🙏 حكايت مسلمان شدن #مرتاض کافر به دست #امام_کاظم (ع)
🌴 شخصی به مدينه آمد و به مردم مدينه گفت:
👳🏾 من مى توانم خبرهايى از زندگى شما بدهم!
👥 كسانى كه با او در ارتباط بودند، از او خبر مى خواستند و او خبر مى داد و درست مى گفت!!!
👌🏻اين موضوع را به خدمت مبارك #موسى_بن_جعفر(ع) اطلاع دادند كه: شخص بى دين و غير مسلمانى به مدينه آمده و از امور ما خبر مى دهد.
🌹حضرت با او ملاقات كردند و در حضور مردم فرمودند:
❓چه كار كرده اى كه به اين حال رسيده اى كه به پنهان راه پيدا كرده اى؟
👳🏾 به حضرت عرض كرد: خيلى چيزها را مى خواستم، با خواسته هايم مخالفت كردم و در مقابل خواسته هاى خودم، صبر كردم و آن خواسته ها را دنبال نكردم، اگر چه تلخ و سخت بود!!
🌹حضرت فرمودند: درست است كه چنين دانشى در محدوده رياضت هاى نفسى و مخالفت با خواهش ها نصيب تو شده است. اين مسأله درستى است؛ چون خداى مهربان در اين عالم نيز اجر خوبى احدى را ضايع نمى كند، ولو با خدا نبوده، مخالف خدا باشند و خدا را قبول نداشته باشند.
🌹 موسى بن جعفر(ع) به آن پيشگو فرمود: در مقابل رياضت ها و صبرى كه كردى، حق است كه چنين پاداشى را به تو بدهند.
❓آيا علاقه دارى مسلمان شوى؟
👳🏾 گفت: نه، هيچ علاقه اى به مسلمان شدن ندارم!
🌹فرمود: با خواهش نفس مخالفت كن و مسلمان شو، تو كه تمرين مخالفت با هواى نفس دارى، باطن تو مى گويد مسلمان نشو، با اين باطن جهاد كن و مسلمان شو.
👳🏾 به دست موسى بن جعفر(ع) مسلمان شد.
📿 چند روزى كه آداب اسلام را ياد گرفت، كسى آمد به او گفت:
👨🏻 يكى از آن خبرها را از زندگى من به من بده.
👳🏾 هر چه فكر كرد، ديد هيچ خبرى نزد او نيست!!
🌴 به درب خانه موسى بن جعفر(ع) آمد و در زد، گفت:
👳🏾 يابن رسول الله! آن زمانى كه بى دين بودم، مى توانستم خبر از آينده بدهم، اما اكنون كه ديندار شده ام، خبرى نمى توانم بدهم، پس مزد اين ديندارى ما چه شد؟
🌹حضرت فرمود: دنيا گنجايش مزد #مسلمان شدن تو را ندارد، پاداشى كه مى خواهند به تو بدهند، در اين دنيا نمى توان به تو داد.
👳🏾 گفت: #صبر مى كنم تا در قيامت، پاداش مسلمان شدنم را از پروردگار عالم بگيرم.
🖥 منبع: پایگاه عرفان.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔: eitaa.com/joinchat/2848915456C8c69e1d0c7
#سـیـره_اهـل_بیـٺ
#داستان_کوتاه
#روایت
#پندها
✝️ راهبی که با تفسیر صدای ناقوس کلیسا مسلمان شد؟
⛪ به سند معتبر از #حارث_اعور نقل شده است که روزی با حضرت #امیرالمؤمنین علی (علیه السلام) به شهر #حیره می رفتم که ناگاه به دیری رسیدیم که ترسایی در آنجا ناقوس می نواخت، پس حضرت فرمود:
⁉️ ای حارث؛ آیا می دانی این #ناقوس چه می گوید؟!
👳🏻♂️عرض کردم: خدا و رسول خدا و پسر عمّ رسول خدا بهتر می دانند.
⚜️ سپس #حضرت_علی (علیه السلام) بیان داشتند:
🔅مَثَل می زند برای دنیا و خرابی و بی وفایی آن و می گوید:
🔅«لا اله الا الله حَقاً حَقاً صِدقاً صِدقاً اِنَّ الدُّنیا قَد غَرَّتنا وَ شَغَلَتنا وَ استَهوَتنا، یَابن الدُّنیا مَهلاً مَهلاً یَابن الدُّنیا دَقّاً دَقّاً یَابن الدُّنیا جَمعاً جَمعاً تُفَنی الدُّنیا قَرناً قَرناً، ما مِن یَومٍ یَمضی عَنا اِلا اَوهی مِنا رُکناً، قَد ضَیّعنا داراً تَبقی وَ اَستَوطَنا داراً تَفنی لَسنا نَدری ما قَرَّطنا فِیها اِلا لَو قَدمتنا»؛
🔅شهادت می دهم به یگانگی خداوند و حال آنکه حق است، راست است راست است، بدرستی که دنیا ما را فریب داد و مشغول کرد و در رابطه با آخرت عقل ما را ضایع و نابود نمود و ما را گمراه ساخت. ای فرزند دنیا؛ پس انداز و به تأخیر انداز کارهای دنیوی را، ای فرزند دنیا؛ هر روز کوبیده می شوید و در فشارید از مصیبت ها و تا چند یکدیگر را در فشار می گذارید برای بدست آوردن دنیا؟ و به زودی در هم شکسته خواهید شد. ای فرزند دنیا؛ تا کی جمع می کنی اسباب و مال دنیا را؟ پس بدان دنیا از بین می برد مردم قرن را از پس قرنی دیگر، هیچ روز نمی گذرد از عمر ما مگر آن که یک رکن از ارکان بدن ما ضعیف تر گردد، به راستی که نابود کردیم خانه ی باقی را و وطن خود گردانیدیم خانه ی فانی را، نمی دانیم که برای آن دنیا کوتاهی کردیم، مگر پس از اینکه می میریم.
👳🏻♂️ پس حارث عرض کرد: یا امیرالمومنین؛ آیا #نصاری می دانند که صدا و نوای ناقوس این معنی را بیان می دارد؟
⚜️ حضرت فرمودند: اگر می دانستند، مطمئن باش #مسیح را شریک خداوند نمی گردانیدند.
⛪ حارث می گوید: من روزی دیگر به نزد آن نصاری که در آن #دیر بود رفتم و گفتم:
👳🏻♂️ تو را به حق مسیح این ناقوس را مجدد بنواز به آن ترتیبی که پیشتر می نواختی؛ پس چون شروع کرد به زدن هر مرتبه من یک فقره از آنچه حضرت علی (علیه السلام) فرموده بود می خواندم و بر نوای آن منطبق می گردید تا به پایان رسید، پس آن راهب گفت:
🧔🏼 به حق پیغمبر شما سوگندت می دهم تو را که بگویی چه کسی این را به تو آموزش داده و بیان نموده است؟
👳🏻♂️ حارث عرض کرد: آن شخصی که دیروز با من همراه بود، او این را به من تعلیم داد.
🧔🏼راهب پرسید: آیا میان آن بزرگوار و #پیغمبر شما خویشاوندی وجود دارد؟
👳🏻♂️ حارث پاسخ داد: پسر عمّ اوست.
🧔🏼 راهب پرسید: آیا این را از پیغمبر شنیده است؟
👳🏻♂️ گفت: بلی.
🧔🏼 پس آن دیرنشین #مسلمان گردید و گفت:
📓 والله که من در #تورات خوانده ام در آخر پیغمبران پیغمبری خواهد آمد که صدای ناقوس را تفسیر خواهد کرد و پیغمبر شما خاتم الانبیا می باشد و دینتان بر حق.
📚 منابع:
💻 قدس انلاین
📗 امالی شیخ صدوق، ص ۱۸۷.
📘 معانی الاخبار، ص ۲۳۱.
📚 حیوه القلوب (تاریخ پیامبران)، ج ۲، ۱۱۸۵، ۱۱۸۶.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#کرامات
#داستان_کوتاه
پرتو اشراق
🌹 امیرالمؤمنین (علیه السلام) و ادای تعهد و قول پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)
⚜️ #امام_حسين - عليه السّلام- فرمود:
🌹 روزى #على- عليه السّلام - ندا كرد:
🔅«هر كس از رسول خدا - صلّى اللَّه عليه و آله - طلبكار است يا عطايى را مى طلبد، بيايد و آن را بگيرد».
👥 هر روز عده اى مى آمدند و چيزى را مى خواستند و #على- عليه السّلام - جانماز پيامبر را بلند مى كرد و همان مقدار در آنجا مى يافت و به شخص طلبكار مى داد!!
