eitaa logo
پرتو اشراق
786 دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
14.3هزار ویدیو
59 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
پرتو اشراق
⛪️ میهمان دیر راهب 🐪🐫🐪 مأموران ابن زياد، به همراه سر عليه‏السلام در منزلى به نام «قنسرين» (۱) فرود آمدند، مرد راهبى از صومعه خود بيرون آمد و مشاهده كرد كه از آن سر مقدس نورى به سوى آسمان ساطع است! 🧔🏽‍♂ راهب به نزد حاملان سر آمد و ده هزار درهم به آنان داد و آن سر مقدس را گرفت و به صومعه برد، پس صدائى شنيد كه هاتفى مى‏ گفت: ✨«خوشا به حال تو! و خوشا به حال آنكه حرمت اين سر را شناخت!» 🤲🏽 راهب سر را برداشت و گفت: يا رب! بحق عيسى، اين سر مقدس را اجازه فرما كه با من سخن بگويد... 🌷 در اين هنگام آن سر مقدس به سخن آمده فرمود: اى راهب! چه مى‏ خواهى؟! 🧔🏽‍♂ راهب گفت: تو كيستى؟! 🌷 آن سر مقدس فرمود: ▪️«انا ابن محمد المصطفى و انا ابن على المرتضى و انا ابن فاطمة الزهراء، انا المقتول بكربلا، انا المظلوم، انا العطشان!» و بعد از اين جملات سكوت كرد. 🧔🏽‍♂ آن راهب صورت بر صورت آن حضرت نهاد و گفت: صورت از صورتت بر نمى دارم تا اينكه بگويى كه شفيع من خواهى بود در روز قيامت. 🌷 باز آن سر مقدس به سخن در آمد و گفت: «به دين جدَم محمد باز گرد». 🧔🏽‍♂✋🏽 پس راهب گفت: «اشهد ان لا اله الا الله و اشهد انَ محمَد رسول الله» پس آن حضرت شفاعت او را قبول كرد. 🌄 چون آن گروه صبح كردند، آن سر مقدس را از راهب گرفته و حركت كردند، و هنگامى كه به ميان وادى رسيدند ديدند كه آن ده هزار درهم به سنگ مبدل شده است. (۲) 📚 بحارالأنوار، ۴۵/۳۰۳. 📔 در صواعق المحرمة، صفحه ۲۳۱ اين جريان را به اين شكل نقل كرده است: ⛪️ راهب در دير خود، آن سر مقدس را ديد كه نورى از آن ساطع است پس به نزد آن لشكر و نگاهبانان آمده و گفت: 🧔🏽‍♂ از كجا آمده‏ ايد؟ 👥 گفتند: از عراق، با حسين جنگ كرده‏ ايم! 🧔🏽‍♂ راهب گفت: با پسر دختر پيغمبر و فرزند پسر عم رسول و پيغمبر خودتان؟!! 👥 گفتند: آرى! 👈🏽 گفت: واى بر شما! اگر عسيى بن مريم را فرزندى بود ما او را بر چشمان خود مى‏ نشانديم! ✋🏽از شما تقاضايى دارم! 👥👤 گفتند: چيست؟ ☝️🏽گفت: به امير خود بگوئيد، ده هزار درهم نزد من است كه از پدرانم به ارث برده‏ ام آن را از من بگيرد و اين سر مقدس را تا هنگام رفتن از اين جا در اختيار من بگذارید. 💰 و آنان جريان را به امير خود گفتند و او موافقت نمود و درهم ها را گرفت و سر مقدس را به او سپرد. 💧راهب آن سر مقدس را به مشك و كافور، معطر كرد و در پارچه اى قرار داد و در دامن خود نهاد و زار زار گريست تا هنگام رفتن آن راهب به سر مقدس گفت: 🧔🏽‍♂✋🏽 فرداى قيامت مرا نزد جدت شفاعت كن و من به يگانگى خدا و رسالت محمد شهادت داده و مسلمان شدم. 👈🏽 آنگاه به آن لشكر گفت: من مى‏ خواهم با امير شما صحبت كنم! 🧔🏽‍♂☝️🏽پس نزديك او آمد و گفت: تو را به خدا و بحق محمد سوگند مى‏ دهم آنچه با اين سر مقدس تا كنون كرده‏ ايد، ديگر مكنيد! و اين سر مقدس را از صندوق بيرون نياوريد! 👤 امير گفت: چنين خواهيم كرد! ⛰ پس سر را به آنها تسليم كرد و خود از دير به زير آمد و به يكى از كوهستانها براى عبادت رفت ولى آنان با آن سر مقدس همانند گذشته عمل كردند! 💰 و چون به دمشق نزديك شدند ديدند كه آن درهم ها تبديل به خزف شده است! و هر يك جانب آن نوشته شده: ▪️«وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ» (۲)، و بر جانب ديگر آيه «وَسَيَعْلَمُ الَّذِينَ ظَلَمُوا أَيَّ مُنْقَلَبٍ يَنْقَلِبُونَ» نفش گرديده است. 📚 پی نوشت ها: ۱. قنسرين شهرى است در شام بين حلب و حمص واقع شده است، و كوهى در آنجا وجود دارد كه مى‏گويند قبر حضرت صالح پيامبر در آنجاست و در آن آثار پاى شتر ديده مى‏شود. معجم البلدان ۴/۴۰۳. ۲. آیه ۴۲، سوره ابراهیم. ۳. سوره شعراء، آیه ۲۲۷. 📗 قصّه كربلا‏، على نظرى ‏منفرد 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
❤️ ⛺️ از آخرِ کارِ وهب و حُر و زهیر ✋🏽 از ذکرِ شَهادتینِ نصرانیِ دِیْر ✋🏽 پیداست که دست همه را می‌گیری ⛺️ در خیمه‌ی تو، عاقبتم هست به خیر 🖊 محمود مربوبی ▪️بسوزد آن همه مسجد بمیرد آن اسلام ▪️که آفتاب درآورد از کلیسا سر... ⛪️ 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq