پـــروانـگـــــی
🍁🍁🍁 #مغــرورِدوستداشتنے همه میدونن که اگه چیزی برام مهم جلوه کنه به هرطریقی و از هر راهی باید
🍁🍁🍁
#مغــرورِدوستداشتنے
علاوه بر همه ی اینا کلی خطر دیگه هم تهدیدت میکنه.
مشکل تو اینه که فکر میکنی خیلی با تجربه ای؛ ولی نیستی.
هستی! تو راحت تر از اون چیزی که فکرشو کنی، تو دام میوفتی.
توی کشورای خارجی کلی گرگ آدم نما وجود داره که فقط برای زنانگی و ثروتت تور پهن میکنن.
میدونی اگه اسیر عشق یکی از این آدما بشی چه لطمه ای خواهی خورد. کدوم یکی از اینا رو میدونستی... هستی خانوم... هان! کدومشو؟..
کمی سکوت کردم در ذهنم یه علامت سوال گنده بوجود اومد و اون این بود که دنیا از کی اینقدر پلید و کثیف شده.
گفتم: حرفاتون مثل همیشه منطقی بود؛ ولی کامل نه...
شما میگی نگرانم هستی... نگران روحمی؛ ولی یه لحظه با خودت فکر کردی، من تو مدت چند هفته، چطوری یه نفرو پیدا کنم.
بهش اعتماد کنم...
اصلا چطور باید از یه نفر بخوام، بدون هیچ علاقهای بیاد نامزدم بشه... نه داداش! اینکار اصلا شدنی نیست...
_چرا... شدنیه چون اصلا نیازی نیست تو
دنبال کسی بگردی، اون آدم پیدا شده به همین دلیل خواستم، بدونم به کسی علاقه داری یا نه؟!...
شخصی که حاضر شده برات این کارو بکنه خودشم میخواد به همراه یکی از اعضای خانوادش که درست همسن توعه برای ادامه ی تحصیل بره خارج.
وقتی فهمید؛ چون خیلی براش مهم و باارزشی و حس برادری داره نسبت بهت نخواست با غفلت زندگیتو نابود کنی.
حاضر شده تا هروقت بخوای همراهت بمونه و تنهات نذاره در ضمن همون آدم به من گفت که کتبا ضمانت میده که هیچ صدمه ای از هیچ نظری در این مدت به تو وارد نشه... گفته این مدت رفتار شما مثل خواهر و برادر خواهد بود.
پوزخندی زدم و گفتم: «و شما حرفشو باور کردین... اونوقت از کجا مطمئنین که تور برای ثروت جامونده از پدرم پهن نکرده؟!»
_از اونجایی که تو خودتم اونو خوب میشناسی...
_میشه بدونم کیه؟!
#پارت_36
#ادامه_دارد...
🍁🍁🍁🍁