eitaa logo
پاتوق معرفی کتاب
2.1هزار دنبال‌کننده
888 عکس
187 ویدیو
78 فایل
📚 معرفی کتب خوب 🔊ترویج فرهنگ کتابخوانی 🌐 اخبار کتاب 📊ارائه برنامه های پیشنهادی و کاربردی ترویج کتاب 💬انتقاد، نظر، پیشنهاد: @admin_book 📚پاتوق کتاب کودک و نوجوان👇 @PMKetab_koodak
مشاهده در ایتا
دانلود
💫بمناسبت سوم خرداد و سالروز فتح خرمشهر ✨ 🔴 معرفی کتاب تحسین شده مقام معظم رهبری ، کتاب «دا: خاطرات سیده زهرا حسینی» ✏مصاحبه گر : سیده اعظم حسینی 🗣راوی کتاب : سیده زهرا حسینی 📖ناشر کتاب : سوره مهر 🔖تعداد صفحات : 812 💥در این کتاب ما با بخشی از حقیقت جنگ در خرمشهر آشنا می شویم.در کتاب « دا » بخشی از حقیقت جنگ در این سی و چند روزه مقاومت خرمشهر را می بینیم.زاویه نگاه ما هم نگاه یک دختر 17ساله است و از منظر او داریم حوادث را می بینیم.یعنی بخشی از واقعیت جنگ در این کتاب از زبان یک 17ساله آمده است. 📒دا، خاطرات سیده زهرا حسینی از جنگ تحمیلی و اوضاع در روزهای آغازین جنگ است. دختری ۱۷ ساله که با شروع جنگ در روز اول مهر سال ۵۹ زندگی اش دگرگون می شود. 💎روایتی باورپذیر، با فضاسازی بی نظیر، به گونه ای که خواننده خودش را در 🌅خیابان های شهر خرمشهر می بیند و البته حافظه فوق العاده خانم حسینی. آن چیزی که احترام و تحسین خواننده را برمی انگیزد این است که راوی داستان کارهایی را انجام می دهد که دیگران از انجامش سر باز می زنند و شاید آن کارها را کوچک و خوار می شمرند. او برای کمک و خدمت، قبرستان را انتخاب می کند. غسل و کفن و دفن شهدای جنگ. روز اول دچار ضعف و غش می شود اما... آن چه کتاب را بی همتا می کند بیان گوشه هایی از جنگ از زاویه ای است که تا به حال به آن پرداخته نشده است. کتابی که اوج فجایع جنگ و در ضمن گوشه ای از تاریخ کشور ما را بیان می کند. نتیجه «گفت وگویی هزار ساعته»، ارزش این همه هزینه کردن را دارد. 🎁این کتاب برنده جوایز و برگزیده: 🔷 برگزیده دوره بیست و هفتم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران  🔶رتبه اول دوره نهم کتاب سال شهید غنی پور 🌹بسم الله الرّحمن الرّحیم🌹 ✅برای «دا» هزینه کتاب را به مبلغ: ۳۵۰۰۰ تومان ، از طریق درگاه زیر پرداخت نمایید و سپس برای دریافت کتاب به شناسه: @admin_book اطلاع دهید: https://bahamta.com/26052-16729335 📚کانال«پاتوق معرفی کتاب»📖 @book_room
💞 معرفی کتاب «عشق در برابر عشق» ✏مولف : امید کوره چی 📖ناشر کتاب : کتابستان معرفت 🔖تعداد صفحات :271 💫روایت پسر عاشق‌پیشه ایرانی، با 😡بغضی از دین اسلام که در ماجرایی پیچیده با (ع) آشنا شده و حکایت 💕دلدادگی‌اش، زندگی جدیدی به وی می‌بخشد. 🔆 : مرد ایستاد جلوی برده فروش  خضوع خاصی برده فروش را فراگرفت،نیمچه تعظیمی کرد. زن بی هوا چشم از خیرگی به افق برداشت و گل پلاسیده اش را به سمت مرد گرفت. مرد به آرامی گل را گرفت و بعد سکه ای به برده فروش داد. به زن اشاره ای کرد و گفت: تو در راه خدا آزادی ------- ✨لرزش دست، ترسی به دلش ریخت. سعی کرد روی نشانه تمرکز کند اما ذهنش پر بود از خیالات درهم وبرهمی که مثل ابرهای سرگردان، آسمان ذهنش را تاریک کرده بود. باید هر طور شده هدف را می زد. باید خودش، توانش، حیثیت قبیله و قوم و ادعای برتر بودنش را اثبات می کرد. حریفش قَدَر بود. حریفش در رزم آوری و به خصوص تیراندازی هماورد نداشت. هر دو نفرشان ربیعه، زیبای سعد بن وائل بزرگ قبیله ثقیف را خواستگاری کرده بودند. هر دو مردانی جنگاور بودند و بارها و بارها در نبردهای مختلف لیاقت خود را نشان داده بودند اما او یک ویژگی داشت که برتری اش بر رقیب را به رخ می کشید؛ اینکه او عرب بود و رقیبش ، ولی افسوس که دل ربیعه با هرمز بود. فکر رقیب ایرانی، لرزش دستش را بیشتر کرد، به خودش نهیب زد «دل ربیعه مهم نیست، مهم این است که من او را می خواهم.» 