🌴🌹🌴
داریم به سمتے میریم ڪہ؛
بی حیایی = مُد..😌
بی آبرویی = کلاس..😎
دود = تفریح...
رابطہ با نامحرم = روشنفڪری...😇
گرگ بودن = رمز موفقیت...✅
بی فرهنگی = فرهنگ...👌🏻
پشت ڪردن به ارزشها و اعتقادات = نشانه رشد و نبوغ...🙃
خوردن حق دیگران = زرنگی...
ای اشرف مخلوقات خدا ؛
به ڪجا چنین شتابان😞💔
🌴💎🍁💎
#تلنگــرانه
بدانکهسینهتونیزآسمانیلایتناهیاست
باقلبیکهدرآنچشمهخورشیدمیجوشد
و گوشکن
کهچهخوشتَرنُمی دارد در تپیدن :
حسین ، حسین ، حسین ، حسین...
نمیتپد...
حسینحسین میکند.
#شهیدآوینی
#حسینآقامهمهمیرنتومیمونیبرام!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
السلام علیک یااباعبدالله الحسین
♡••
«بـھجُــزحـُـسـِـیــن؏
مَــࢪا ملجـأ و پنــٰاھ نیســت..»
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تنگه دلم از این جدایی....
باز هم آمد شب جمعہ پریشانم حسین
داغ دورے از حرم افتاده برجانم حسین
عڪس این شش گوشہ بےحد بردلم آتش زده
از ڪرم آبے بریز بر قلب سوزانم حسین
#شـب_زیـارتــے_اربــاب
#صلّـیاللهعلـیڪـیـاابـاعـبـدالله
💕ای کاش بجز رنگ خدا رنگ نباشد،
در ملک خدا فقر و بلا ، جنگ نباشد
ای کاش که در سینۀ کس غصّه نبینند
با این همه نعمت ، دل کس تنگ نباشد
ای کاش وفا جای جفا شیوۀ ما بود
اندیشۀ کج ، حقه و نیرنگ نباشد
ای کاش دلی در قفس نفس نبینی
تا سینه چو آیینۀ پر زنگ نباشد
ای کاش اگر دست نیازی به تو رو کرد
از لطف بگیری ، دلت از سنگ نباشد
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨#حاجآقاعالی
☘ دلیل گریههای پیامبر
🌴💎🍁💎🌴
4_5800921651910543730.mp3
1.36M
خیال میکنیم فقط امام زمان غریبه...
گاهی خدا غریب ترینِ...
#ببخشمون_خدا
🌴💎🌹💎🌴
نور توحید عیان است شب جمعه حرم
واقعاً مثل جنان است شب جمعه حرم
به خداوند و همه عالم امکان سوگند
بهترین جای جهان است شب جمعه حرم
همه جای دنیا رو دنبال معروفیت گشت؛
بش گفتم چرا انقد تلاش میکنی؟
گفت هنرمندم ذات هر آدمیه که دیده بشه،
گفتم درست میگی، ولی روزگار ما روزگار عجیبیه!
