حتے وقتے دلتو شکستن
حتے وقتے قضاوتت کردن
حتے وقتے تنهات گذاشتن؛
تو غُصه نخور..
چون تو هنوز حُسِین"؏"رو دارے:)🌱
#حرف_دل✨
#حرف_دل
تو همیشه نهایت لطف و مهربانی بودی...
نسبت به من!
به بنده ات!
به منی که هزاران عهد شکستم
هزاران بار توبه کردم
و باز هم درِ باز تو را دیدم!...
تو همیشه نهایت همه چیز هستی...!
پس خودم را به چه کسی جز تو بسپارم؟!
نیازی نیست بگویم هوایم را داشته باش؛
مگر می شود هوای بنده ات در هوای تو گم شود؟!
فقط می گویم:
مرا لحظه ای به حال خودم وا مگذار...
حال من ،
بی تو ،
احسن الحال نمی شود...
.
لذت داشتن یه دوست خوب تو یه دنیای بد...🥲
مثل خوردن یه فنجون قهوه گرم تو هوای سرده.❄️
درسته که هوا رو گرم نمی کنه ، ولی آدمو که دلگرم می کنه🤗
#حرف_دل
#حرف_دل 🌸
کجاها نباید خندید !!!!
به سرآستین پاره ی کارگری که دیوارت را می چیند و به تو می گوید ارباب ، نخند !
به پسرکی که آدامس می فروشد و تو هرگز نمی خری ، نخند !
به پیرمردی که در پیاده رو به زحمت راه می رود و شاید چند ثانیه ی کوتاه معطلت کند ، نخند !
به دبیری که دست و عینکش گچی ست و یقه ی پیراهنش جمع شده ، نخند !
به دستان پدرت...
به جارو کردن مادرت...
به راننده ی چاق اتوبوس...
به رفتگری که در گرمای تیر ماه کلاه پشمی به سردارد...
به راننده ی آژانسی که چرت می زند
به پارگی ریز جوراب کسی در مجلسی...
به پشت و رو بودن چادر پیرزنی در خیابان...
نخند ...
نخند که دنیا ارزشش را ندارد ...
که هرگز نمی دانی چه دنیای بزرگ و پر دردسری دارند:
آدم هایی که هر کدام برای خود و خانواده ای، همه چیز و همه کسند.
آدم هایی که برای زندگی تقلا می کنند...
بار می برند...
بی خوابی می کشند...
کهنه می پوشند...
جارو می زنند...
سرما و گرما را تحمل می کنند...
و گاهی خجالت هم می کشند
خیلی ساده
هرگز به آدم هایی که تنها پشتیبانشان "خدا"ست، نخند !
#حرف_دل 🍁
بعضی آدمها جلدِ زرکوب دارند،
بعضی جلدِ سخت و ضخیم و بعضی نازک.
بعضی از آدم ها با کاغذ کاهی چاپ می شوند و بعضی با کاغذ خارجی.
بعضی از آدمها ترجمه شده اند.
بعضی از آدمها تجدیدِ چاپ میشوند
و بعضی از آدمها فتوکپی یا رونوشت آدمهای ِ دیگرند.
بعضی از آدمها با حروف سیاه چاپ می شوند
و بعضی از آدمهاصفحاتِ رنگی دارند.
بعضی از آدمها تیتر دارند، فهرست دارند،
و روی پیشانی ِ بعضی از آدمها نوشته اند:
حق ِ هر گونه استفاده ممنوع و محفوظ است.
بعضی از آدمها قیمتِ روی ِ جلد دارند،
بعضی از آدمها با چند درصد تخفیف به فروش میرسند،
و بعضی از آدمها بعد از فروش پس گرفته نمیشوند.
بعضی از آدمها را باید جلد گرفت،
بعضی از آدمها جیبی هستند و میشود آنها را توی ِ جیب گذاشت،
بعضی از آدمها را می توان در کیف مدرسه گذاشت.
بعضی از آدمها نمایشنامه اند و در چند پرده نوشته میشوند.
بعضی از آدمها فقط جدول و سرگرمی و معما دارند
و بعضی از آدمها فقط معلومات عمومی هستند!
بعضی از آدمها خط خوردگی دارند،
و بعضی از آدمها غلطِ چاپی دارند.
بعضی از آدمها زیادی غلط دارند و بعضی غلط های زیادی!
از روی بعضی از آدمها باید مشق نوشت
و از روی بعضی آدمها باید جریمه نوشت
و با بعضی از آدمها هیچ وقت تکلیف ما روشن نیست.
بعضی از آدمها را باید چند بار بخوانیم تا معنی ِ آنها را بفهمیم.
و بعضی از آدمها را باید نخوانده دور انداخت...
برگرفته از کتاب بی بال پریدن
#قیصر_امین_پور
#حرف_دل 🌹
چند سال پیش، یکی از برندهای
آبمیوه داشت توی تلویزیون قرعهکشی میکرد تا برندههای محصولش را انتخاب کند.
یک شماره از گردونه درآمد. زنگ زدند.
برنده، سرایدار یک مدرسهی پسرانه بود که بهمدت چند ماه، پاکت خالیِ آبمیوهی بچهها را از گوشهکنار حیاط، از زیر نیمکتها و توی سطلها جمع کرده بود و شماره سریالش را پیامک کرده بود و بالاخره برنده شده بود.
یک جایزهی دندانگیرِ میلیونی.
مجری از پیرمرد پرسید:
"با پولِ جایزهتون میخواین چیکار کنین؟"
پیرمرد گفت: "خب! اول یه شیرینیِ خوب میدم به بچههای مدرسه، چون هرچی باشه پاکتها مال اونا بوده، بعد..."
کاری ندارم "بعد" چهکار میکرده. همان کارِ "اول" را ببینید!
از چیزی که مالِ خودش، حقِ خودش است برای بقیه "سهم" قائل است؛
سهمِ بقیه از جایزه. سهم بقیه از داراییِ من، از موفقیت من، از پولِ من، از مقام من...
همان لحظه فکر کردم اگر همهی کسانی که درجهای از قدرت و ثروت دارند، منشِ این بابای مدرسه را داشتند و سهم هر کس را توی دامنش میگذاشتند دنیا حتما، قطعا جای بهتری میشد.
دنیا آنقدرها فقیر نیست، ندار نیست
بیچیز نیست.
درد، بیسهمیِ عدهای نابرخوردار است و پُرسهمیِ عدهای که به قول لُرها "زندگی بهشان گفته رولَه" و حالا که به سهم رسیدهاند از جایزهگیرانِ خودشان، توی هیچ مدرسهای، شیرینیخوران راه نمیاندازند.