👤اوّلی به (غاصب) دوّمی گفت: على با اين كار آبروى ما را برد! چاره چيست؟
👥 عمر گفت: تو نيز مثل او ندا كن شايد مانند او بتوانى بدهى هاى رسول خدا - صلّى اللَّه عليه و آله - را ادا كنى.
🗣️ ابوبكر ندا كرد: هر كس از رسول خدا- صلّى اللَّه عليه و آله - طلبى دارد بيايد!
🌹 اين قضيه به گوش على- عليه السّلام- رسيد فرمود: «او بزودى پشيمان مى شود!»
👳🏻♂️ فرداى آن روز، ابوبكر در جمع مهاجر و انصار نشسته بود، عربى بيابانى آمد و پرسيد: كدام يك از شما جانشين رسول خدا است؟
👈🏻 به ابوبكر اشاره كردند.
👳🏻♂️ گفت: تو وصى و جانشين پيامبر هستى؟
👤 ابوبكر گفت: بلى، چه مى خواهى؟
👳🏻♂️ گفت: پيامبر اكرم - صلّى اللَّه عليه و آله - قول داده بود كه هشتاد #شتر به من بدهد اكنون كه او نيست پس آنها را تو بايد بدهى!!
👤 ابوبكر گفت: شترها بايد چگونه باشند؟
👳🏻♂️ عرب گفت: هشتاد شتر سرخ موى و سيه چشم!!
👥 ابوبكر به عمر گفت: چه كار كنيم؟
👤 عمر گفت: عرب ها چيزى نمى دانند. از او بپرس آيا شاهدى بر گفته خود دارد؟ ابوبكر از او شاهد خواست.
👳🏻♂️ عرب گفت: مگر بر چنين چيزى شاهد مى خواهند؟ به خدا سوگند تو جانشين پيامبر نيستى.
✋🏻 #سلمان برخاست و گفت: اى عرب! دنبال من بيا تا جانشين پيامبر را به تو نشان دهم. عرب به دنبال او به راه افتاد تا اينكه به على - عليه السّلام - رسيدند.
👳🏻♂️ عرب گفت: تو وصى پيامبر - صلّى اللَّه عليه و آله- هستى؟
🌹 حضرت فرمود: بلى، چه مى خواهى؟
👳🏻♂️ عرب گفت: رسول خدا - صلّى اللَّه عليه و آله*- هشتاد شتر سرخ موى و سيه چشم براى من تعهد كرده بود. اكنون از تو مى خواهم.
🌹 حضرت فرمود: آيا تو و خانواده ات #مسلمان شده ايد؟
🤝🏻 در اين هنگام عرب دست على - عليه السّلام - را بوسيد و گفت:
👳🏻♂️ تو وصى بحقّ پيغمبر خدا- صلّى اللَّه عليه و آله- هستى. چون بين من و پيامبر شرط همين بود. ما همه مسلمان شده ايم.
🌹 على- عليه السّلام- فرمود: «اى حسن، تو و سلمان، با اين عرب به فلان صحرا برويد و بگوييد: «يا صالح، يا صالح!» وقتى كه جوابتان را داد، بگو: اميرالمؤمنين به تو سلام مى رساند و مى گويد: هشتاد شترى كه رسول خدا - صلّى اللَّه عليه و آله - براى اين عرب تعهد كرده بود بياور!!»
🌴 سلمان مى گويد: به جايى كه على- عليه السّلام - «فرموده بود، رفتيم».
🌷 #امام_حسن - عليه السّلام - همان گونه كه على- عليه السّلام- فرموده بود، ندا سر داد.
✋🏻 پس جواب دادند: لبيك يا بن رسول اللَّه.
🌷 امام حسن- عليه السّلام- پيام #اميرالمؤمنين را رساند.
✋🏻 گفت: روى چشم، اطاعت مى كنم.
🐪🐪 چيزى نگذشت كه افسار شتر از زمين خارج شد و امام حسن- عليه السّلام- آن را گرفت و به عرب داد و فرمود: بگير.
🐪🐪🐪 شترها پيوسته خارج مى شدند تا اينكه هشتاد شتر با همان اوصاف تكميل شد!
📚 الخرائج و الجرائح لقطب الدین راوندی.
📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق
🔰 به ما بپیوندید...
▶🆔 eitaa.com/partoweshraq
▶🆔 sapp.ir/partoweshraq
#روایت
#کرامات
#داستان_کوتاه
#فضائل_مولا_علی
#سـیـره_اهـل_بیـٺ