eitaa logo
کانال پاتـــــوق دوستـــــان
2هزار دنبال‌کننده
115.8هزار عکس
80.1هزار ویدیو
260 فایل
سلام وعرض ادب واحترام خدمت شما سروران وبزرگواران کانال پاتوق بهترین جملات زیبا, مذهبی , واشعار وبهترین جملات ناب لینک کانال @Patoghedoostanha
مشاهده در ایتا
دانلود
♥️ نمی دانم کجایی یا کِه ای، آن قدر می دانم که می آیی که بگشایی گره از بندهای ما ‌‌‌... بفرمایید فردا زودتر فردا شود؛ امروز همین حالا بیاید وعده ی آینده های ما ... 💚💚💚
گاهی گمان نمی کنی ولی خوب می شود گاهی نمی شود که نمی شود که نمی شود گاهی بساط عیش خودش جور می شود گاهی دگر، تهیه بدستور می شود گه جور می شود خود آن بی مقدمه گه با دو صد مقدمه ناجور می شود گاهی هزار دوره دعا بی اجابت است گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود گاهی گدای گدایی و بخت با تو یار نیست گاهی تمام شهر گدای تو می شود… گاهی برای خنده دلم تنگ می شود گاهی دلم تراشه ای از سنگ می شود گاهی تمام آبی این آسمان ما یکباره تیره گشته و بی رنگ می شود گاهی نفس به تیزی شمشیر می شود ازهرچه زندگیست دلت سیر می شود گویی به خواب بود جوانی‌ مان گذشت گاهی چه زود فرصت مان دیر می شود کاری ندارم کجایی چه می کنی بی عشق سر مکن که دلت پیر می شود
بی تو چون برگ از شاخه افتادم زرد و سرگردان در کف بادم گرچه بی برگم گرچه بی بارم در هوای تو بی قرارم برگ پاییزم بی تو می ریزم نو بهارم کن نو بهارم ای بهار باور من ای بهشت دیگرمن @Patoghedoostanha
از من عبور میکنی و دم نمیزنی! تنها دلم خوش است که شاید ندیده ای! یک روز می رسد که در آغوش گیرمت! هرگز بعید نیست، خدا را چه دیده ای!
🕊 سلامی صمیمی‌ تر از غم ندیدم به اندازه‌ ی غم تو را دوست دارم 🕊 صلی الله علیک یا ابا عبدالله الحسین علیه السلام @Patoghedoostanha
از هر نظر تو عين پسند دل منى هم ديده هم نديده پسنديده‌ام تو را @Patoghedoostanha
این روزها که جرأت دیوانگی کم است بگذار باز هم به تو برگردم ! بگذار دست کم گاهی تو را به خواب ببینم! بگذار در خیال تو باشم! بگذار ... بگذاریم! این روزها خیلی برای گریه دلم تنگ است !
شعاع درد مرا ضرب در عذاب کنید مگر مساحت رنج مرا حساب کنید محیط تنگ دلم را شکسته رسم کنید خطوط منحنی خنده را خراب کنید طنین نام مرا موریانه خواهد خورد مرا به نام دگر غیر از این خطاب کنید دگر به منطق منسوخ مرگ می خندم مگر به شیوه ی دیگر مرا مجاب کنید در انجماد سکون پیش از آنکه سنگ شوم مرا به هرم نفسهای عشق آب کنید مگر سماجت پولادی سکوت مرا درون کوره ی فریاد خود مذاب کنید بلاغت غم من انتشار خواهد یافت اگر که متن سکوت مرا کتاب کنید
❤🍃 سر به زیر و ساکت و بی دست و پا می‌رفت دل💕 یک نظر روی تو را دید و حواسش پرت شد ❣
ای روزهای آفتابی! ای روزهای خوب که در راهید ای جاده‌های گمشده در مه ای روزهای سخت ادامه؛ از پشت لحظه‌ها به در آیید… @Patoghedoostanha
. سـراپـا اگـر زرد پـژمـرده‌ایـم  ولـی دل بـه پـاییـز🍂 نسپـرده‌ایـم  چـو گلـدان خـالـیِ لـب پنجـره پـر از خـاطـرات تـرک خـورده‌ایـم...  
