eitaa logo
پرسشگری و مطالبات امام و امت
246 دنبال‌کننده
7.2هزار عکس
3.8هزار ویدیو
220 فایل
بسم الله الرحمن الرحیم. بفرموده رهبر معظم و ولی امر مسلمین، حفظ نظام اسلامی از اوجب واجبات و بالاترین امربمعروف است. بیاری خداوند این کانال عمومی، جهت انعکاس دغدغه و مطالبات امام جامعه مسلمین و امت پیرو، راه اندازی شد. https://eitaa.com/Soltanzade112
مشاهده در ایتا
دانلود
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «بیدارگر شرق»         روز پنجشنبه، ١۴٠٠/١٢/١٩ ✍️ مناسبت روز: در ایام سالروز شهادت سيد جمال الدين اسد آبادى در سال ١٢٧۵ شمسی قرار داریم؛ لذا سخن امروز را با سلام و صلوات به روح بلند این عالم مجاهد آغاز می‌نمائیم؛ سید جمال‌الدّین اسدآبادی، مشهور به سیدجمال‌الدین افغانی، از نوادگان امام سجاد (ع)، و از عالمان روشنفکر و مجتهد قرن چهاردهم هجری قمری در ایران بود؛ وی برای تقریب مذاهب اسلامی، و وحدت مسلمین جهان و مبارزه با استعمار غرب، بسیار کوشید و در این راه، علاوه بر سخنرانی‌های سیاسی و اجتماعی، و روشنگری، فعالیت گسترده و گوناگونی را مانند انتشار روزنامه، برگزاری نشست‌های علمی، نوشتن مقالات و هچنین نوشتن نامه‌های تأثیرگذار به علماء و بزرگان انجام داد و برای تحقق این اهداف بزرگ، سفرهای پی در پی به کشورهای اسلامی و اروپایی داشت؛ سیدجمال‌الدین را می‌توان اولین متفکر مدرن و فعال اجتماعی دانست که نسبت به معضلات اجتماعی جوامع مسلمان و ضعف‌های موجود در آن هشدار رسمی داد، و در مقابل قدرت‌های غربی ایستاد و اسلام‌گرایی را به صورت جهانی تبلیغ نمود؛ و در کشورهای اسلامی، مخصوصاً ایران، افغانستان، مصر، عراق و هندوستان، تاثیرات فراوانی بر جای گذاشت؛ سید جمال‌الدین در عرصه علمی نیز از شاگردان ویژه شیخ مرتضی انصاری (ره) بوده که زیر نظر استاد در علوم تفسیری، حدیث، فقه، اصول، کلام، منطق، فلسفه، ریاضی، طب، تشریح، هیئت و نجوم به تحصیل و تحقیق پرداخته و در تمام این مدت، کل مخارج او را شیخ انصاری (ره) به‌عهده گرفته بود و در نهایت نیز درجات علمی سید را تصدیق و به فتوا دادن در امور شرعی به ایشان اجازه فرمود؛ اما متأسفانه در این زمان، که آوازه فراست و نبوغ سیدجمال‌الدین، تمامی عالِمان نجف، کربلا و سامرّا را به حیرت واداشته بود! مورد حسد و کینه برخی نااهلان قرار گرفته و به توصیه استاد اعظمش، مجبور به ترک عراق شد؛ همچنین در تاریخ از سخنرانی‌های اثرگذار این مُبلِّغِ «بیدارگر شرق»، سخن‌ها به میان آمده، به صورتی که آورده‌اند، وقتی سید در «انجمن وطنی» در مصر، برای جذب مردم، سخنرانی نمود و از مهجوریت تعالیم الهیِ قرآن کریم شکوه کرد! مردم چنان تحت تأثیر سخنان آتشین ایشان قرار گرفته بودند که از شدت گریستن، تعدادی از آنها، بی‌هوش شدند! سیدجمال الدین را به جرأت باید منادی بدعت‌زدایی و بیداری مسلمانان جهان دانست که همواره اتحاد مسلمین و پرهیز از تفرقه بین مذاهب اسلامی را تبلیغ می‌کرد و