eitaa logo
پابرهنگان||محمد زارع
410 دنبال‌کننده
277 عکس
149 ویدیو
8 فایل
🌾موضوع انشاهایم: اسلامِ پابرهنگان؛ اسلامِ همان هایی که بیش از طبقه ای اقتصادی، عمیقا بازتاب بینشی اجتماعی اند؛ برپادارندگان و صاحب انقلاب ها؛ رنج کشیدگان تاریخ ؛ و سرانجام وارثان زمین🌱 ✍️محمد زارع ارتباط: @paberehnegi
مشاهده در ایتا
دانلود
‏من با جرأت مدعى هستم که ملت ایران و توده میلیونى آن در عصر حاضر بهتر از ملت حجاز در عهد رسول الله- صلى الله علیه و آله- و کوفه و عراق در عهد امیرالمؤمنین و حسین بن على- صلوات الله و سلامه علیهما- مى باشند...در صورتى که نه در محضر مبارک رسول اکرم- صلى الله علیه و آله و سلم- هستند، و نه در محضر امام معصوم- صلوات الله علیه. و انگیزه آنان ایمان و اطمینان به غیب است. و این رمز موفقیت و پیروزى در ابعاد مختلف است. و اسلام باید افتخار کند که چنین فرزندانى تربیت نموده، و ما همه مفتخریم که در چنین عصرى و در پیشگاه چنین ملتى مى باشیم.‏‏ وصیت نامه امام خمینی ره 🔶پابرهنگان؛پنجره ای روبه اسلامِ مستضعفان @paberahnegan
37.22M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔶دلار۶۰هزار تومانی یا تشییع میلیونی آیا راز تشییع کم نظیر رئیس جمهورِشهید در موفقیت کم نظیر او در حل مسأله های انسان ایرانی بود؟پاسخ،پُر واضح منفی است.پس چگونه می توان این پدیده را تحلیل کرد؟ در کنار کیفیت دراماتیک شهادت ایشان، شاید علت اصلی چیزی باشد که رهبر انقلاب۶سال قبل در دیدار با دولت قبل بدان اشاره کردند: «شما ملاحظه کردید ما در بازی فوتبال امسال در مقابل اسپانیا گل خوردیم اما همه، تیم ما را تأیید کردند...گفتم:«کارتان عالی بود». هم آمدند در خیابانها در حالیکه گل خورده بودیم.چرا؟چون خوب بازی کردند، چون همه دیدند که اینها در میدان کردند، ریختند، به خرج دادند، به خرج دادند. دروازه‌بان با هوشمندی و فداکاری و سرعت عمل یک کاری کرد که کارستان بود. وقتی این را از شما ببینند برایتان شعار میدهند، به نفعتان شعار میدهند، این باید احساس بشود. 👈 آدم ممکن است مشکل را هم یک جایی .همین قدر که بدانند وارد میدان هستید و دارید تلاش میکنید،روز و شب نمیشناسید،به مردم پیام اقتدار را میدهد.باید دارد میشود.» ۱۳۹۷/۰۴/۲۴ پس جمع بین دلار ۶۰ هزار تومانی و تشییع چندمیلیونی هم ممکن است وقتی "مردم احساس کنند دارد کار می شود".و این نشان از عظمت ملت ایران دارد و الا دلار و سکه و طلا و خودرو و مسکن و اجاره و مالیات و نظام حقوق و دستمزد و توزیع ناعادلانه ثروتها و فرصتها و بسیاری دیگر از مسائل همچنان حل نشده سرجایش باقی است و این درسی برای رئیس جمهور بعدی است. ✍🏼 🔶پابرهنگان؛پنجره ای روبه اسلامِ مستضعفان @paberahnegan
