eitaa logo
صالحین حضرت ام کلثوم س
148 دنبال‌کننده
5هزار عکس
5.2هزار ویدیو
129 فایل
اطلاع رسانی برنامه ها و گزارشات پایگاه ام‌کلثوم س @yazahra_202
مشاهده در ایتا
دانلود
‌ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣀⠤⣒⠒⠤⣴⣶⣦⡀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⡠⢎⡀⣶⣾⣲⣧⣬⣙⣻⣖⢷⡄⠀⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀⢠⠃⣤⣾⣯⡥⢴⣦⠴⡛⡻⢿⡿⢯⣿⡄⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⢰⣯⣾⣿⣿⣿⣯⣭⠁⠀⠀⠈⠂⠅⢤⣿⣿⠀⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⣷⡟⠀⠉⠛⠉⠁⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠱⣬⢿⣿⡆⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⢻⡇⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠘⠌⠟⡠⢧⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠈⢿⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢀⣠⣀⡀⠀⠀⠀⠸⠿⢸⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀⠈⢁⠀⠀⠀⠀⠀⡴⢛⣩⣤⡄⠀⠀⠀⠄⠀⠸⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠘⢟⣻⢿⣧⠀⠀⠟⠒⠊⠀⠀⠀⠀⠄⠀⠄⠀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠘⠉⠈⢹⠀⠀⢀⡀⠀⠈⠁⠀⡈⠀⠀⠀⣀⠀⠀ ⠀⠀⠀⠀ ⠀⠀⠐⡀⠀⢇⠀⢀⡠⠟⠢⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢠⣿⣦ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠐⡀⡼⠉⢉⣀⣠⣤⡀⠀⠀⠀⠀⣴⣿⣿⣿⣷ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠁⠀⠰⠛⠉⠁⠀⠈⠀⠀⠀⣰⣿⣿⣿⣿⣿ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⢀⡀⠀⠀⠀⠀⠀⢀⣴⣾⣿⣿⣿⣿⣿⣿ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⣠⣿⣿⣦⣀⣤⣤⣴⣾⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿⣿‌‌ ⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀⠀ ✅ رهبر انقلاب امروز با خانواده سردار سلیمانی و برگزارکنندگان بزرگداشت سالگرد این شهید عزیز دیدار می‌کنند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴ایران چگونه از آمریکا انتقام می‌گیرد؟ ویدیویی که یک حمله نظامی به پایگاهی آمریکایی را شبیه‌سازی کرده در پیگیری انتقام شهادت . دیروز اسپوتنیک روسیه، این کلیپ را در صفحه اولش منتشر کرده بود. 🆔 @P_omkolsoum99
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 نام سردار سلیمانی بر خیابانی در آمریکای‌جنوبی سفیر در ایران: میخواهیم یکی از مهم‌ترین خیابان‌های بولیوی را به نام نامگذاری کنیم 🆔 @P_omkolsoum99
🔴کتک خوردن جانانه سردار سلیمانی 😳 ✳ یک انقلابی دو آتیشه! 🔻 ...حالا من یک «انقلابی دوآتیشه» بودم و بدون ترس از احدی، بی‌محابا [علیه رژیم] حرف می‌زدم... با تعدادی از جوان‌های کرمان بر دیوارها شعارنویسی می‌کردیم... عمدهٔ شعارها «مرگ بر شاه» و «درود بر خمینی» بود. 🔸 اواخر سال ۵۶ بود. مدت‌ها امتحان برای گواهی‌نامه رانندگی می‌دادم. قبول شده‌بودم. به مرکز راهنمایی و رانندگی برای گرفتن گواهی‌نامه خود مراجعه کردم. افسری بود به نام آذری‌نسب. گفت: «بیا تو، اتفاقاً گواهی‌نامه‌ات رو خمینی امضا کرده؛ آماده‌است تحویل بگیری.» من از طعنهٔ او خیلی متوجه چیزی نشدم. مرا به داخل اتاقی هدایت کردند. دو نفر درجه‌دار دیگر هم وارد شدند... هیچ راه گریزی نبود. آن‌ها با سیلی و لگد و ناسزای غیرقابل بیان می‌گفتند: «تو شب‌ها می‌روی دیوارنویسی می‌کنی؟!» آن‌قدر مرا زدند که بی‌حال روی زمین افتادم. از بینی و صورتم خون جاری بود. یکی از آن‌ها با پوتین روی شکمم ایستاد و آن‌چنان ضربه‌ای به شکمم زد که احساس کردم همهٔ احشای درونم نابود شد. به‌رغم ورزشکار بودن و تمرینات سختی که می‌کردم، توانم تمام شد و بیهوش شدم... سه روز از شدت درد تکان نمی‌توانستم بخورم؛ اما انرژی جدیدی در خود احساس می‌کردم. ترس از کتک خوردن و شکنجه فروریخته بود. فکر کردم هر چه باید بشود، شد! ...با هر ضربه و لگدی کلمه «خمینی» در عمق وجود من حک شده‌بود. 📚 | زندگینامه‌ی خودنوشت سردار شهید حاج 📖 صص ۶۴ تا ۶۷ 🆔 @P_omkolsoum99