🌟 کراماتی از حضرت #امام_سجاد (علیه السلام) - {٣}
🌀 خبر از غیب و شفای جنّ زدگی
⚜ مرحوم #قطب_الدّین_راوندی، به نقل از حضرت #باقرالعلوم (علیه السّلام) حکایت کند:
👳🏻 شخصی به نام #ابوخالد_کابلی مدّت زمانی را خدمت گذاری امام سجّاد، حضرت #زین_العابدین (علیه السّلام) نمود و چون به طول انجامید، جهت دیدار با مادر خویش از امام سجّاد (علیه السّلام) اجازه خواست که راهی شهر شام گردد.
🌹امام (علیه السّلام) او را مخاطب قرار داد و فرمود:
🔅ای ابوخالد! فردا مردی از اهالی شام - که معروف و ثروتمند می باشد - به همراه دخترش که دچار جنّ زدگی شده است، وارد مدینه خواهد شد. پدر این دختر به دنبال کسی می گردد که دخترش را معالجه و درمان نماید؛ پس تو نزد او می روی و اظهار می داری که من دخترت را معالجه می کنم و مقدار ده هزار درهم می گیرم.
🐪🐫🌴چون فردای آن روز فرا رسید، مرد شامی وارد مدینه شد، ابو خالد کابلی طبق دستور امام (علیه السّلام) نزد وی آمد و گفت:
👳🏻 چنانچه ده هزار درهم به من بدهی، دخترت را معالجه و درمان می نمایم!
👴🏾 پدر دختر هم قبول کرد و قول داد که چنانچه دخترش خوب و سالم شود آن مقدار پول را بپردازد.
👳🏻 ابو خالد کابلی نزد امام سجّاد (علیه السّلام) رفته و جریان را برای آن حضرت بازگو کرد.
🌹پس حضرت به او فرمود:
🔅مرد شامی بی وفائی می کند و پول را به تو نمی دهد؛ ولی با این حال، تو نزد دختر می روی و گوش چپ او را می گیری و می گوئی:
🔅ای خبیث! علیّ بن الحسین می گوید:
🔅هر چه زودتر از بدن این دختر خارج شو و او را رها کن!
👳🏻ابوخالد کابلی نیز پیام حضرت را به انجام رسانید و سپس دختر از آن حالت جنّ زدگی نجات یافت و بهبودی کامل خود را بازیافت!!
👌امّا همین که ابوخالد آن ده هزار درهم را مطالبه نمود، مرد شامی بدون پرداخت کمترین پولی او را از منزل خود بیرون کرد!!
👳🏻پس از آن، ابوخالد نزد امام زین العابدین (علیه السّلام) بازگشت و جریان را به طور مفصّل برای آن بزرگوار بازگو کرد.
🌹حضرت در پاسخ فرمود:
🔅گفته بودم که مرد شامی حیله و نیرنگ دارد و از پرداخت پول، امتناع می ورزد، ولی بدان که دخترش دو مرتبه به همین زودی دچار جنّ زدگی خواهد شد و پدرش نزد تو می آید.
🔅پس موقعی که مراجعه کرد به او بگو: چون به عهد خود وفا نکردی، چنین شده است؛ اکنون باید همان آن مبلغ را تحویل علیّ بن الحسین، زین العابدین (علیه السّلام) بده تا او را معالجه و درمان کنم و دیگر آن حالت جنّ زدگی باز نخواهد گشت.
💰بنابراین مرد شامی به ناچار، آن مبلغ را تحویل امام سجّاد (علیه السّلام) داد؛ و ابوخالد نزد دختر آمد و همان سخن قبل را در گوش چپ دختر بازگو کرد و افزود:
👳🏻 چنانچه برگردی، تو را به آتش قهر خداوند متعال می سوزانم.