💑بعد از چند بار خواستگاری بالاخره کار از حرف به عمل کشید. قرار شد هرکدام توانست برتری اش را در رزم و تیراندازی ثابت کند، برنده این ماجرا باشد و حالا ابن نمیر در کشاکش مسابقه تازه شک کرده بود که این ترفند می بایست از سوی ربیعه به پدرش القا شده باشد؛ چه او از برتری رزمی هرمز اطمینان داشت. یاد لحظه ای افتاد که با مطرح شدن کفایت جنگاوری، بی هوا عصبیّت قبیله و قومش تحریک شد و بدون درنگ پیشنهاد مسابقه را پذیرفت و جاهلانه خود را در دامی انداخت که از سوی پهن شده بود، معشوقی که دل در گرو دیگری داشت و اکنون در لحظه حساس کمان کشی، این افکار همچون موریانه های سرخ، تنه پوسیده اراده اش را می جویدند و او را از عاقبت این نبرد ابلهانه می ترساندند. ❤بسم الله الرّحمن الرّحیم💙 ✅برای «عشق در برابر عشق» با پست رایگان ، هزینه کتاب را به قیمت: ۱۷۱۰۰ تومان(با ۱۰درصد ) از طریق درگاه زیر پرداخت کرده و سپس برای دریافت کتاب به شناسه: @admin_book اطلاع دهید: https://bahamta.com/26350-8506711 📚کانال«پاتوق معرفی کتاب»📖 @book_room
📝 معرفی کتاب «نامه ای به خواهرم..‌.» 📌این کتاب ویژه: 📜آنانی که از کهنه پرستی بیزارند! 🤔آنان که قائل به آزادی اندیشه و انتخاب اند! 💁 دخترانی که حجاب را دوست ندارند! ✅و البته آنان که حقیقتاً جویای حقیقت اند! ✏مولف : مهدی عدالتیان 📖ناشر کتاب : راه روشن هدایت 🔖تعداد صفحات : 48 خواهرم سلام، نامه ات را خواندم. نوشته بودی: من نمی خواهم ناآگاهانه مثل مادرانم حجاب داشته باشم اصلا کجای قرآن نوشته زن باید حجاب داشته باشد؟ چرا نمی گذارید همه آراد باشند تا مسأله عادی و طبیعی شود و دیگر هیچ حساسیتی وجود نداشته باشد؟ چرا در نماز باید حجاب داشته باشیم، مگر خدا مرد است که باید از او هم رو گرفت؟! اصلا میخواهم بدانم بی حجاب بودن من چه ضرری برای دیگران دارد؟ از این گذشته، چرا به مردها نمی گویید نگاه نکنند ، و زن ها باید خود را بپوشانند... چرا حتی یک تار موی زن هم نباید بیرون باشد؟مگر یک تار مو چه ضررری دارد؟ ... 👈 اگه دنبال جواب سوالات فوق هستید پیگیر ادامه مطلب در شب های آتی باشید. 🎁هدیه ویژه از طرف کانال!👇 ان شاءالله اگر مشکلی پیش نیاد، از فرداشب، «هرشب» صفحاتی از کتاب را در کانال قرار خواهیم داد، پس منتظر بمانید‌ تا بتوانید این کتاب را به طور در این کانال مطالعه کنید👌 📚کانال«پاتوق معرفی کتاب»📖 @book_room
💁معرفی کتاب «دختران آفتاب» 🌞 📃رمانی داستانی ویژه دختران eitaa.com/book_room ✏نویسندگان: امیرحسین بانکی پور فرد| بهزاد دانشگر |محمدرضا رضایتمند 📖ناشر کتاب : سروش 🔖تعداد صفحات : 480 🔗لینک مستقیم خرید این کتاب از سایت موسسه پاتوق کتاب فردا: bookroom.ir/book/1411 ✅رمان «دختران آفتاب» به برخی از پرسش های مطرح در حوزه نقش اجتماعی با بیانی روان و داستانی پاسخ می دهد. نویسندگان این رمان می کوشند تا منزلت، و جایگاه واقعی زن را به خودش، اطرافیانش و جامعه اش همان گونه که شایسته و بایسته وی است بشناسانند. در این رمان به زیبایی و در سبک و شیوه داستانی به بسیاری