.
من ڪیستم...🍂
تا هر زمان پیشِ نظر بینم ترا..؟
گاهے گذر ڪن سوے من
تا در گُذر..
بینم ترا...
افتاده بر خاکِ درت خوش آنڪه آیے
بر سرم ، تو زیر پا بینے و
من بالاے
سر بینم ترا....👌
#هلالي_جغتایے
.
شکسپیر میگوید...
وقتی میتوانستم صحبت کنم گفتند..
گوش کن...
وقتی میتونستم بازی کنم مرا کار کردن آموختند...وقتی کاری پیدا کردم...
ازدواج کردم...
وقتی ازدواج کردم بچه ها آمدند...
وقتی...
آنها را درک کردم...
مرا ترک کردند..
وقتی....
یاد گرفتم چگونه زندگی کنم...
زندگی تمام شد...🍂
.
_🌹_زندگی منتظر هیچ کس نمی ماند
نگذارید
چای تازه دم زندگیتان
به چایی یخ زده تبدیل شود ☕️
عصرتون پر از اتفاق های خوب
💐💐💐💐💐💐💐💐💐💐
شاد کردن قلبی بایک عمل
بهتراز هزاران سَری است که
به نیایش خم شده باشد
#مهاتما_گاندی
✔️ پیر شدن به سن نیست
🔘 به این است که ورزش نکنی،
کتاب نخوانی،
عاشق نشوی،
هدیه ندهی،
محبت نگیری،
مهمانی نروی،
سفر نکنی
🔘 پیر شدن به این است که آرزوهایت را کم کنی،رویاهایت را دنبال نکنی
پیر شدن به این است که با دیگران همدردی نکنی
پیری به سن نیست
به کیفیت دل است....🍃
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
داستان کوتاه
در دامنه دو کوه بلند، دو آبادی بود که یکی «بالاکوه» و دیگری «پایین کوه» نام داشت؛ چشمه ای پر آب و خنک از دل کوه می جوشید و از آبادی بالاکوه می گذشت و به آبادی پایین کوه می رسید. این چشمه زمین های هر دو آبادی را سیراب می کرد.
روزی ارباب بالا کوه به فکر افتاد که زمین های پایین کوه را صاحب شود. پس به اهالی بالاکوه رو کرد و گفت: «چشمه آب در آبادی ماست، چرا باید آب را مجانی به پایین کوهی ها بدهیم؟ از امروز آب چشمه را بر ده پایین کوه می بندیم.» یکی دو روز گذشت و مردم پایین کوه از فکر شوم ارباب مطّلع شدند و همراه کدخدایشان به طرف بالا کوه به راه افتادند و التماس کردند که آب را برایشان باز کند. اما ارباب پیشنهاد کرد که یا رعیت او شوند یا تا ابد بی آب خواهند ماند و گفت: «بالاکوه مثل ارباب است و پایین کوه مثل رعیت. این دو کوه هرگز به هم نمی رسند. من ارباب هستم و شما رعیت!»
این پیشنهاد برای مردم پایین کوه سخت بود و قبول نکردند. چند روز گذشت تا اینکه کدخدای پایین ده فکری به ذهنش رسید و به مردم گفت: بیل و کلنگ تان را بردارید تا چندین چاه حفر کنیم و قنات درست کنیم. بعد از چند مدت قنات ها آماده شد و مردم پایین کوه دوباره آب را به مزارع و کشتزارهایشان روانه ساختند. زدن قنات ها باعث شد که چشمه بالاکوه خشک شود.
این خبر به گوش ارباب بالاکوه رسید و ناراحت شد اما چاره ای جز تسلیم شدن نداشت؛ به همین خاطر به سوی پایین کوه رفت و با التماس به آنها گفت: «شما با این کارتان چشمه ما را خشکاندید، اگر ممکن است سر یکی از قنات ها را به طرف ده ما برگردانید.»
کدخدا با لبخند گفت: «اولاً؛ آب از پایین به بالا نمی رود، بعد هم یادت هست که گفتی کوه به کوه نمی رسد.
تو درست گفتی: کوه به کوه نمی رسد، اما آدم به آدم می رسد.»
🔴 🔴
اون روز هایی رو به یاد بیار که برای چیزهایی که الان داری، دعا میکردی.
💐 🍂💐
وقتی موانعی سر راهت میشن
تو مسیرت رو عوض کن تا به مقصدت برسی
نه اینکه تصمیمت رو برای رسیدن
به اونجا عوض کنی!👌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎼 #موزیک_استوری
خدا اگه بخواد میشه
امیدوارم خدا واسمون بخواد!
عصرتون بخیر
@Patoghedoostanha
آدمش را که پیدا کردید
همه را کنار بزنید و برایش جا باز کنید
مغز و قلبتان را از همه چیز خالی کنید
و هیچ ترازویی برای مقایسه باقی نگذارید!
آنوقت اجازه بدهید
اجازه بدهید به چشم هایتان خیره شود
اجازه بدهید دستانتان را ببوسد
اجازه بدهید هرچقدر که دلش میخواهد، شما را به آغوش بگیرد.
اجازه بدهید پشت بند حرف هایتان ذوق کند،
بگوید الهی بمیرم،
الهی دورت بگردم و...
باور کنید،
بی آنکه بفهمید
وابسته میشوید
و عشق دوباره جان میگیرد!
زندگی زیست است
نه فیزیک و ریاضی
که انقدر قاعده و عدد و ماشین حسابی اش کرده اید!
#حامد_رجب_پور
@Patoghedoostanha
برای زیبا #زندگی نکردن
کوتاهی #عمر را بهانه نکن 🌺🍃
عمر #کوتاه نیست
ما کوتاهی #می کنیـــم!! 🌺🍃
#زندگی،لحظه به
لحظه ش #غنیـــمته،
فرصـته،شانسه ، #عشقه 🌺🍃
#ساده ازش نگذر
زندگی خیلی #زیــباست 🌺🍃
@Patoghedoostanha
#انسان زود
#پشیمان می شود
گاه از #گفته و
گاه ازنگفته هایش
اماسراغ ندارم کسی را
که از"مهربانی" #پشیمان باشد
خوش به حال آنکه خوب میداند
#مهربانی_منطقی ترين
#گفت_وگوی #زندگیست ♥️ ...
#عصرتون سرشار از #مهربانی☕️🌸🍃
@Patoghedoostanha
پروانه ها را دوست دارم
سبک بالند و آزاد
پروازشان را میستایم
گرچه عمرشان کوتاه است
آنها عاشقانه پرواز میکنند
و نمیترسند،
زیرا از تمام لحظات برای رقصیدن
و پرواز بهره میبرند.
@Patoghedoostanha
پندنامه
به زندگی فکر کن!
ولی برای زندگی غصه نخور.
دیدن حقیقت است،
ولی درست دیدن، فضیلت.
ادب خرجی ندارد،
ولی همه چیز را میخرد.
با شروع هر صبح فکر کن تازه بدنیا آمدی.
مهربان باش و دوست بدار.
شاید فردایی نباشد.
(الهیقمشهای)