خانه اش میگذشتند نشانش داد و گفت: ببین در هر رفت و برگشت این گوسفندان، چیزی از پشمشان به خار و خاشاک دیوارهای کاه گلی این گذر گیر کرده و از همین امروز من شروع به جمع آوری آنها میکنم. بقدر کفایت که رسید آنها را شسته و به رنگرز میدهم تا رنگ کند و بعد از آن زن و بچه ام را پای دار قالی مینشانم تا فرشی بافته و به بازار برده فروخته و وجه آن را دو دستی تقدیم تو میکنم. طلبکار از شنیدن این مهملات از فرط خشم به خنده افتاد و بدهکار هم چون خنده او را دید گفت: مرد حسابی طلب سوخته رو به این راحتی زنده کردی، تو نخندی من بخندم....؟😁 👇به حکایات فرزانگان(نخودکی) بپیوندید👇 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 🆔 eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc ✾࿐ᭂ༅•❥🌺🌼🌺❥•༅ᭂ࿐
مرد جوانی از سقراط رمز موفقیت را پرسید که چیست. سقراط به مرد جوان گفت که صبح روز بعد به نزدیکی رودخانه بیاید. هر دو حاضر شدند. سقراط از مرد جوان خواست که همراه او وارد رودخانه شود. وقتی وارد رودخانه شدند و آب به زیر گردنشان رسید سقراط با زیر آب بردن سر مرد جوان، او را شگفت زده کرد. مرد تلاش می‌کرد تا خود را رها کند اما سقراط قوی‌تر بود و او را تا زمانی که رنگ صورتش کبود شد محکم نگاه داشت. سقراط سر مرد جوان را از آب خارج کرد و اولین کاری که مرد جوان انجام داد کشیدن یک نفس عمیق بود. سقراط از او پرسید: «در آن وضعیت تنها چیزی که می‌خواستی چه بود؟» پسر جواب داد: «هوا» سقراط گفت: «این راز موفقیت است! اگر همان طور که هوا را می‌خواستی در جستجوی موفقیت هم باشی به دستش خواهی آورد. رمز دیگری وجود ندارد.» 👇به حکایات فرزانگان(نخودکی) بپیوندید👇 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 🆔 eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc ✾࿐ᭂ༅•❥🌺🌼🌺❥•༅ᭂ࿐
یکی از مهم‌ترین کارهای حضرت عیسی (علیه‌السّلام) برای تبلیغ دین برنامه سیاحت و بیابانگردی بود. در یکی از این سیاحت‌ها، یکی از دوستانش که قد کوتاه بود و همواره در کنار حضرت عیسی (علیه‌السّلام) دیده می‌شد، به همراه عیسی (علیه‌السّلام) به راه افتاد، تا با هم به دریا رسیدند. عیسی با یقین خالص و راستین گفت: بسم الله، سپس بر روی آب حرکت کرد، بی آنکه غرق شود. آن شخص قد کوتاه هم وقتی که عیسی (علیه‌السّلام) را دید که بر روی آب راه می‌رود، با یقین خالصانه گفت: بسم الله، و سپس بر روی آب به راه افتاد، بی آنکه غرق بشود، تا به عیسی (علیه‌السّلام) رسید. ولی ناگهان زیر پایش بی قرار شد و در آب فرو رفت و فریاد زد: «ای روح الله! دستم به دامنت، مرا بگیر و از غرق شدن نجات بده.» عیسی (علیه‌السّلام) دست او را گرفت و از آب بیرون کشید و به او فرمود: «ای کوتاه قد! مگر چه گفتی؟» (که در آب فرو رفتی) کوتاه قد: گفتم، این روح الله است که بر روی آب می‌رود، من نیز بر روی آب می‌روم. (بنابراین چه فرقی بین ما هست)، خودبینی مرا فرا گرفت (و در نتیجه به مکافاتش رسیدم). عیسی (علیه‌السّلام) فرمود: «تو خود را (بر اثر خودبینی) در مقامی که خدا آن را برای تو قرار نداده، نهادی. خداوند بر تو غضب کرد، اکنون از آن چه گفتی، توبه کن.» او توبه کرد، آن گاه به مرتبه‌ای که خدا برایش قرار داده بود، بازگشت. منبع📚: اصول کافی، ج۲، ص۳۰۶. 👇به حکایات فرزانگان(نخودکی) بپیوندید👇 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 🆔 eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc ✾࿐ᭂ༅•❥🌺🌼🌺❥•༅ᭂ࿐
