eitaa logo
پرتو اشراق
785 دنبال‌کننده
25.6هزار عکس
14هزار ویدیو
58 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🌟 کراماتی از حضرت (علیه السلام) - {٣} 🌀 خبر از غیب و شفای جنّ زدگی ⚜ مرحوم ، به نقل از حضرت (علیه السّلام) حکایت کند: 👳🏻 شخصی به نام مدّت زمانی را خدمت گذاری امام سجّاد، حضرت (علیه السّلام) نمود و چون به طول انجامید، جهت دیدار با مادر خویش از امام سجّاد (علیه السّلام) اجازه خواست که راهی شهر شام گردد. 🌹امام (علیه السّلام) او را مخاطب قرار داد و فرمود: 🔅ای ابوخالد! فردا مردی از اهالی شام - که معروف و ثروتمند می باشد - به همراه دخترش که دچار جنّ زدگی شده است، وارد مدینه خواهد شد. پدر این دختر به دنبال کسی می گردد که دخترش را معالجه و درمان نماید؛ پس تو نزد او می روی و اظهار می داری که من دخترت را معالجه می کنم و مقدار ده هزار درهم می گیرم. 🐪🐫🌴چون فردای آن روز فرا رسید، مرد شامی وارد مدینه شد، ابو خالد کابلی طبق دستور امام (علیه السّلام) نزد وی آمد و گفت: 👳🏻 چنانچه ده هزار درهم به من بدهی، دخترت را معالجه و درمان می نمایم! 👴🏾 پدر دختر هم قبول کرد و قول داد که چنانچه دخترش خوب و سالم شود آن مقدار پول را بپردازد. 👳🏻 ابو خالد کابلی نزد امام سجّاد (علیه السّلام) رفته و جریان را برای آن حضرت بازگو کرد. 🌹پس حضرت به او فرمود: 🔅مرد شامی بی وفائی می کند و پول را به تو نمی دهد؛ ولی با این حال، تو نزد دختر می روی و گوش چپ او را می گیری و می گوئی: 🔅ای خبیث! علیّ بن الحسین می گوید: 🔅هر چه زودتر از بدن این دختر خارج شو و او را رها کن! 👳🏻ابوخالد کابلی نیز پیام حضرت را به انجام رسانید و سپس دختر از آن حالت جنّ زدگی نجات یافت و بهبودی کامل خود را بازیافت!! 👌امّا همین که ابوخالد آن ده هزار درهم را مطالبه نمود، مرد شامی بدون پرداخت کمترین پولی او را از منزل خود بیرون کرد!! 👳🏻پس از آن، ابوخالد نزد امام زین العابدین (علیه السّلام) بازگشت و جریان را به طور مفصّل برای آن بزرگوار بازگو کرد. 🌹حضرت در پاسخ فرمود: 🔅گفته بودم که مرد شامی حیله و نیرنگ دارد و از پرداخت پول، امتناع می ورزد، ولی بدان که دخترش دو مرتبه به همین زودی دچار جنّ زدگی خواهد شد و پدرش نزد تو می آید. 🔅پس موقعی که مراجعه کرد به او بگو: چون به عهد خود وفا نکردی، چنین شده است؛ اکنون باید همان آن مبلغ را تحویل علیّ بن الحسین، زین العابدین (علیه السّلام) بده تا او را معالجه و درمان کنم و دیگر آن حالت جنّ زدگی باز نخواهد گشت. 💰بنابراین مرد شامی به ناچار، آن مبلغ را تحویل امام سجّاد (علیه السّلام) داد؛ و ابوخالد نزد دختر آمد و همان سخن قبل را در گوش چپ دختر بازگو کرد و افزود: 👳🏻 چنانچه برگردی، تو را به آتش قهر خداوند متعال می سوزانم. ⚜ امام محمّد باقر (علیه السّلام) افزود: 🔅با این روش، دختر به بهبودی کامل رسید و نجات یافت و چون با پدرش به سمت شهر شام رفتند، پدرم حضرت زین العابدین (علیه السّلام) آن پول ها را تحویل ابو خالد کابلی داد و به او اجازه داد تا جهت دیدار مادرش راهی شهر شام گردد. 📚 الخرائج والجرائح، ج ١ ، ص ۲۶۲، ح ۷. 📚 بحارالأنوار، ج ۴۶، ص ۳۱، ح ۲۴. 📗 چهل داستان و چهل از إمام زین العابدین (علیه السّلام)، عبداللّه صالحی‏. 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
🌹 امام (ع) در می فرماید: 📖 خدایا! من به وسیلهٔ خودت، خودت را شناختم؛ نه با تماشای زمین و آسمان... این کار دل است! 📲 ڪانال پـرتـو اشـراق 🆔 @partoweshraq‌
🦌 دعوت از آهو بر سفره دوستان 🌹حضرت ابوجعفر، (علیه السلام) حكايت فرمايد: 🌴 روزى پدرم؛ حضرت (عليه السّلام) به همراه عدّه اى از دوستان به اطراف شهر مدينه، جهت تفريح و استراحت رفتند، كه من نيز با ايشان همراه بودم. 🦌 چون سفره غذا گسترانيده شد و افراد آماده خوردن طعام شدند، ناگاه آهوئى در آن نزديكى عبور كرد، پدرم امام سجّاد عليه السّلام خطاب به آهو كرد و فرمود: 🌷«اى ! من علىّ بن الحسين بن علىّ بن ابى طالب هستم و مادرم فاطمه زهراء عليهاالسّلام، دختر رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و آله) مى باشد، نزديك ما بيا و با ما هم غذا شو». 🦌 آنگاه آهو جلو آمد و كنار سفره همانند ديگر دوستان نشست و مشغول خوردن غذا شد. 👈🏻 پس از گذشت لحظه اى، يكى از افراد اشاره اى كرد و آهو را ترساند؛ وقتى آهو خواست فرار كند، پدرم اظهار نمود: 🌷«آن حيوان را نترسانيد چون كه در پناه من قرار گرفته است و سپس به آهو خطاب كرد و فرمود: 🔅نترس، تو در پناه من هستى و كسى با تو كارى نخواهد داشت» 🦌و آهو با آسودگى خاطر مشغول خوردن غذا شد، كه اين بار يكى ديگر از افراد دستى بر پشت آهو كشيد و آهو پا به فرار گذاشت!! 🌷 پدرم امام سجّاد (عليه السّلام) به كسى كه دست بر كمر آهو كشيد و آن را ترساند، فرمود: 🔅«تو مرا نزد آهو سبك و ضايع كردى و تو سبب شدى كه آهو از ما سلب اعتماد كند». 🌷و سپس افزود: «من ديگر با تو سخن نخواهم گفت و متوجّه باش كه براى اين حركت ناشايسته ات ضرر خواهى ديد!!» 🐪 و پس از مدّتى آن شخص با شتر خود به اطراف مدينه رفته بود، كه شتر او فرار كرد و مردم هر چه كردند، نتوانستند شتر او را به منزلش باز گردانند. (۱) 📚 پی نوشت: ۱. إثبات الهداة، ج ۳، ص ۳۸ و ۴۰. 📗چهل داستان و چهل حدیث از علیه السلام، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی 📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق 🔰 به ما بپیوندید... 🆔 eitaa.com/partoweshraq 🆔 splus.ir/partoweshraq