. سر زد به دل... دوبــاره غمِ... ڪودڪانه‌ای... آهسته می‌تـراود از این غم، تـرانه‌ای باران شبیه ڪودڪی‌ام پشت شیشه‌هاست... دارم هواے گریه... خدایا بهانه‌ای...🍂
عاقبت هجومِ ناگهان عشق فتح می کند "پایتخت درد" را…
كوله باریست پر از هیچ، كه بر شانه ماست گله از دست كسى نیست، مقصر دل دیوانه ماست
آدمها شبیه کتابند از روی برخی باید مشق نوشت و از روی برخی جریمه... برخی را باید چندبار خواند تا درک کرد. برخی را باید نخوانده کنار گذاشت... 👤
بوی بهشت می شنوم از صدای تو نازکتر از گُل است گُلِ گونه های تو ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من ای بوی هر چه گل، نفس آشنای تو @Patoghedoostanha
بوی بهشت می شنوم از صدای تو نازکتر از گُل است گُلِ گونه های تو ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من ای بوی هر چه گل، نفس آشنای تو ┄•
بی‌تو این‌جا همه در حبس ابد تبعیدند سال‌ها، هجری و شمسی، همه بی‌خورشیدند از همان لحظه که از چشم یقین افتادند چشم‌های نگران آینۀ تردیدند نشد از سایۀ خود هم بگریزند دمی هر چه بیهوده به گرد خودشان چرخیدند چون به جز سایه ندیدند کسی در پی خود همه از دیدن تنهایی خود ترسیدند غرق دریای تو بودند ولی ماهی‌وار باز هم نام و نشان تو ز هم پرسیدند در پی دوست همه جای جهان را گشتند کس ندیدند در آیینه به خود خندیدند سیر تقویم جلالی به جمال تو خوش است فصل‌ها را همه با فاصله‌ات سنجیدند تو بیایی، همۀ ثانیه‌ها، ساعت‌ها از همین روز، همین لحظه، همین دم، عیدند 🌴💎🌹💎🌴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌴💎💙💎🌴 گاهي گمان نميکني ولي خوب ميشود گاهي نميشود که نميشود که نميشود گاهي بساط عيش خودش جور ميشود۶ گاهي دگر تهيه بدستور ميشود گه جور ميشود خود آن بي مقدمه گه با دو صد مقدمه ناجور ميشود گاهي هزار دوره دعا بي اجابت است گاهي نگفته قرعه به نام تو ميشود گاهي گداي گدايي و بخت با تو يار نيست گاهي تمام شهر گداي تو ميشود گاهي براي خنده دلم تنگ ميشود گاهي دلم تراشه اي از سنگ ميشود گاهي تمام آبي اين آسمان ما يکباره تيره گشته و بي رنگ ميشود گاهي نفس به تيزي شمشير ميشود از هرچه زندگيست دلت سير ميشود گويي به خواب بود جواني مان گذشت گاهي چه زود فرصتمان دير ميشود کاري ندارم کجايي چه ميکني بي عشق سر مکن که دلت پير ميشود 🌴💎🌹💎🌴
🍁 ‍ بعضی آدم‌ها جلدِ زرکوب دارند، بعضی جلدِ سخت و ضخیم و بعضی نازک. بعضی از آدم ها با کاغذ کاهی چاپ می شوند و بعضی با کاغذ خارجی. بعضی از آدم‌ها ترجمه شده اند. بعضی از آدم‌ها تجدیدِ چاپ می‌شوند و بعضی از آدم‌ها فتوکپی یا رونوشت آدم‌های ِ دیگرند. بعضی از آدم‌ها با حروف سیاه چاپ می شوند و بعضی از آدمهاصفحاتِ رنگی دارند. بعضی از آدم‌ها تیتر دارند، فهرست دارند، و روی پیشانی ِ بعضی از آدم‌ها نوشته اند: حق ِ هر گونه استفاده ممنوع و محفوظ است. بعضی از آدم‌ها قیمتِ روی ِ جلد دارند، بعضی از آدم‌ها با چند درصد تخفیف به فروش می‌رسند، و بعضی از آدم‌ها بعد از فروش پس گرفته نمی‌شوند. بعضی از آدم‌ها را باید جلد گرفت، بعضی از آدم‌ها جیبی هستند و می‌شود آنها را توی ِ جیب گذاشت، بعضی از آدمها را می توان در کیف مدرسه گذاشت. بعضی از آدم‌ها نمایش‌نامه اند و در چند پرده نوشته می‌شوند. بعضی از آدم‌ها فقط جدول و سرگرمی و معما دارند و بعضی از آدم‌ها فقط معلومات عمومی هستند! بعضی از آدم‌ها خط خوردگی دارند، و بعضی از آدم‌ها غلطِ چاپی دارند. بعضی از آدم‌ها زیادی غلط دارند و بعضی غلط های زیادی! از روی بعضی از آدم‌ها باید مشق نوشت و از روی بعضی آدم‌ها باید جریمه نوشت و با بعضی از آدم‌ها هیچ وقت تکلیف ما روشن نیست. بعضی از آدم‌ها را باید چند بار بخوانیم تا معنی ِ آن‌ها را بفهمیم. و بعضی از آدم‌ها را باید نخوانده دور انداخت... برگرفته از کتاب بی بال پریدن ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
🖤 تویی بهانه ی آن ابرها، که می‌گِریند . . . 🖤🖤🖤 🙏
🌊 ای شما ! ای تمام نامهای هر کجا ! زیر سایبان دستهای خویش جای کوچکی به این غریب بی پناه می دهید ؟ این دل نجیب را این لجوج دیر باور عجیب را در میان خویش راه می دهید ؟ 🖋 ❄️
و من چقدر ساده ام که سال های سال در انتظار تو کنار این قطار رفته ایستاده ام...🥀
و من چقدر ساده ام که سال های سال در انتظار تو کنار این قطار رفته ایستاده ام...🥀
یک جوانه ی کوچک در زیر خاک می خندید در دل زمین رازی مثل درد می پیچید در دل زمین، غنچه مثل راز، پنهان بود رازهای سربسته در دلش فراوان بود باد، باد بازیگوش مشت غنچه را وا کرد راز خاک را در باغ بوته بوته افشا کرد کاشکی ورق می زد باد، دفتر گل را کاشکی کسی می خواند راز چشم بلبل را کاشکی کنار گل چند لحظه می ماندیم این کتاب زیبا را صفحه صفحه می خواندیم