🔥قضاوت حیرتانگیز مولای متّقیان امیرالمومنین علیه السلام
شریح قاضی در زمان عمر منصوب به قضاوت بود. از خودش نقل شده كه گفته است:
مردی نزد من آمد و گفت: دیشب در خانهی ما دو زن، وضع حمل كردهاند؛ یكی پسر آورده و دیگری دختر؛ ولی نوزادها مشتبه شدهاند و هر یك از آن دو زن، مدّعی است كه پسر از آن من است! حال تكلیف ما چیست؟ من وقتی این ماجرا را شنیدم، متحیّر شدم كه چه بگویم.
با هم پیش عمر رفتیم. او هم فكری كرد و دید نمیداند. به من گفت: تو كه قاضی هستی بگو چه باید كرد؟ گفتم: من اگر بلد بودم پیش شما نمیآمدم. گفت: اصحاب را جمع كنید تا از آنها نظرخواهی كنیم. آنها هم جوابی نداشتند. آخرالامر خودش گفت: من مردی را میشناسم كه حلاّل مشكلات است.
«اَیْنَ اَبُوالْحَسَن مُفَرِّجُ الْکُرَبِ»؛
«کجاست ابوالحسن [علی(ع)] برطرف سازندهی غصّهها».
اطرافیانش گفتند: احضارش كنید تا جواب بدهد. گفت: خیر، عالم را نزد جاهل نمیآورند بلكه جاهل باید نزد عالم برود. ما كه نمیدانیم باید نزد او برویم. با هم حركت كردند. امّا علی كجاست؟ در نخلستان خارج شهر مشغول بیل زنی و آبیاری درختان است!!
آمدند و دیدند علی در میان بیابان بیل میزند و قرآن میخواند و میگوید:
«أ یَحْسَبُ الْإنْسانُ أَنْ یُتْرَكَ سُدىً»؛
«آیا انسان میپندارد كه به حال خود رها میشود [و به حسابش رسیدگی نمیگردد]»؟
سلام كردند و جواب شنیدند. فرمود: چرا اینجا آمدهاید؟ عمر جریان را گزارش داد. فرمود آن دو زن را حاضر كنند. دستور داد قدحی آوردند و آن را وزن كردند و سپس آن را به یكی از آن زنها داد و فرمود: شیر خود را در میان آن قدح بدوش. آنگاه آن را با شیر وزن كرد و به دوّمی داد و فرمود: تو هم شیر خود را در میان آن بدوش و بار دیگر آن را وزن كرد؛ شیر یكی از آن دو سنگین و دیگری سبكتر آمد. فرمود: فرزند پسر از آنِ زنی است كه وزن شیرش سنگینتر است. در جواب عمر كه از سرّ مطلب پرسید فرمود: خدا سهم پسر را در ارث، دو برابر سهم دختر قرار داده است، در شیر هم، وزن شیر دختر سبكتر از وزن شیر پسر است.
مرحوم علاّمهی مجلسی(ره) پس از نقل این قصّه میفرماید:
«وَ قَدْ جَعَلَتِ الْاَطِبّاءُ ذلِكَ اَساساً فِی الْاِسْتِدْلالِ عَلَى الذَّكَرِ وَ الْاُنْثى»
«طبیبان این عمل را پایه و اساسی قرار دادهاند برای اثبات پسر یا دختر بودن نوزاد».
عمر، پس از مشاهدهی این فضیلت از امام، چون احساس شرمندگی میكرد گفت:
«لَقَدْ اَرادَکَ الْحَقُّ یا اَبَالْحَسَن وَلکِن قَوْمُکَ اَبَوا»؛
خدا تو را خواسته بود ای ابوالحسن! ولی مردم نخواستند. امام فرمود:
«خَفِّضْ عَلَیْكَ یا اَبا حَفْصِ «اِنَّ یَوْمَ الْفَصْلِ كانَ میقاتاً»
«در مقابل حقّ خضوع كن ای ابا حفص! [كنیهی عمر، ابوحفص است] روز قیامت روز جداشدن حقّ از باطل است [آن روز معلوم میشود چه كسی حقّ و چه كسی باطل بوده است]».
#عید_غدیر
#غدیر_سند_ولایت
@Parenthood