با شهادت نام نیکش را جهانی کرد و رفت
درس اخلاص خلوصش بایگانی کرد و رفت
قطره قطره بوده اقیانوس، پرچمدار عشق
نوری از تکه جواهر آرِمانی کرد و رفت
در حوالی تَلی زیتون به پای فتنهها
شد دماوندی که با غیرت تبانی کرد و رفت
او که سردار سپاه قدس ایران بوده جان!
فاتح دل! طاق ابرو دیدبانی کرد و رفت
بوده از روز ازل شهد شهادت روزیاش
مرگ شیرین عسل را باغبانی کرد و رفت
غُرِّشی در بیشهی شیران ز او جا ماندهست
همچو دلتنگی خودش را جاودانی کرد و رفت
او که در کمپانی غیرت مدال آور شده
شهد احلی مِن عسل را پاسبانی کرد و رفت
شعشعه، مهرِ فروزنده پِر سیمرغِ عشق
همچو ققنوسی نجیب خوش نغمهخوانی کرد و رفت
نام قاسم شد ستون عِزِّت ایران ما
راه قدس از کربلا را کهکشانی کرد و رفت
غبطه خورد بر حال او حور و ملک در آسمان
بندهی پاک خدا ره آسمانی کرد و رفت
رفتهای اما هنوز آتش به جان شعلههاست
شهریار شهر شعرم خطبهخوانی کرد و رفت
مخلصی دست علمداری به دوشش میبرد
سبز پوشی جان به کف دروازه بانی کرد و رفت
پرچمی بر دوش او تا صبح زیبای ظهور
نام سرباز ولایت را جهانی کرد و رفت
#کبری_رحمتی(بیتاب)
#شهادت_مبارک_ سربازولایت_ مخلصخدا