🌷پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله: 1⃣کسی که بر من یکبار صلوات بفرستد، خداوند ده بار بر او صلوات می فرستد. 0⃣1⃣و کسی که بر من ده صلوات بفرستد، خداوند بر او صد صلوات می فرستد. 0⃣0⃣1⃣کسی که بر من صد صلوات بفرستد، خداوند بر او هزار صلوات می فرستد. 0⃣0⃣0⃣1⃣و کسی که خداوند بر او هزار صلوات بفرستد، ابداً او را در آتش عذاب نمی کند. 📗بحار الأنوار ج۹۱ ص۶۳ 👇به حکایات فرزانگان(نخودکی) بپیوندید👇 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 🆔 eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc ✾࿐ᭂ༅•❥🌺🌼🌺❥•༅ᭂ࿐
غزالی و راهزنان.mp3
879.3K
کتاب صوتی (+ - سه دقیقه ای) منبع:داستان راستان شهید مطهری اجرا: ایران صدا تنظیم و تقطیع برای پخش: کانال حکایات فرزانگان(نخودکی) 👈لیست داستانهای صوتی این کانال 👇به حکایات فرزانگان(نخودکی) بپیوندید👇 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 🆔 eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc ✾࿐ᭂ༅•❥🌺🌺🌺🌺❥•༅ᭂ࿐
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بر صبح 🌾دل انگیز خداوند سـلام 🌸برعشق و 🌾صفا و مهر و لبخند سـلام 🌸نقاش ازل 🌾چه خوش زده نقش سحر 🌸بر خالق قادر هنرمند سـلام 🌾ســـلام صبحتون بـخیر 👇به حکایات فرزانگان(نخودکی) بپیوندید👇 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 🆔 eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc ✾࿐ᭂ༅•❥🌺🌺🌺🌺❥•༅ᭂ࿐
یکی از دوستان موثق می‌گفت: روز فوت مرحوم حاج شیخ حسنعلی اصفهانی رحمة الله علیه، زنی مسیحی در مسیر جنازه به سر و سینه خود میزد و شیون میکرد. گفتم: مگر تو مسیحی نیستی؟ آخر این مرد، روحانی مسلمانان است. گفت: این دو دخترم که با من هستند، چندی قبل، به مرضی دچار شدند که هر چه مداوا کردیم سود نداد. حتی پزشکان بیمارستان امریکائی نیز این دو را جواب کردند. باری رفته رفته، بیماریشان سخت تر شد و به حال نزع افتادند. بانوی همسایه که زنی مسلمان بود، چون حال پریشان مرا دید، گفت: برای شفای بیماران خود، به قریة «نخود » برو و از حاج شیخ حسنعلی اصفهانی که دم عیسی دارد کمک بخواه. بیا چادر مرا بر سر کن و به آنجا برو از روی استیصال چادر او را بر سر کردم و پرسان پرسان به آن ده که محل سکونت حضرت شیخ بود رسیدم، دیدم که جلو در خانه نشسته و گروهی از حاجتمندان، اطرافشان گرفته اند. من هم بدون آنکه مذهب خود را اظهار کنم، پریشانی خود را عرضه نمودم. فرمودند: این دو انجیر را بگیر و به آن زن همسایه که مسلمان است بده تا با وضو آنها را به دختران تو بخوراند. گفتم: قادر به خوردن چیزی نیستند. فرمودند: در آب حل کنند و به ایشان بدهند. به شهر بازگشتم و انجیرها را به آن زن مسلمان دادم و او نیز وضو ساخت و آنها را در آب حل کرد و در دهان دختران بیمار من ریخت. ناگهان پس از چند دقیقه چشم گشودند و شفا یافتند. آری چنین مردی از میان ما رفته است. 👇به حکایات فرزانگان(نخودکی) بپیوندید👇 🇯‌🇴‌🇮‌🇳 🆔 eitaa.com/joinchat/3391029539C098f038cbc ✾࿐ᭂ༅•❥🌺🌼🌺❥•༅ᭂ࿐