سرانجام هم جان خود را در همین راه از دست داد! سیدجمال‌الدین، در اواخر عمر شریف خود، با هدف ایجاد تقویت «جبهه‌ی اسلام» در مقابل استعمار غربی بریتانیا، وارد کشور عثمانی (ترکیه) شد تا با تأسیس «جبهه واحد اسلامی»، عزت و شوکت از دست رفته مسلمانان جهان را به آنان بازگرداند! سید، حدود چهار سال برای تحقق این هدف مقدس تلاش نمود و نامه‌های بسیاری به شخصیت‌های سیاسی، مذهبی و فرهنگی جهان اسلام نوشت و آن‌ها نیز استقبال خوبی از این حرکت انقلابی به‌عمل آوردند؛ در این راه سلطان عبدالحمید حاکم عثمانی نیز به خیال اینکه به وسیله سید‌جمال‌الدین، خلیفه مقتدر عالَم اسلام خواهد شد با ‌ایشان همکاری می‌نمود؛ اما وقتی خبر قتل ناصرالدین شاه در ایران توسط میرزا رضا کرمانی، یکی از شاگردان سید جمال‌الدین، به او رسید، احساس کرد که تخت و تاج وی نیز باید فدای آرمان بزرگ سید شود! لذا راه چاره را در آن دید که کار ایشان را یکسره کند و با یک ترفند شیطانی، آن «دانشمند سلحشور» را مسموم و به شهادت رسانید؛ هرچند روح بلند سیدجمال‌الدین اسدآبادی (ره) در سال ١٢٧۵ شمسی به ملکوت اعلی پیوست، اما آموزه‌ها و اندیشه‌های متعالی او، چنان تأثیری بر روح و جان مسلمانان جهان گذاشته و آن‌ها را چون حلقه‌های زنجیره‌ به هم متصل نموده است، که تا به امروز نیز که بیش از یک قرن و اندی از شهادت او می‌گذرد، هنوز در جای جای گستره جغرافیایی اسلام، می‌توان آثار پُرافتخار این «فریادگرِ اصلاح‌طلب» را در جنبه‌های سیاسی، فرهنگی و دینی به روشنی دید! ✍️ و بالاخره سخن امروز را با کلام ارزشمند رهبر فرزانه انقلاب به پایان می‌بریم که فرمودند: «سید جمال‌الدین بزرگ، مرد اسلام‌خواهِ شجاع و مبارزِ بزرگ، (در تاریخ اسلام است)...» (۱۳۸۹/۱۱/۱۵) روحش شاد، یادش گرامی، نامش جاودان و راهش همواره پررهرو باد. https://eitaa.com/ROOZBARG
هدایت شده از آرامش
سلام علیکم بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ علیکم یا اهل بیت النبوه موضوع امروز: «حاج ، » روز دوشنبه، ١۴٠١/١١/٢۴ مناسبت روز: امروز سالروز شهادت «عماد مغنیه» فرزند آیت‌الله شیخ جواد مغنیه از علمای برجسته شیعه لبنان و معروف به «حاج رضوان» است؛ او بنیان‌گذار یگان نظامی حزب‌الله و از فرماندهان جنگ ۳۳ روزه بود که بیشترین تعداد عملیات علیه رژیم صهیونیستی در جهان را به نام خود ثبت کرده است؛ «شهید مغنیه» که به‌عنوان "مرد سایه" و مغز متفکر حزب‌الله لبنان شهرت داشت، بلایی بر سر رژیم غاصب صهیونیستی و حامیان او آورده بود که دولت ایالات متحده برای دریافت اطلاعاتی از مکان او، جایزه‌ی «۲۵ میلیون دلاری» تعیین کرده بود! و ۴۲ کشور جهان برای بازداشت و کُشتن او بی‌وقفه در تلاش بودند؛ اما عماد مغنیه بدون کوچکترین ترسی، هم‌چنان به عملیات‌های متحورانه خود ادامه می‌داد؛ او به صورت غافلگیرانه به ناو رژیم صهیونیستی حمله می‌کرد، هواپیمای بدون سرنشین دشمن را به دام می‌انداخت و اطلاعات اسرائیل به صورت آنلاین