🔶🔷🔶داء و دوای منگلیسم سیاسی این روزها سری به کانال ها و گروه های منتسب به رجال سیاسی و حواریون شان بزنید؛ هر کسی دارد یکی را دعوت به نامزدی در انتخابات می کند. متن دعوت ها و کمپین ها در یک هپروت سیستماتیک بسر می برند؛ حتی هیچ خبری هم از مسأله های فرعی کشور و مردم نیست! اساساً فرهنگ سیاسی ما از یک سو در لایه ی نخبگانی میانی به مبتلاست. و از سوی دیگر در سطح برخی مردان سیاسی کشور از رنج می‌برد؛ درایام منتهی به انتخابات همه ی گفت و گوهای نخبگان میانی پیرامون این است که "فلانی باید بیاید"،"فلانی می آید"،"فلانی نمی آید"،"فلانی پوششی فلانی"،"فلانی به نفع فلانی کنار می رود"؛ چرخه ای بی منتها که صرفا آدرنالین بدن یک عده ای را تامین می کند و تقرییا هیچ فایده ای برای توده مردم و نیازهایشان ندارد. کسی نمی پرسد و کسی هم پاسخ نمی دهد که نیازهای اساسی مردم چیست؟ چه جهت گیری برای رفع آن لازم است؟چه مجموعه برنامه های در خور آن جهت گیریِ سیاسی نیاز است؟ نسبت این دو با آرمان های انقلاب،قانون اساسی و سیاست های کلی ابلاغی رهبری چیست؟آخرین وضعیت پیش روی دولت قبلی در حل و یا بغرنج کردن آن مسأله چیست؟برای عقب ماندگی در عدالت _که جمع بندی رهبر انقلاب از وضعیت اصلی ترین شعار انقلاب است_ به صورت بخشی و فرابخشی چه باید کرد؟آزادی سیاسی ،اقتصادی و اجتماعی چگونه قرار است تامین شود؟یک آرمان انقلاب چگونه قرار است دیگر آرمان ها را از صحنه خارج نکند(مثلا چگونه در عین حفظ استقلال ممکلت،آزادی و عدالت برای ملت فراهم میشود؟) در اتمسفر سیاسی حزب اللهی بدون اینکه این پرسش ها پاسخ تفصیلی یابند با یک سری الفاظ کلی نظیر "ولایی"،"مردمی"،"جهادی" و...سراغ نامزدی گرفته می شود و با جهلی مرکب از تشکیل دولتی بی برنامه استقبال می‌شود. این روند پیامد هایی دارد نظیر: کشف نشدن مسأله های واقعی مردم،پیگیری نشدن دقیق یک مسأله در انتخابات ها و دولت ها گوناگون، فراموش شدن آرمان های انقلاب و قانون اساسی، ضریب گرفتن مسائل زرد در تبلیغات،تقلیل جریان حزب الله کشور از موضع مطالبه گر مستقل به عمله سیاسی و وابسته به جناح ها،سهیم شدن جریان حزب الله در عملکردهای ضعیف دولت منتخب و شاید مهم ترین پیامد، ضایع شدن ایده جمهوری اسلامی است؛ این ایده می گفت مردم در مسیر انتخاب گری و مشارکت در رهبری جامعه باید رشد کنند ولی با این مسیری که نخبگان سیاسی میانی و بالایی کشور پیش پای آنها می گذارند؛ در کوتاه مدت ایده "همشون یکی اند و انتخابات فایده ای ندارد" ضریب می گیرد و نقض غرض از ایده جمهوری اسلامی پیش می آید. اگر حزب الله می خواهد این منگلیسم سیاسی درمان شود باید در جایگاه اجتماعی و نه حزبی و سیاسی به "چی" بپردازد نه به "کی". در مسیر درمان این درد شورای نگهبان در احراز صلاحیت ها اگر به مر قانون مبنی بر ارائه برنامه تفصیلی نامزدها عمل کند گامی موثر برداشته و از ترافیک نامزدها هم جلوگیری می‌کند. ✍🏼 🔶پابرهنگان؛پنجره ای روبه اسلامِ مستضعفان @paberahnegan
@ebteda_ir 🔺 انتخابات،‌ میدان برای چگونگی مواجهه با مسائل اساسی کشور است. در فقدان ایده، مشاورانِ و متخصصانِ (رتوریک!) و توئیت‌سازان، پرکار می‌شوند. بازیگرانِ چنین میدانی، زبان مردم را گم می‌کنند و ساعت‌ها در کلاس‌های خصوصی وقت می‌گذرانند. آنگاه، افراد، هرچه لفاظ‌تر و بازیگرتر، پربحث‌تر و برجسته‌تر!