تا وقتی که زنده ای سراغت نمیان و برای کسی مهم نیستی
میدونی چرا؟ چون میدونن هستی کاری داشته باشن میتونن پیدات کنن،
اما وقتی بمیری دیگه از دسترس خارج میشی
کارشون به تو میفته و میگن ای دل غافل دیدی نیستش،
حکایت جامعه ما همینه
حالا من گفتم مرگ و زندگی
تو تصور کن زیادی بودن و غیب شدن
فرقی نمیکنه، ما یادنگرفتیم قدر داشته هامون و بدونیم
وقتی از دستشون دادیم تازه براش عزاداری میکنیم
ای داستان تلخ این روز های ماست
میخوای بهت بربخوره میخواد نخوره
بخاطر همینه که هر روز خیلی از ما تصمیم میگیرن بزارن برن،تصمیم میگیرن یه مدت نباشن، یا اصلا فکر میکنن افسرده شدن
چون من و تو بلد نبودیم باهاشون برخورد کنیم
چون آدم های اطراف بلد نیستن باهامون برخورد کنن
✍🏻 #پیمان_چینی_ساز
🍁🍂🍁🍂
🔔 سفره خدا بزرگ است
✅ آیت الله فاطمینیا:
پیرزنی نابینا جلوی حضرت موسی(ع) را گرفت گفت: دعا کن خدا چشمانم را برگرداند حضرت موسی(ع) گفت باشد. پیرزن گفت دعا کن جمالم را هم برگرداند. حضرت موسی(ع) یک توقفی کرد با خود گفت چشمانش را خدا داد دیگر... وحی آمد که موسی چرا فکر میکنی؟ مگر از تو میخواهد؟
🍂🍁🍁🍂
#استوری
هر وقت گناه کردی
و توبه شکستی
این رو یادت باشه:
شما از گناهان خودت خسته میشی
اما خدا از بخشیدن شما خسته نمیشه
پس از رحمت خدا ناامید نشو:)♥️
خسته ام خسته کسی هست امانم بدهد؟
بین طوفان گنه راه نشانم بدهد
هر که افتاد زمین دست به دامان کسی است
من آلوده حسین است که جانم بدهد
شب جمعه است دلم کرببلا می خواهد
فقط ارباب تواند که توانم بدهد
دل من تنگ ضریح است حرم می خواهم
کیست تا کعبه ی شش گوشه نشانم بدهد
بوی سیب حرمش در همه جا پیچیده
ناله ی مادر او سوز و فغانم بدهد
مادرش گفت بنیَّ ذبحوکَ سحقوک
ناله اش شعله بر این سوز نهانم بدهد
پسرم تشنه تو را ذبح عظیمت کردند
داغ تو رعشه بر این قد کمانم بدهد
همیشه هر شب جمعه به سینه غم دارم
حرارتی است قدیمی که در دلم دارم
اگرچه دستِ تهی دارم و گدا طبعم
دلِ شکسته ی خود را که دستِ کم دارم
میان نامه ی من خالی است از خوبی
گناه و جرم و خطا را همه رقم دارم
مرا به حُرمتِ موسی الرضاست می بخشید
خوشم که رعیتم و شاهِ ذوالکرم دارم
به امرِ حضرت سلطان، حسین می گویم
به لطف فاطمه ارباب محترم دارم
حسین گفتم و جان و دلم به جوش آمد
مرا ببخش، فقط اشک تازه دم دارم
نشد که زائر کرب و بلا شوم، باشد
دلم خوش است میان دلم حرم دارم
برات کرب و بلایم به دست عباس است
دوباره ملتمس دامنِ علمدارم
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تقدیم به روح مسافران آسمانی روحشان شاد و یادشان گرامی
دعای کمیل.m4a
7.8M
زمزمه بخش اخردعای کمیل..🤲🤲
#یارب؛🌾 یارب🌾یارب🌾🤲🤲
#ألّلهُمَّصَلِّعَلىمُحَمَّدٍوآلِمُحَمَّدٍوَعَجِّلْفَرَجَهُم 🤲🌾
🌴💎🌹💎🌴
استادی با شاگردش از باغى ميگذشت ..
چشمشان به يک کفش کهنه افتاد.
شاگرد گفت گمان ميکنم اين کفشهاي کارگرى است که در اين باغ کار ميکند . بيا با پنهان کردن کفشها عکس العمل کارگر را ببينيم و بعد کفشها را پس بدهيم و کمى شاد شويم ..!
استاد گفت چرا براى خنده خود او را ناراحت کنيم؛ بيا کارى که ميگويم انجام بده و عکس العملش را ببين!
مقدارى پول درون آن قرار بده ..
شاگرد هم پذيرفت و بعد از قرار دادن پول ، مخفى شدند.
کارگر براى تعويض لباس به وسائل خود مراجعه کرد و همينکه پا درون کفش گذاشت متوجه شيئى درون کفش شد و بعد از وارسى ، پول ها را ديد.
با گريه فرياد زد : خدايا شکرت !
خدايی که هيچ وقت بندگانت را فراموش نميکنى ..
ميدانى که همسر مريض و فرزندان گرسنه دارم و در این فکر بودم که امروز با دست خالى و با چه رويی به نزد آنها باز گردم و همينطور اشک ميريخت ..
استاد به شاگردش گفت: هميشه سعى کن براى خوشحاليت ببخشى نه بستانی ..
❖