در اختیار می‌گرفت! او کسی است که گروه‌های فلسطینی را با مرکز مقاومت اتصال داد و یاسر عرفات را برای اولین بار به ایران آورد! او به «حماس» قدرت داد و جبهه خلق برای آزادی فلسطین را فعال کرد و توانست غزه را به یک دژ تسخیرناپذیر تبدیل کند به‌گونه‌ای که امروز هر موشکی که از فلسطین به قلب رژیم غاصب صهیونیستی شلیک می‌شود، اثر انگشت "عماد مغنیه" بر روی آن نمایان است؛ «حاج عماد» علاوه بر لبنان و فلسطین در عراق و سوریه نیز فعال بود و بیست وپنج سال، تمامی نقشه‌های دشمن را ناکام گذاشت؛ اما سرانجام پس از عمری تلاش و مجاهدت شبانه‌روزی در چنین روزی در سال ١٣٨۶ شمسی در پی عملیات تروریستی ناجوانمردانه صهیونیست‌ها در دمشق به آرزوی دیرینه خود رسيد و به مقام بلند شهادت نائل شد؛ در پی شهادت این فرمانده بزرگ جبهه مقاومت، رهبر معظم انقلاب، حضرت امام خامنه‌ای (مدظله‌العالی) در پیامی، با تبریک و تسلیت خطاب به دبیرکل حزب‌الله لبنان فرمودند: «شهادت برادر مجاهد، مخلص و فداكار حاج عماد مغنيه برای خود او كه سراپا عشق و شور جهاد فی سبيل‌الله بود، فوزی عظيم و سرانجامی سعادت‌بار است و برای ملت لبنان كه چنين مردان بزرگی را پرورده و به عرصه‌ی آزادی‌خواهی و مبارزه با ستم، تقديم كرده، مايه‌ی سرافرازی و سربلندی است؛ فقدان اين مرد آزاده‌ی فداكار و برجسته، اگر چه براى همه‌ی انسان‌های شريف و همه‌ی آنان كه او را می‌شناختند... دردناك است، ولى زندگى و مرگ انسان‌هایی مانند او، حماسه‌ای است كه ملت‌ها را بيدار می‌کند و به جوانان الگو مى‌دهد و افق‌های روشن و راه رسيدن به آن را برای همه ترسيم می‌نماید؛ صهيونيست‌های خونخوار و جنايتكار بدانند كه خون مطهر شهيدانی هم‌چون عماد مغنيه صدها عماد مغنيه (دیگر) می‌آفریند و مقاومت در برابر ظلم و فساد و طغيان را دو چندان می‌کند؛ مردانی چون اين شهيد بزرگوار زندگی و آسايش و بهره‌مندی‌های مادى خود را در راه دفاع از مظـلوم و مبـارزه با ظلم و استكبار فــدا كردند و اين ارزش والایی است كه همه‌ی وجدان‌های انسانى در برابر آن، سر تعظيــم فــرود مى‌آورند؛ رضـــوان خدا بر او و بر همه‌ی مجاهدان راه حق باد...» سردار دل‌ها حاج قاسم سلیمانی (ره) نیز که از همرزمان شهید عماد مغنیه بود، در وصف این شهید مجاهد، او را از لحاظ شجاعت در صحنه جنگ، شبیه‌ترین فرد به حضرت مالک اشتر (ره) دانسته و در مصاحبه‌ای با شبکه تلویزیونی المنار می‌گوید: «مغنیه افزون بر شجاعت، انسان مخلص، مجاهد حقیقی و باهوش بود... او توان و ظرفیت بالایی داشت... و در عین حال متواضع بود و قلب رقیقی داشت؛ بارها او را دیدم که گریه می‌کرد... قلب خاضع، متواضع و سلیم، بر دین و دنیای انسان تأثیر مثبت می‌گذارد...»؛ "حاج قاسم" که ارتباط بسیار عمیق و صمیمی با "حاج عماد" داشت، ادامه می‌دهد: «"حاج رضوان" مرد غافل‌گیری بود و همواره برای دشمن شگفتی‌های جدید می‌آفرید... او مثل شمشیر فرود می‌آمد و مثل شبح ناپدید می‌شد! اما علی رغم این خصوصیات، تبعیت عجیبی از «آیت‌الله نصرالله» داشت؛ من می‌گویم آیت‌الله، چون ایشان اغلب نشانه‌های خدا را به همراه دارد؛ مگر آیت‌اللهی فقط در فقه است؟ او آیت ایستاده خدا است، و «عماد» مثل «نصرالله» روحی فداه بود... دشمن می‌داند؛ اما باید با جدّیت بداند که قصاص خون عماد مغنیه، شلیک موشک و کشتن یک نفر نیست؛ قصاص این خون‌ها، نابودی رژیم صهیونیستی است و دشمن می‌داند که این یک امر حتمی است؛ این وعده الهی است که حتماً تحقق پیدا خواهد کرد...» ✍️ روحش شاد، نامش جاودان، يادش گرامی و راهش همواره پررهرو باد. التماس دعا
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «كَرَّارٌ غَيْرُ فَرَّار» ۲۴رجب المرجب سال هفتم هجرت برابر با سالروز فتح قلعه خیبر و پیروزی مسلمانان در جنگ خیبر به واسطه جانفشانی و شجاعت بی‌نظیر امیرالمؤمنین (علیه السلام) این واقعه در کتب معتبر اهل‌سنت آمده است... در «جنگ خیبر» پس از اینکه عمر و ابوبکر در میدان نبرد شکست خورده و پشت به دشمن نموده و فرار کردند؛ حضرت رسول (صلی الله علیه و آله)، پرچم را به دست امیرالمؤمنین (علیه السلام) دادند و ایشان را «كَرَّارٌ غَيْرُ فَرَّار» یعنی «حمله کننده‌ای سخت که هرگز فرار نمی‌کند»، نامیدند؛ و سپس حضرت علی (علیه السلام) با غلبه بر پهلوانان یهود از جمله «حارث و مرحب خیبری» و با کَندن درب قلعه بزرگ خیبر فاتح میدان و جنگ شدند؛ البته فرار برخی از صحابه‼️ از میادین نبرد، فقط در این جنگ نبوده، بلکه در میدان‌های متعدد از صحنه‌ی جنگ گریخته‌اند؛ تا جایی که آیه ١۵۵ سوره آل‌عمران نازل شد و خداوند به نکوهش فرارکنندگان در جنگ‌ پرداخته و فرمود: «کسانی از شما که در روز برخورد مسلمان و کافران (در جنگ اُحد) پشت کرده و فراری شدند؛ شیطان، آنها را به سبب نافرمانی و بدکرداریشان به لغزش افکنده...»؛ و همچنین در آیه ١۶ سوره اَنفال فرمود: «کسانی که در میدان جنگ و دفاع از اسلام فرار می‌کنند، مورد خشم من هستند و یقیناً جهنمی می‌باشند»؛ «سیوطی» از مفسرین بزرگ اهل‌سنت در تفسیر الدّرالمنثور، ج٢، ص٣۵۵ «ذیل آیه ١۵۵ سوره آل عمران» از شخص عمر بن الخطاب نقل می‌کند که «وقتی در روز جنگ اُحد، از مشرکان شکست خوردیم، من فرار کردم و از کوه بالا رفتم همانند...(برخی موجودات کوهی)»: «... قَالَ عُمَر: لما کَانَ یَوْم أحد هَزَمْنَا ففررت حَتَّى صعدت الْجَبَل فَلَقَد رَأَیْتنِی أنزو کأننی أروى... (أروى: ضَأْن الْجَبَل ضد الماعز)» البته طبق منابع اهل سنت، عمر بن الخطاب در این فرار تنها نبوده و بسیاری از صحابه دیگر هم‌ چون ابوبکر بن ابی قحافه نیز بارها از میدان نبرد گریخته و در کوه‌ها و بیابان‌ها فرار کرده‌اند! ✍️ اما نکته مهم این است که در تمام این جنگ‌ها، مردِ میدان، امیرالمؤمنین (علیه السلام) بودند که همیشه در برابر دشمنان ایستاده‌اند تا جایی که مورخین آورده‌اند که حضرت علی (علیه السلام) در جنگ اُحد، بیش از ٩٠ جراحت و زخم عمیق برداشته بودند، ولی هم‌چنان شجاعانه