📚داستان شماره 42:
کرامت امام حسن مجتبی(ع)
روزى امام حسن مجتبى و برادرش امام حسين عليهمالسلام به همراهى شوهر خواهرشان حضرت زینب (عبداللّه بن جعفر ) به قصد مكّه و انجام مراسم حجّ از شهر مدينه خارج شدند.
در مسير راه آذوقه خوراكى آن ها پايان يافت و آنان تشنه و گرسنه گشتند؛ و همين طور به راه خويش ادامه دادند تا به سياه چادرى نزديك شدند؛
پيرزنى را در كنار آن مشاهده كردند، به او گفتند: ما تشنه ايم ، آيا نوشيدنى دارى ؟
پيرزن عرضه داشت : بلى ، بعد از آن هر سه نفر از مَركب هاى خود پياده شدند؛ و پيرزن بُزى را كه جلوى سياه چادر خود بسته بود، به ميهمانان نشان داد و گفت : خودتان شير آن را بدوشيد و استفاده نمائيد.
ميهمانان گفتند: آيا خوراكى دارى كه ما را از گرسنگى نجات دهى ؟
پاسخ داد: من فقط همين حيوان را دارم ، يكى از خودتان آن را ذبح نمايد و آماده كند تا برايتان كباب نمايم ؛ و آن را ميل كنيد.
يكى از آن سه نفر گوسفند را ذبح کرد و پس از آماده شدن تحويل پيرزن داد؛ و پیرزن نیز قسمتی از آن را طبخ نمود و جلوى ميهمانان عزيز نهاد؛ و آن ها تناول نمودند.
و هنگامى كه خواستند خداحافظى نمايند و بروند گفتند: ما از خانواده قريش هستيم ؛ و اكنون قصد مكّه داريم ، چنانچه از اين مسير بازگشتيم ، حتما جبران لطف تو را خواهيم كرد.
پس از رفتن ميهمانان ناخوانده ، شوهر پيرزن آمد؛ و چون از جريان آگاه شد، همسر خود را مورد سرزنش و توبيخ قرار داد كه چرا از كسانى كه نمى شناختى ، پذيرائى كردى ؟!
و اين جريان گذشت ، تا آن كه سخت در مضيقه قرار گرفتند؛ و به شهر مدينه رفتند، پيرزن از كوچه بنى هاشم حركت مى كرد، امام حسن مجتبى عليه السلام جلوى خانه اش روى سكّوئى نشسته بود، پيرزن را شناخت .
حضرت مجتبى عليه السلام فورا غلام خود را به دنبال آن پيرزن فرستاد، وقتى پيرزن نزد حضرت آمد فرمود:
آيا مرا مى شناسى ؟
عرضه داشت : خير.
امام عليه السلام اظهار نمود: من آن ميهمان تو هستم كه در فلان روز به همراه دو نفر ديگر بر تو وارد شديم ؛ و تو به ما خدمت كردى و ما را از گرسنگى و تشنگى نجات دادى .
پيرزن عرضه داشت : پدر و مادرم فداى تو باد! من به جهت خوشنودى خدا به شما خدمت كردم ؛ و انتظار چيزى نداشتم .
حضرت دستور داد تا تعدادى گوسفند و يك هزار دينار به پاس ايثار پيرزن تحويلش گردد و سپس او را به برادر خود - حسين عليه السلام - و شوهر خواهرش - عبداللّه - معرّفى نمود؛ و آن ها هم به همان مقدار به پيرزن كمك نمودند.
📚بحار الا نوار: ج 43، ص 341، ح 15، و ص 348، اءعيان الشّيعة : ج 1، ص 565.
🍀جهت نشر در کانال ویژه مدرسه
#تابلو سه گانه آموزش مهارتهای زندگی
#موضوع_استرس
#ویژه_والدین
#اداره مراقبت در برابر آسیبهای اجتماعی
#معاونت پرورشی و فرهنگی .
🍀جهت نشر در کانال ویژه مدرسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀درس پانزده
نوع دوستی .
از شهید محمدحسین محمدخانی
#عند_ربهم_یرزقون
🍀 جهت نشر در کانال ویژه مدرسه
فرم ارزیابی فعالیت های پرورشی 99.pdf
93.4K
فرم ارزیابی شاخص های پرورشی و فرهنگی مدارس که(باتوجه به شرایط) بعد ازنیمه خرداد۹۹ توسط ارزیابان پرورشی، آغاز خواهد شد .
🍀معاونت پرورشی و فرهنگی
اداره کل آ.پ قم
17.98M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#موضوع_نایریکا_
انیمیشن_دانش_آموزی
#دانش_آموزفیلمساز
#برگزیده جشنواره فرهنگی هنری۹۷
معاونت پرورشی و فرهنگی
🍀جهت نشر در کانال ویژه مدرسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼جشن میلاد امام حسن مجتبی علیه السلام
#تمام_پایه_های_تحصیلی
#تربیت_تعطیل_نمیشود
🍀جهت نشر در کانال ویژه مدرسه
8.24M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
نگاهی گذروار به تجهیزات تازه دست یافته یا اصلاح شدهی سپاه پاسداران
راستی! سامانه سوم خرداد که پهباد گلوبال هاوک آمریکایی را شکار کرده بود به تازگی دقت و سرعت آن اصلاح شده👌
🌷● یک نکته از این معنی.....
توجه داشته باشیم که به عنوان مثال، تکرار چندین باره جملات زیر نسبت به فرزندان که گفته می شود ؛
«تکلیفت را بنویس»،
«چقدر طولش می دهی»،
«چرا اذیت می کنی»،
«تو شاگرد تنبلی» و…
نه فقط به ترغیب کودک برای انجام تکالیفش منجر نمی شود، بلکه باعث می شود که به این نتیجه برسد که آدم دست و پا چلفتی و ضعیفی است.
🌷● یک نکته از این معنی.....
🔶🔹چیزی مهم تر از باور داشتن داریم
که اسم آن عمل و اقدام است،
دنیا پر است از آدم هایی که رویا پردازند،
اما تعداد اندکی از آنها هستند که هدف دارند و پیش می روند،
اقدام می کنند،
و قدم هایی استوار برای تحقق رویاهایشان و رسیدن به اهداف خود برمی دارند،
اینها موفقترین و خوشبختترین افراد جامعه هستند.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#درس شانزدهم:
دل بریدن از دنیا
از شهید مجید قربانخانی
#عند_ربهم_یرزقون
🍀جهت نشر در کانال ویژه مدرسه