نور.
روز۲-مامان،خاطره،خوندن همه ی پیاما از اول،بلاخره اومدن تیک تاک و خفه کردن خودم باهاش،(چقدر بی مصرفم)
روز۳-مامان،کلید اردکی،امتحان،مداد یادگاری،next summer،دستات قشنگه،سال آخر،از سگ کمترم اگه اون کارو بکنم(انجامش دادم)،احساس بی مصرف نبودن،بازم زنم توتفرنگی،ادبیات عزیز،(از اونجایی که بد نیستی پس..میتونی خوب باشی)،شکلات؟،یوتویوب،گریه،درس،درس،درس
هربار که امتحان ادبیات میدم بیشتر به این نتیجه میرسم که میتونم دربرابر ادبیات زانو بزنم.