می‌جنگیدند و از پیامبر اعظم خدا (صلی الله علیه و آله) دفاع می‌کردند تا جایی که حضرت جبرئیل (علیه السلام) نازل شد و ندای «لافَتى اِلاّ عَلِىّ، لا سَیفَ اِلاّ ذُوالفَقار» سر داد. (تاریخ طبرى، ج۳، ص۱۶۹ و بحارالانوار،ج ۲۰،ص ۵۴) در «جنگ خندق» (احزاب) نیز وقتی پهلوان عرب، عمرو بن عبدود از خندق گذشت و با فریاد، مبارز می‌طلبید! همین صحابه بزرگ، خود را از برابر چشم رسول‌الله (صلی الله علیه و آله) مخفی می‌کردند، تا از رفتن به میدان در امان بمانند!! و تنها باز هم حضرت علی ابن ابیطالب (علیه السلام) به دعوت پیامبر (صلی الله علیه و آله) لبّیک گفته و با عمرو بن عبدود جانانه جنگیده و تمام کُفر را با ضربتی شکست داد؛ (تاریخ طبری، ج۲، ص۵۷۴ـ۵۷۳ و الإرشاد مفید، ج۱، ص۱۰۹ـ۹۸) به‌صورتی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) این ضربت را بالاتر از عبادت تمام جنّ و انس؛ و طبق روایت دیگر، برتر از عبادت تمام امت تا روز قیامت دانستند: «ضَرْبَةُ عَلّیٍ یَوْمَ الْخَنْدَق افْضَلُ مِنْ عِبادَةِ الثَّقَلَین‌» (المستدرک علی الصحیحین، ج۳، ص۳۴؛ جامع‌الاحادیث، سیوطی، ج۱۸، ص۵۳؛ المواقف، ایجی، ج۸، ص۳۷۱؛ ، شرح المقاصد، تفتازانی، ج۵، ص۲۹۸؛ و...) ✍️ و حاشا و کلا که در هیچ جنگی، امیرالمؤمنین (ع) پشت به دشمن کرده باشند لذا پیامبر لقب «كَرَّارٌ غَيْرُ فَرَّار»، (حمله‌کننده بی‌گریز) را به حضرت دادند و این لقب از فضیلت‌های اختصاصی حضرت علی (علیه السلام) می‌باشد. (تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۵۶؛ الإرشاد، ج۱، ص۶۴؛ شرح الأخبار، ج۱، ص۱۴۸ و...) همچنین عالم بزرگ اهل‌سنت «ابن‌ابی‌الحدید» در شرح نهج‌البلاغه آورده است که زره حضرت علی (ع) اصلاً پشت نداشته و وقتی از مولای متقیان پرسیدند، چرا زره شما پشت ندارد؟! حضرت فرمودند: چون من هرگز به دشمن پشت نکرده و از میدان نمی‌گریزم! ✍️ در پایان سخن به خود می‌بالیم و افتخار می‌کنیم که مولا و امام و پیشوای اول ما «حيدر کرار» است که هرگز در هیچ میدانی فرار نکرده و با شجاعت بی‌بدیلش، تمام پهلوانان عرب را به زانو درآورده و برتری نیروی اسلام را به جهانیان اثبات نموده است و کلام آخر: از روز ازل تا به ابد می‌گویم هرجا که صدایم برسد می‌گویم هر لحظه هزار بار بی‌حد و عدد یا حیدر صف‌شکن مدد می‌گویم التماس دعا
هدایت شده از آرامش
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِيِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «         روز دوشنبه، ١۴٠١/١٢/٢٢ مناسبت روز: امروز در تقویم به عنوان «» ثبت گردیده، که این نامگذاری منتسب به دستور حضرت امام خمینی (ره) در زمینه تأسیس در سال ١٣۵٨ شمسی است، لذا سخن امروز را با سلام و صلوات به روح بلند شهدای انقلاب اسلامی آغاز می‌نمائیم؛ بی‌شک در روزهای آخر سال و در آستانه عيد نوروز که آحاد مردم در حال تلاش و تکاپو برای نوروز و آغاز سال جدید هستند؛ «روز بزرگداشت » تلنگری است به ما، تا یادمان