eitaa logo
پرورشی‌ ناحیه‌ یک
2.8هزار دنبال‌کننده
18.2هزار عکس
7.8هزار ویدیو
1.6هزار فایل
قرآن، عترت و نماز @sayedhadi63 فرهنگی هنری @Majlesi_ac سازمان دانش آموزی @AlZ120 سلامت @khoshgoftar13750 پیشگیری از آسیب های اجتماعی @iahosin تربیت بدنی @Rezaei110 مشاوره @s_meftah اردوها و فضاهای پرورشی @Mr_lajevardi نظرات، انتقادات، پیشنهادات @AlZ120
مشاهده در ایتا
دانلود
💝💙فاطمه محی الدین❤💖: علامه حلی در شب جمعه ای تنها به زیارت امام حسین علیه السلام می رفت.سواره بود و شلاقی در دستش.اتفاقادر راه عربی که پیاده به سمت کربلا می رفت، بااو همراه شد .بین راه مرد عرب  مسأله ای را مطرح کرد.علامه حلی خیلی زود فهمید مرد عرب بسیار با اطلاع و عالم است.چند سوال کرد تا بفهمد مرد عرب چه عیار علمی دارد. او هم همه را جواب داد.علامه از علم مرد عرب به وجد آمده بود.جواب تمام مشکلات علمی اش را یکی یکی می گرفت. در بین سوال و جواب ها نظرشان متفاوت شد . علامه فتوای عرب را قبول نکرد و گفت :این فتوا بر خلاف و قاعده است و روایتی برای استناد ندارد.مرد عرب گفت:دلیل این حکم که من گفتم ، حدیثی است شیخ طوسی در کتاب تهذیب نوشته است ،علامه گفت: این حدیث را در تهذیب ندیده ام . مرد گفت:در آن نسخه ای که تو از تهذیب داری از ابتدا بشمار ، در فلان صفحه و فلان سطر پیدا میکنی. علامه از شدت عتم و دانستن غیب شک برد که شاید همراهش امام زمان علیه السلام است.نا گاه شلاق از دستش افتاد .مرد خم شد تا شلاق را بر دارد. علامه گفت:به نظر شما ملاقات با امام زمان علیه السلام امکان دارد؟مرد عرب شلاق علامه را در دستش گذاشت و گفت:چطور نمی شود در حالی که دستش در دستان توست.علامه از بالای مرکبش پایین افتاد و پای امام را بوسید و شوق زیاد بیهوش شد . به هوش که آمد هیچ کس در آن جا نبود.ناراحت شد و افسرده .وقتی به خانه بر گشت ، کتاب تهذیبش را بر داشت و به صفحه ای که امام گفته بود نگریست و حدیث را دید .کنار حدیث و در حاشیه کتاب نوشت:این حدیثی است که مولای من،صاحبالامر من را به آن خبر دادند . (اللهم عجل لولیک الفرج)
24.84M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
✍️ موضوع: دوره آخر الزّمان ❇️ مخاطبین: تمامی مقاطع تحصیلی 🔴 اداره کل آموزش و پرورش استان قم 🔻🔻 سادات موسوی دو 🔶معاونت پرورشی و فرهنگی استان قم @qomparvareshi