از پرسش های مطرح درباره نقش اجتماعی زن و لوازم و پیامدهای آن اشاره شده است. ⁉خواننده در لابه لای رمان پاسخ شبهات و پرسش های خود را در مسایلی چون کنوانسیون زنان (ص 99) , زن در (103) , فمینسیم و جنبش زنان (112), زن در اسلام (130) , قضاوت و حکومت زن (170) , ارث (174) , شهادت و دیه (177), نقصان عقل (180), تعدد زوجات (217) , تنبیه زنان (237) , کار در منزل (240), طلاق (243), اشتغال (270), همسران نمونه(293) , تفاوت های زن و مرد(330)، ( 246)، (363)، *ارتباط دختر و پسر* (375)، عرف برخورد (391)، اقسام ارتباط (400) و نمونه های راستین زنان (428) را می یابد، 👈 بدون آن که از اصل داستان و قصه دور و به آهنگ آن آسیبی برسد. ✒تقریظ حضرت آیت الله خامنه ای بر کتاب «دختران آفتاب» عصر 21 مهر 1394 در اولین همایش «حیات طیبه؛ پاسداشت ادبیات هنر و ادبیات انقلاب اسلامی» رونمایی شد. 📜متن تقریظ رهبر انقلاب به شرح زیر است: بسمه تعالی پس از نزدیک سه سال توانستم در این روزها -ایام شهادت حضرت زهرا سلام الله علیها- این کتاب را بخوانم. در میان کتابهای داستانی که هدفش طرح مسائل فکری است، این بهترین کتاب از نویسنده ئی ایرانی است. طرح کلی داستان و درون مایه های داستانی آن خوب و شیرین است. حرفها هم قوی و منطقی است. اتفاقاً پیش از این، کتابِ: ... را خوانده ام. آن قویتر است. ولی با توجه به برخی ملاحظات (عمدتاً بهره برداری نکردن از عامل جنسی در کتاب حاضر) در این کتاب، هنر بیشتری به کار رفته است. باید ترویج شود. تنها نقطه ضعف آن ذکر مشخصات استاد فاطمه است در فصل آخر کتاب. (روزهای نیمه ی خرداد ۸۷) 🌼 بسم الله الرّحمن الرّحیم 🌼 🌸برای «دختران آفتاب» ابتدا هزینه ی کتاب را به قیمت: ۲۵هزارتومان از طریق درگاه زیر پرداخت نمایید، سپس برای دریافت کتاب به شناسه: @admin_book پیام بدهید. https://bahamta.com/28017-15782443 📬ارسال کتاب به سراسر کشور با 📚کانال«پاتوق معرفی کتاب»📖 @book_room
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎞 💠 « »، یک کتاب بی‌نظیر که خواندنش واجب است! ✅حجت الاسلام شاملو(فعال حوزه کتاب): کاش می‌تونستم کاری کنم، همه نوجوونها، همه و های در آستانه ، همه ها و و... این کتاب رو بخونن. 😳 عجب کتابی! خرید: pay.eitaa.com/?link=U7MLU 📚پاتوق معرفی کتاب📖 @book_room
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📚 نمای بعدی فیلم، بیرون از اتاق و در فضایی تاریک بود؛ زیر درختی بلند و پیر. دیگر حرکتی نمی کرد. با چراغ گوشی، دهانه چاه را پیدا کردند؛ صفحه گرد فلزی که روی چاه بود را کنار زدند؛ دختر را بلند کردند؛ و انداختند داخل چاه. مرد ریشو سر و دست هایش را رو به آسمان کرد و گفت: خدایا! این خدمت رو از ما قبول کن. خدایا! ریشه رو از این مملکت بِکَن. تمام شد. چراغ های اتاق جلسه روشن شد. ده نفری که در سالن دور میز نشسته بودند، چشم هایشان را از مانیتور برداشتند و کف زدند. موهای بلند قهوه ای اش را از روی صورتش کنار زد و نگاهی همراه با لبخند به ماشا که کنارش نشسته بود، کرد... جک میلر، مدیر موسسه که در صدر نشسته بود، رو به علینژاد[ ] کرد و گفت: خب! نظرتون؟... کار داریم. سریع، هر کدوم اگه نظری دارین بگین. علی نژاد گفت: من میگم همین خوبه. مشکلی نداره... 📕 برشی از کتاب 🛍 با ویژه : @book_room تخفیف ویژه برای ارگان ها و سفارش با تعداد بالا: 📞 09139354955 📚 پاتوق معرفی کتاب📖 @PMKetab