🏴داغ بی تسلی داغ های همه تاریخ را ما به یکباره دیدیم،چرا که ما امت آخرالزمانیم، و خمینی، این ماه بنی هاشم، میراث دار همه صاحبان عهد بود در شب یلدای تاریخ. در عصر ادبار عقل و فلک زدگی بشر،در زمانه غربت حق، در عصری که دیگر هیچ پیامبری مبعوث نمی شد و هیچ منذری نمی آمد خمینی میراث دار همه انبیا و اسباط ایشان بود و داغ او بر دل ما ، داغ همه اعصار ، داغی بی تسلی. ما را این گمان نبود هرگز که بی او بمانیم. آخر او آیتی بود که«ثقلین» را در وجود خود معنا می کرد، همه «ماتَرَک رسول الله» را، و ما می دانستیم که زمین و زمان می گردند تا انسان هایی چون او، هر هزار سال یکی، پای به دنیای گذارند. آخر آدم هایی چون او، قطب سنگ آسیاب افلاکند،مصداق حدیث «لو لاک» اند و غایت الغایات وجود……و حق است اگر با رفتن زمین از رفتن باز ماند آسمان نیز ،خورشید سرد شود و ماه بشکافد و دریا ها طغیان کنند و باران خون از آسمان ببارد و مومنین از شدت ماتم دق مرگ شوند، و اگر نبود آن حجت غایب، تو بدان، بی تردید که همان میشد . ما را این گمان نبود که بعد از او بمانیم، اما او رفت و زمین ماند و ما نیز بر زمین، در این پهنه بی منتهایی که عقل راه به جایی نمی برد. دریاها و زمین و آسمان و ماه و خورشید بر جای ماندند تا خمینی«ره» محقق شود، آن سان که بعد از رحلت آخرین فرستاده خدا نیز دور فلک بر جای ماند تا حقیقت وجود او را در جهان تحقق بخشد. آخر انسان هایی چون او که یک فرد نیستند ،یک امت اند و یک تاریخ. ...داغ های همه تاریخ را ما به یکباره دیده ایم. یک بار دیگر این رسول اکرم است که در دنیا رفته است، یک بار دیگر این علی است که به شهادت رسیده است، یک بار دیگر این فاطمه است وحسن است وحسین است که ما را داغدار کرده اند، یک بار دیگر این مهدی است که در حجاب غیبت رفته است. دست ما اگر به نخل بلند وجود او نمی رسد، دست خمینی که می رسید. او آمد تا معنای «انتظار» را به این امت بیا موزد، در آینه وجود خود که اسوه مصادیق منتظران بود، و اکنون دیگر دور افلاک را مرادی نیست جز آنکه منتظر مهدی باشد. امام «ره» به ما آموخت که «انتظار در مبارزه است» و این ، و پس از او، اگر باز هم امیدی ما را زنده میدارد همین است که برای ظهور آخرین حجت حق کنیم. امام «ره» ما را آموخت که « عرفان را با مبارزه جمع کنیم»و خود بهترین شاهد بود که بر این مدعا که عرفان عین مبارزه است، و از این پس دیگر چه داعیه ای می ماند برای آنان که عرفان را به مثابه امری کاملآ شخصی بهانه واماندگی خویش می گر فتند؟ او کتاب و سنت را در وجود خویش تفسیر کرد و مجهولات شریعت و طریقت را با مفتاح مبارک حیات خویش گشود و ما می دانستیم که جهاد اصغر شرط لازم جهاد اکبر است و اولیای مقرب خدا در تمام طول تاریخ همواره بر همین شیوه زیسته اند. دیگر چه داعیه ای می ماند برای آنان که حکم بر ظاهر اشعار عرفانی می راندند و با چشمی ظاهربین چهره افیونی خویش را در آینه صیافی وجود عرفا می دیدند و حتی این اواخر ،دیگر افعال و اقوال منصور حلاج را هم با عقل کج اندیش ماتریالیسم دیالکتیک معنا می کردند و حافظ را شرابخواره و زنبازه ای از سلک خویش می گرفتند؟ آیا ندیدند او را که از این سوی پنجه ارباب جور انداخته بود و از آن سوی «سجاده به می رنگین» داشته بود و «دلق مرتع را گرو جامی شراب مرد افکن» نهاده بود؟ آیا ندیدند که در «خلوت ان کار دیگر کردن» و «صراحی پنهان کشیدن » یعنی چه؟ مگر این مردترین مردان میدان مبارزه و زاهدترین زُهاد زمانه نبود که دم از خال لب چشم بیمار و می و میخانه بتکده و رند می آلود خرقه پیر خراباتی میزد ؟ امام رفت و زمین ماند و ما نیز بر زمین ماندیم.با داغ جراحتی سخت بر دل و سنگین بر دوش . امام رفت تا بار تکلیف ما برگرده عقل واختیارمان بار شود و همان سان که سنت لا یتغیر خلقت بوده است، چرخه بلیات ما را نیز به میدان کشد و آزموده شویم و این آیت ربانی درست درآید که " لنبلونکم حتی نعلم المجاهدین منکم و الصابرین". اکنون ،این ماییم و امانت او . دست بیعت از آستین اخلاص برآریم و در کف فرزند و برادرش و اش بگذاریم که اگر بعد از رحلت رسول الله ظهر حکومت اسلام به غروب خونین شهادت حسین بن علی و «شب بی قمر غیبت » انجامید ، این بار امام فرصت یافت تا وثیقه حکومت را به معتمدین خویش بسپارد و این خود نشانه ای است بر این بار بشارت که خداوند اراده کرده است تا حزب الله و مستضعفین را به امامت و وراثت زمین برساند. 🔶پابرهنگان؛ پنجره ای رو به اسلامِ مستضعفان @paberahnegan