⚜ امام محمّد باقر (علیه السّلام) افزود:
🔅با این روش، دختر به بهبودی کامل رسید و نجات یافت و چون با پدرش به سمت شهر شام رفتند، پدرم حضرت زین العابدین (علیه السّلام) آن پول ها را تحویل ابو خالد کابلی داد و به او اجازه داد تا جهت دیدار مادرش راهی شهر شام گردد.
📚 الخرائج والجرائح، ج ١ ، ص ۲۶۲، ح ۷.
📚 بحارالأنوار، ج ۴۶، ص ۳۱، ح ۲۴.
📗 چهل داستان و چهل #حدیث از إمام زین العابدین (علیه السّلام)، عبداللّه صالحی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#پندها
#کرامات
#ماه_محرم
#داستان_کوتاه
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
⚜ #نکات_ناب_استاد_انصاریان
🌹 امام #زین_العابدین(ع) در #دعای_ابوحمزه می فرماید:
📖 خدایا! من به وسیلهٔ خودت، خودت را شناختم؛ نه با تماشای زمین و آسمان... این کار دل است!
📲 ڪانال پـرتـو اشـراق
🆔 @partoweshraq
🦌 دعوت از آهو بر سفره دوستان
🌹حضرت ابوجعفر، #امام_محمد_باقر (علیه السلام) حكايت فرمايد:
🌴 روزى پدرم؛ حضرت #زين_العابدين (عليه السّلام) به همراه عدّه اى از دوستان به اطراف شهر مدينه، جهت تفريح و استراحت رفتند، كه من نيز با ايشان همراه بودم.
🦌 چون سفره غذا گسترانيده شد و افراد آماده خوردن طعام شدند، ناگاه آهوئى در آن نزديكى عبور كرد، پدرم امام سجّاد عليه السّلام خطاب به آهو كرد و فرمود:
🌷«اى #آهو! من علىّ بن الحسين بن علىّ بن ابى طالب هستم و مادرم فاطمه زهراء عليهاالسّلام، دختر رسول اللّه (صلّى اللّه عليه و آله) مى باشد، نزديك ما بيا و با ما هم غذا شو».
🦌 آنگاه آهو جلو آمد و كنار سفره همانند ديگر دوستان نشست و مشغول خوردن غذا شد.
👈🏻 پس از گذشت لحظه اى، يكى از افراد اشاره اى كرد و آهو را ترساند؛ وقتى آهو خواست فرار كند، پدرم اظهار نمود:
🌷«آن حيوان را نترسانيد چون كه در پناه من قرار گرفته است و سپس به آهو خطاب كرد و فرمود:
🔅نترس، تو در پناه من هستى و كسى با تو كارى نخواهد داشت»
🦌و آهو با آسودگى خاطر مشغول خوردن غذا شد، كه اين بار يكى ديگر از افراد دستى بر پشت آهو كشيد و آهو پا به فرار گذاشت!!
🌷 پدرم امام سجّاد (عليه السّلام) به كسى كه دست بر كمر آهو كشيد و آن را ترساند، فرمود:
🔅«تو مرا نزد آهو سبك و ضايع كردى و تو سبب شدى كه آهو از ما سلب اعتماد كند».
🌷و سپس افزود: «من ديگر با تو سخن نخواهم گفت و متوجّه باش كه براى اين حركت ناشايسته ات ضرر خواهى ديد!!»
🐪 و پس از مدّتى آن شخص با شتر خود به اطراف مدينه رفته بود، كه شتر او فرار كرد و مردم هر چه كردند، نتوانستند شتر او را به منزلش باز گردانند. (۱)
📚 پی نوشت:
۱. إثبات الهداة، ج ۳، ص ۳۸ و ۴۰.
📗چهل داستان و چهل حدیث از #امام_سجاد علیه السلام، حجت الاسلام والمسلمین عبدالله صالحی
📱ڪـانـال ݐـرٺـو اشـراق
🔰 به ما بپیوندید...
🆔 eitaa.com/partoweshraq
🆔 splus.ir/partoweshraq
#روایت
#کرامات
#داستان_کوتاه
#سیـره_اهـل_بیـٺ