eitaa logo
پرتو اشراق
784 دنبال‌کننده
25.9هزار عکس
14.3هزار ویدیو
58 فایل
🔮 کانال جامع با مطالب متنوع 🏮شاید جواب سئوال شما اینجا باشد! 📮ارتباط با مدیر: @omidsafaei 📲 کپی برداری مطالب جهت نشر معارف اهل بیت(ع) موجب خوشحالی است! 🔰 کانال سروش پلاس: 🆔 sapp.ir/partoweshraq
مشاهده در ایتا
دانلود
🌃 در نيويورک، در ضيافت شامى كه به منظور جمع‌آورى كمک مالى براى مدرسه‌اى مربوط به بچه‌هاى داراى ناتوانى ذهنى بود، پدر يكى از بچه‌ها نطقى كرد كه هرگز براى شنوندگان آن فراموش نمى‌شود...!! 🤵🏻 او با گريه گفت: 🎙️ كمال، در بچه من «شايا» كجاست؟ 🔅هر چيزى كه خداوند مى‌آفريند كامل است، اما بچهِ من نمى‌تواند چيزهايى را بفهمد كه بقيه بچه‌ها مى‌توانند. 🔅بچهِ من نمى‌تواند چهره‌ها و چيزهايى را كه ديده، مثل بقيه بچه‌ها به ياد بياورد. كمال خدا در مورد شايا كجاست؟ 👥 افرادى كه در جمع بودند، با شنيدن اين جملات، شوكه و اندوهگين شدند... 🤵🏻 پدر شايا ادامه داد: ✋🏻 به اعتقاد من، هنگامى كه خدا بچه‌اى شبيه شايا را به دنيا مى‌آورد، كمال آن بچه را در روشى مى‌گذارد كه ديگران با او رفتار مى‌كنند. 🔰و سپس داستان زير را درباره شايا تعريف كرد: 🏏 يک روز كه شايا و من در پارک قدم مى‌زديم، تعدادى بچه را ديديم كه بيسبال بازى مى‌كردند. 👦🏻 شايا پرسيد: بابا، به نظرت اونا منو بازى مى‌دن...؟ 🤵🏻 من مى‌دانستم كه پسرم بازى بلد نيست و احتمالا بچه‌ها او را توى تيم‌شان نمى‌خواهند؛ اما فهميدم كه اگر پسرم براى بازى پذيرفته شود، حس يكى بودن با آن بچه‌ها مى‌كند. پس به يكى از بچه‌ها نزديك شدم و پرسيدم كه آيا شايا مى‌تواند بازى كند؟! 🧒🏻 آن بچه به هم‌تيمى‌هايش نگاه كرد تا نظر آنها را بخواهد، ولى جوابى نگرفت و خودش گفت: ما ۶ امتياز عقب هستيم و بازى در راند ۹ است. فكر مى‌كنم اون بتونه در تيم ما باشه... 🏏 در نهايت تعجب، چوب بيسبال را به شايا دادند! 👥 همه مى‌دانستند كه اين غير ممكن است؛ زيرا شايا حتى بلد نيست كه چطور چوب را بگيرد! 👦🏻 اما همين كه شايا براى زدن ضربه رفت، توپ‌گير چند قدمى نزديک شد تا توپ را خيلى آرام بندازد كه شايا حداقل بتواند ضربه آرامى به آن بزند... 🥎 اوّلين توپى كه پرتاب شد، شايا ناشيانه زد و از دست داد! 🧒🏻👦🏻 يكى از هم‌تيمى‌هاى شايا نزديک شد و دوتايى چوب را گرفتند و روبه‌روى پرتاب‌كن ايستادند. 🥎 توپ‌گير دوباره چند قدمى جلو آمد و آرام توپ را انداخت. 👦🏻🧒🏻 شايا و هم‌تيميش، ضربه آرامى زدند و توپ نزديك توپ‌گير افتاد؛ 🥎 توپ‌گير، توپ را برداشت و مى‌توانست به اوّلين نفر تيمش بدهد و شايا بايد بيرون مى‌رفت و بازى تمام مى‌شد ... 👥 اما به جاى اين كار، او توپ را جايى دور از نفر اوّل تيمش انداخت و همه داد زدند: 👈 شايا، برو به خط اوّل، برو به خط اوّل!!! 👦🏻 تا به حال شايا به خط اوّل ندويده بود! شايا هيجان‌زده و با شوق، خط عرضى را با شتاب دويد. ⛳ وقتى كه شايا به خط اوّل رسيد، بازيكنى كه آنجا بود مى‌توانست توپ را جايى پرتاب كند كه امتياز بگيرد و شايا از زمين بيرون برود، ولى فهميد كه چرا توپ‌گير، توپ را آنجا انداخته است. 🥎 توپ را بلند، آن‌طرف خط سوم پرت كرد و همه داد زدند: 👥 بدو به خط ۲، بدو به خط ۲!!! 👦🏻 شايا به سمت خط دوم دويد. 👥👥 در اين هنگام بقيه بچه‌ها در خط خانه هيجان‌زده و مشتاق، حلقه زده بودند... ⛳ همين كه شايا به خط دوم رسيد، همه داد زدند: 👈 برو به ۳!!! وقتى به ۳ رسيد، افراد هر دو تيم دنبالش دويدند و فرياد زدند: 🗣️ شايا، برو به خط خانه...! شايا به خط خانه دويد و همه ۱۸ بازيكن، شايا را مثل يک قهرمان روى دوش‌شان گرفتند، مانند اينكه او يک ضربه خيلى عالى زده و كل تيم برنده شده باشد... 🤵🏻 پدر شايا در حالى كه اشک در چشمانش بود، گفت: 👌🏻 «آن ١٨ پسر به كمال رسيدند...» 📗 من، منم؟! | امیر رضا آرمیون 📱ڪـانـال ݐـــرٺـــو اشـــراق 🔰 به ما بپیوندید... ▶🆔 eitaa.com/partoweshraq ▶🆔 sapp.ir/partoweshraq