#عاشقانه_های_شهدایی💚☘️
رفتیم خرید، ولی یک کلام با هم حرف نزدیم. هم من خجالت می کشیدم، هم محمد. هر کاری بود با خواهرم هماهنگ می کرد. فردای همان روز، عقد کردیم. محمد با لباس سپاه آمد؛ من هم با یک چادر و لباس سفید نشستم سر سفره عقد. یک سفره ساده؛ نان، پنیر، سبزی، میوه و شیرینی. عقد که کردیم اذان ظهر بود. وضو گرفتیم و رفتیم مسجد.
زندگی را ساده بگیرید. آن سادگی که ما می گوییم آن سادگی زهّاد و عبّاد و این ها نیست. سادگی به نسبت این کارهایی است که مردم امروزه می کنند.
#شهید_محمد_اصغری_خواه
📍مزار #شهدای_گمنـــام تکاب
🔊 @PAGEGOMNAM