نرود که آرامش و امنیت امروز خود را مدیون دلاور مردان و شیر زنانی هستیم که از همه چیز خود گذشتند و به دشمنان اسلام نشان دادند که حاضرند از والاترین و شیرین‌ترین سرمایه‌ی خود یعنی «جانشان» بگذرند ولی یک قدم از دین و میهن و آرمان انقلابی خود کوتاه نیایند! به همین دلیل، این روز گرامی، فرصت بسیار مناسبی برای بیعت مجدد با شهیدان سرافراز فراهم نموده تا پیش از شروع سال جدید، یک‌بار دیگر عهد کنیم که پاسدار ارزش‌های اسلامی و آرمان‌های مقدس شهدا و امام شهدا باشیم و با تلاش مضاعف در راستای ترویج فرهنگ ایثار و شهامت و شهادت، گام‌ برداریم؛ ✍️ اما باید بدانیم که طبق آیات الهی در قرآن کریم، شهدا بعد از شهادت هم زنده‌اند و مستقیماً ناظر اعمال ما هستند، اما ما درک نمی‌کنیم: «وَ لَا تَقُولُواْ لِمَن یُقْتَلُ فىِ سَبِیلِ اللَّهِ أَمْوَاتُ بَلْ أَحْیَاءٌ وَ لَكِن لَّا تَشْعُرُون»: «و به كسانی كه در راه خدا كشته شده‌اند، مرده نگوئید! چراکه آن‌ها زنده‌اند، ولى شما درك نمى‌كنيد» (بقره/١۵۴) ✅ به‌راستی زنده بودن شهدا، برای ما قابل درک نیست! چراکه ما به چشم می‌بینیم که جسم شهدا مانند بقیه از دنیا رفتگان در قبر و زیر خاک قرار می‌گیرد؛ لذا خداوند متعال به خاطر اثبات این موضوع در آیات متعدد قرآن کریم به صراحت بر زنده بودن شهداء تأکید نموده است؛ اما آنچه مسلّم می‌باشد این است که مراد از حیات شهدا، زنده بودن جسم آن‌ها نیست، زیرا همان‌طور که گذشت، جسم شهدا مانند جسم دیگران می‌میرد و به‌خاک سپرده می‌شود؛ بر این اساس، مفسرین در این زمینه، اقوال مختلفی را آورده‌اند، که در این مجال کوتاه به برخی از آنها اشاره می‌نمائیم: 1️⃣ مراد از حیات شهداء، حیات واقعی نیست، بلکه منظور باقی ماندن نام نیک، و جاودان ماندن یاد و خاطره آنها در میان مردم و جامعه است؛ 2️⃣ مراد از حیات شهدا، زنده بودن راه و مسیر هدايت آنهاست؛ ✍️ البته هرچند که این دو نظریه به طور کلی درست است؛ اما نمی‌تواند تفسیر درستی از آیات قرآنی در این زمینه باشد؛ چنانچه علامه طباطبایی (ره) اشکالات اساسی به این دو نظریه وارد نموده است؛ از جمله این‌که در آیه ۵۴ بقره، تأکید شده که مردم، حیات شهدا را درک نمی‌کنند: «وَ لكِنْ لا تَشْعُرُونَ»، این در حالی است كه موضوع نام نيك، یا راه و هدایت شهدا را همه درک می‌کنند؛ و همچنین در آیات دیگر قرآنی، اوصافى مانند «روزى خوردن» و «شاد بودن» براى شهدا ذكر شده كه این ویژگی‌ها، مربوط به حیات حقیقی است؛ (تفسیر المیزان ،ج ٢، ص ٣۴١) بنابراین از نظر علامه طباطبایی (ره)، آن دسته از مفسّران که دو نظریه فوق را داده‌اند، نتوانسته‌اند حيات برزخى را دقيقاً هضم كنند و لذا حیات را غیر حقیقی دانسته‌اند. 3️⃣ بر این اساس، اکثر مفسّران، همچون فخررازى و علامه طباطبایی بر اين عقيده هستند كه «حيات شهدا» طبق کلام الهی، «حيات واقعی» است، نه «حیات مجازی و اسمی» و شهدا به راستی دارای حیات برزخى هستند و ارواح آن‌ها در عالم پس از مرگ قرار دارد؛ اما این نوع حیات به وسیله حواس ظاهری انسان، قابل درك نیست؛ و بر همین اساس، ما شهدا را فانی می‌پنداریم. (تفسیر المیزان، ج٢، ص ٣۴٣) ✍️ اما شاید کسی بگوید، زندگی برزخی و بعد از مرگ که انحصار به شهدا ندارد و این نوع حیات برای همه‌ی انسان‌های خوب و بد، صادق است و تمامی آن‌ها پس از مرگ، در عالم برزخ زنده بوده و بر اساس عملکرد خود در دنیا در ناز و نعمت و یا در عذاب برزخی هستند! ✅ در پاسخ به این مسئله، باید بدانیم که، گرچه حیات برزخی برای همه انسان‌ها وجود دارد، ولی کسانی که در راه خدا به شهادت می‌رسند از مرتبه بسیار بالاتری در این نوع زندگی برخوردارند به‌گونه‌ای که توانایی توجه به عوالم دیگر و از جمله عالم دنیا را دارا بوده و از احوال اهل دنیا، کاملاً باخبر هستند و بر آن‌ها اشراف کامل دارند؛ چنانچه خداوند در آیه ١٧٠ سوره آل عمران به این موضوع اشاره نموده است؛ ✍️ در نتیجه باید بدانیم که شهدا حقیقتاً زنده‌اند و همواره ناظر اعمال و رفتار ما هستند، پس در همه حال می‌بایست این موضوع را به یاد داشته باشیم تا شرمنده شهدا در دنیا و آخرت نشویم! والسلام علیکم والرحمه
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ السَّلاَمُ عَلَى مَهْدِیِّ الْأُمَمِ وَ جَامِعِ الْكَلِم موضوع امروز: «» مناسبت روز: امروز، سیزدهمین روز از ماه الحرام است که تاریخ در چنین روزی در سال ۶١ هجری قمری، شاهد رویداد جان‌سوز و مهمی در دارالاماره کوفه بود؛ چنانچه آورده‌اند که عبیدالله بن زیاد ملعون که سرمست از غرور پيروزى بود، براى قدرت‌نمايى، بر تخت خود نشست و همگان را دعوت نمود و دستور داد، سر امام حسين (ع) را در برابرش قرار دهند و اسرای کربلا را وارد کنند؛ سپس رو به حضرت زينب (س) كرد و گفت: «خدا را سپاس كه شما را رسوا ساخت و نادرستى خبرهاى شما را نشان داد!» حضرت زينب (س) در پاسخ او فرمودند: «فقط انسان فاسق، رسوا مى‌شود و انسان فاسد دروغ مى‌گويد و آن هم ما نيستيم و ديگرى است!» ابن زياد باز هم مغرورانه گفت: «كار خدا را نسبت به برادر و خاندانت چگونه ديدى؟» و حضرت با صلابت و قدرت بیشتر پاسخ دادند: «من جز زيبايى و نيكى چیزی نديدم! آن‌ها گروهى بودند كه خداوند شهادت را برايشان مقرّر كرد و آنان نيز به آرامگاه خويش شتافتند؛ به زودى خداوند تو و آنان را [در روز قيامت] گرد خواهد آورد و ميان شما داورى خواهد كرد؛ در آن روز خواهی دید که چه كسى پيروز است؟» وسپس فرمودند: «اى پسر مرجانه! مادرت به عزايت بنشيند» ابن زياد با شنيدن اين سخنان، بسیار خشمگين شد و ابتدا قصد کشتن آن حضرت را نمود، اما به‌دلیل نظر برخی از بزرگان مجلس از این تصمیم گذشت و از روی درماندگی گفت: «اين زن، پيوسته موزون و شعرگونه سخن مى‌گويد؛ پدرش نيز چنین بود» (ارشاد مفيد، ص۴٧٣؛ تاريخ طبرى، ج۴، ص٣۵٠) ✍️ به راستى انسان نمى‌داند در برابر اين همه شجاعت و قدرت روحى چه بگويد؟ جز اين‌كه در برابر عظمت اين بانوى بزرگ، زانو به زمين زده و اعتراف كند كه هیچ لفظ و جمله‌ای، قادر به بیان عظمت و شهامت آن حضرت در برابر مرد سفّاك و بى‌رحمى همچون ابن زیاد ملعون نیست! و تنها می‌توان گفت که زینب کبری (ع) فرزند حیدر کرار (ع) و فاطمه زهرا (س) است. ❓اما سؤالی که شاید به ذهن بعضی از عزیزان خطور کرده باشد، این است که مگر نه اینکه حادثه کربلا یک جنایت و یک تراژدی است، یک مصیبت و یک رثاء است؛ جنایتی بزرگ که در آن بین جنایتکاران، مسابقه خیانت و رذالت برقرار است! از بستن آب روی کودکان و زنان بی‌گناه گرفته تا کشتن بهترین انسان‌ها و تکه تکه کردن جوانان و نوجوانان بی‌گناه و حتی تیر زدن به گلوی طفل شیرخواره؛ و در ادامه بریدن سرها و اسب تاختن بر بدن‌های بی‌سر، و حمله به خیمه‌های زنان و کودکان و تاراج آنها، و اسیری و شلاق زدن، و بر شتر بی‌جهاز سوار کردن آنان و صدها جنایت دیگر... پس چرا حضرت زینب (س) می‌فرمایند: «مَا رَأَیْتُ إِلَّا جَمِیلًا»؛ مگر در این همه جنایت هولناک، زیبایی هم وجود دارد؟! ✅ در جواب، اولاً باید بدانیم که حضرت زینب (س) این جمله را هنگامی فرمودند که ابن زیاد گفت: «كار خدا را نسبت به برادر و خاندانت چگونه ديدى؟» لذا حضرت با اشاره به «مقدرات الهی» چنین فرمودند که «من جز زیبایی چیزی ندیدم» و بدیهی است که رضای اهل‌بیت (ع) همواره منطبق بر رضای الهی است، چنانچه امام حسین (ع) پس از آن‌همه مصیبت، در گودی قتلگاه و در لحظات آخر فرمودند: «الهی رِضاً بِرِِضِاک»؛ ⬅️ ثانیاً ما همیشه از همین بُعد سیاه و خیانت و جنایت به حادثه عاشورا نگاه کرده‌ایم؛ اما همانطور که در سخن دیروز عرض کردیم، «عاشورا» یک چهره دیگر هم دارد و آن چهره‌ی روشن و درخشان اطاعت‌پذیری و جان دادن در راه محبوب و معشوق است! عاشورا ثابت کرد که انسان خاکی می‌تواند تا عرش اعلی پرواز کند، و تمام هستی و وجود زمینی خود را در راه رضای حضرت دوست قربانی کرده و به جایی برسد که خدا خریدارش شود: «إِنَّ اللَّهَ اشْتَرَىٰ مِنَ الْمُؤْمِنِینَ أَنْفُسَهُمْ وَأَمْوَالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ: خداوند از مؤمنان، جان‌ها و اموالشان را خریداری کرده و (در برابرش) بهشت برای آنان است» (توبه/١١١)؛ در این صفحه از کربلا، همانطور که حضرت زینب (ع) فرمودند، همه‌چیزش زیبایی‌ است، خداپرستی و عشق‌بازی است؛ شجاعت و شهامت است؛ وفاداری و ایثار و ازخودگذشتگی است؛ ولایت‌باوری و ولایت‌یاوری است؛ و در یک کلام، شهادت در راه الهی و ماندگاری است! لذا حضرت زینب (س) خطاب به یزید ملعون فرمودند: «فَکِد کَیْدک وَاسْعَ سَعْیک و ناصِبْ جُهْدَک فوالله لا تمحُو ذکرنا و لا تُمیتُ وَحْیَنا»: «هرچه نيرنگ دارى به كار بند و نهايت تلاشت را بكن و هر كوششى كه دارى به كار گير؛ امّا به خدا سوگند نمی‌توانی ما را بمیرانی و ما را محو کنی و نمی‌توانی چراغِ وحى ما را خاموش کنی...» (بحارالأنوار، ج۴۵، ص١٣۵) ✍️ چنانچه هنوز پس از قرنها، شاهد زنده بودن حماسه حسینی هستیم. https://eitaa.com/ROOZBARG