eitaa logo
حضور
1 دنبال‌کننده
448 عکس
651 ویدیو
14 فایل
دل را پر از طراوت عطر حضور کن آقا ♥️ تو را به حضرٺ زهرا ظهور کن... تک تک ثانیه هایی که برای گذاشتن مطلب در این کانال صرف میکنم، هدیه میدم به حضرت زهرا _سلام الله علیها_, ان شاءالله مورد رضایت امام زمان علیه السلام واقع بشه ارتباط با ادمین👈 @Bayat1400
مشاهده در ایتا
دانلود
🔻شنیدید میگن رطب خورده نباید منع رطب کنه!؟ اینم مثالش☝️😊 @Parenthood
10.9M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🔻فرزاد جمشیدی ،مجری معروف صدا و سیمای ایران به دلیل تبرک جستن به قبر مطهر مادر امام رضا علیه السلام درمدینه دستگیرمیشه و با اتفاقی بسیار زیبا مواجه میشه @Parenthood
مدال طلای پاراالمپیک؟ نه، ممنون؛ ما خودمون پرچم یازهرا (س) داریم! آقای صادق بیت سیاح؛ من به تو افتخار می‌کنم، خیلی مردی... @Parenthood
9.92M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مخلص تمام خانوم های چادری بفرست برای خانمهای چادری😍😍 @Parenthood
آقا اگه از این به بعد کسی از گرونی نون و بنزین و .... پیشتون شکایت کرد بهش بگید بجاش میتونی راحت برقصی ، برا لاغریتم خوبه! ولی اگه خوب به قضیه نگاه کنیم می‌بینیم دولت به فکر سلامتی مردمه؛ نون گرون بشه کمتر میخورن ، بنزین گرون بشه مجبورن پیاده برن وسط راه هم میتونن یه قر بدن تا درست و حسابی لاغر بشن😁 علی برکت الله.. @Parenthood
هدایت شده از کانال حمید کثیری
این تصویر کارنامه‌ی حسن روح‌الامین، نقاش و طراح برجسته کشورمون هست. استاد روح‌الامین این تصویر رو منتشر کرده و براش متنی نوشته که واقعا خواندنی و پرنکته است. توصیه می‌کنم حتما متن زیر رو بخونید 👇👇
هدایت شده از کانال حمید کثیری
🔴 غافل! نوشته حسن روح‌الامین زمستان سال۱۳۷۶ بود، کلاس دوم راهنمایی بودم، در مدرسه‌ای که مدیر به اصطلاح خوش‌فکری داشت که در اواسط سال تحصیلی اومده بودن بر اساس نمره‌ی امتحانات، انضباط و کارنامه‌ی شبانه‌ای هر شب که توسط والدین پر می‌شد (که در اون مثلاً ساعت خواب بعد از ساعت ۹ تخلف محسوب می‌شد) به دانش‌آموز درجه و رتبه می‌دادند. به این صورت که دانش‌آموز عالی و درس‌خون و پسر خوب می‌شد (ساعی) دانش‌آموزی که مستعد بود و محتاج به تلاشی بیش‌تر می‌شد (کوشا) و زباله‌های مدرسه هم می‌شدند (غافل) پس چی شد؟ به‌ترتیب شأنیت: ساعی، کوشا، غافل. پس از تعیین سطح توسط شورای مدرسه شما کارت خودت رو باید به جلوی لباست با سنجاق وصل می‌کردی و اگر جوری قرار می‌گرفت که دیده نمی‌شد تخلف محسوب می‌شد! مثل پلاک ماشین، حالا شما حساب کنید نوجوونی که عرض شونش ۴۵ سانته یک کارت پرس‌شده‌ی مثلا ً ۱۸ سانتی رو روی سینه‌ش که سطح و شأن اجتماعی‌ش رو نشون می‌داد باید نگه می‌داشت. من توی درجه‌بندی توی دسته‌ی (غافل) قرار گرفتم. روزهای اول خیلی باهاش کلنجار رفتم تا دیده نشه، مثلاً پشت کارت غافل کارت دانش‌آموزی‌م رو می‌ذاشتم و می‌چرخوندمش به سمت کارت دانش‌آموزی‌ تا کم‌تر آبروریزی بشه که اینجا هم با برخورد خشن ناظم مواجه می‌شدم که چرا کارتت پیدا نیست ... چند هفته گذشت دیدم نمیشه باید خودم رو از این ذلت نجات بدم با کلی تلاش و زود خوابیدن و چند امتحان نمره بالاتر گرفتن شایسته‌ی درجه‌ی کوشا شده بودم که وقتی رفتم برای تعویض کارت کسی پاسخگو نبود، متوجه شدم که سیاست عوض شده رتبه‌بندی این جوری شده بود؛ به ترتیب از عالی به نازل: (ممتاز) (ساعی) (کوشا) اینجوری عملاً همون غافل محسوب می‌شدم. این خاطرات رو مدت‌ها بود می‌خواستم بگم. یک بار یادمه توی مدرسه دارالفنون، دوستانی از آموزش و پرورش محبت کرده بودند و برای من نکوداشتی گرفته بودند. با لوح کاغذ A4 و از من خواستن که بیام بالا و صحبت کنم. من حوصله نداشتم ولی برای اینکه نگن متکبری، رفتم اونجا و گفتم زمانی که من بچه بودم و به مدرسه می‌رفتم هیچ احساس احترامی دریافت نمی‌کردم. از دم در مدرسه که وارد می‌شدم در سطل اشغال، تخته سیاه، میزها، معلم، دانش‌آموزها، همه و همه بهم با زبون بی‌زبون می‌گفتن خاک بر سرت کنن، ریاضی بلد نیستی، زبانت خوب نیست، دیکته بلد نیستی، اما هیچ وقت کسی نیومد بگه چقدر خوب طراحی می‌کنی حتی معلم هنر! حالا شماها هر چی به من بگید استاد هنرمند فلان و چنان من، همون حرفای بچیگیم رو باور دارم همون خاک بر سرت رو! آدم‌ها در کودکی همان آدم‌های بزرگسالی‌ان با تجربه‌ی کمتر. وقتی در اول دوران حیات من رو به اسمی بخوانی من با همون اسم خودم می‌شناسم. تصویر پست هم کارنامه سال آخر هنرستان من هست، سال ۱۳۸۲ و حالا در سن نزدیک به چهل سالگی وقتی یه نفر تحقیرم می‌کنه و نادیده‌ام می‌گیره برام یادآور دوران نوجوانی و باورهای پایه‌ای هست که توی اون دوران به مغز استخونم رسوخ کرد و به خودم میگم در گوشی راست میگه .‌‌.. 👇👇 https://eitaa.com/joinchat/2151219200Cf6cb8914a4
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا