فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
گرچه سردار سلیمانی ما گشته شهید
پرشد این خاک پر از نسل سلیمانی ها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رهبرم نور چشمان من است
عشق او آیین و ایمان من است
ذوالفقار حیدر در دست اوست
طاعت اش میثاق و پیمان من است
#فارسی
#إمام_المقاومه
#لبیك_یاخامنه_ای
#قائدناالخامنئي
آرزویمشھادتاست💛'!
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#آقامیری
حرف های احمقانه آقامیری
آخه آدم چقدر میتونه احمق و ابلح باشه😏
گناه کردیم و گذاشتیم پای جوونی
اما بعد یادمون اومد
شما هم جوون بودید
اما ما کجا و شما کجا...
#شهیدانه 🌱 🕊
#شهید_حمید_سیاهکالی
4_5846183091017616655.mp3
11.56M
#استاد_شجاعی
✍ تشنگی قبل از رسیدن به آب است، که باعث میشود، ما قدر آب را بدانیم !
اینکه سالها در دریای دین غوطهوریم ؛
ـ اما نه از نجاسات روحی تطهیر شدهایم،
ـ و نه هنوز لذت و مستیِ غرق شدن در آغوش الله را تجربه کردهایم،
یعنی تشنگی نکشیدهایم ....
و نمیدانیم دریایی که در آن غوطهوریم؛ تنها علّت حیاتِ انسانی ماست.
#الّلهُــمَّ_عَجِّــلْ_لِوَلِیِّکَــــ_الْفَــرَج
#ثواب_ی_هویی👍👍👍
دوستان عزیز همین الان به تعداد اعضای خانوادتون برای ظهور امام زمان(عج)صلوات بفرستید🦋🦋🦋🦋🦋🦋
الهم صل علی محمد وآل محمد و عجل فرجهم😌😌
#نوکر_آقا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
راه شهادت هنوزم بازه...
#شهیدانه 🌱 🕊
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
این نمکدان خدا جنس عجیبی دارد
هر چقدر میشکنیم باز نمک ها دارد
#خدای_خوبم_ببخش 🖤
#علی_اکبر_قلیچ
به یاد تمامی شهدایی که...
علی اکبر وار رفتند و
هموچو علی اصغر برگشتند
#شهیدانه 🌱 🕊
#رمان
💞 #عاشقانه_دو_مدافع
📚 #قسمت_پنجاه_و_هفتم
با صداے گوشیم از خواب بیدار شدم .
دستم رو از پتو آوردم بیروݧ و دنبال گوشیم میگشتم
زنگ گوشے قطع شد .
از ترس اینکہ نکنہ علے بوده از جام بلند شدم و گوشیمو پیدا کردم
با چشماے نیمہ بازم قفل گوشے و باز کردم .مریم بود .
پووو فے کردم و دوباره روے تخت ولو شدم و پتو رو کشیدم رو سرم گوشیم دوباره زنگ خورد
با بے حوصلگے برش داشتم و جواب دادم.
الو؟؟؟
الو سلام دختر کجایے تو؟؟چرا دانشگاه نمیاے؟؟؟
علیک سلام .حال و حوصلہ ندارم مریم
وا ینے چے .مثل ایـݧ افسرده ها نشستے تو خونہ
خوب حالا ..کارم داشتے ؟؟
آره اسماء میخوام ببینمت ،باهات حرف بزنم
راجب چے .
راجب محسنے ،ازم خواستگارےکرده
خندیدم و گفتم:محسنے؟؟؟خوب تو چے گفتے؟؟؟
هیچے ،چپ چپ بهش نگاه کردم و گفتم واقا کہ بعدشم سریع ازش دور شدم.
علے قبلا یہ چیزهایے بهم گفتہ بود ولے فکر نمیکردم جدے باشہ.
خاک تو سرت مریم بعد از ۱۰۰سال یہ خواستگار برات اومده اونم پروندیش
خندیدو گفت:واقا کہ ...حالا کے ببینمت ؟؟
دیگہ واسہ چے میخواے ببینیم؟؟تو کہ پروندیش
ݧ یہ کار دیگہ اے دارم .حالا اگہ مزاحمم بگو .
مـݧکہ دارم میگم تو بہ خودت نمیگیرے
إ اسماء
شوخے کردم بابا ،بعد از ظهر بیا خونموݧ دیگہ هم زنگ نزݧ میخوام بخوابم
پروووو.باشہ ،پس فعلا
فعلا.
گوشے رو پرت کردم اونور و دوباره خوابیدم.چشمام داشت گرم میشد کہ گوشیم دوباره زنگ خورد.
فکرکردم مریم ، کلے فوشش دادم
بدوݧ اینکہ بہ صفحہ ے گوشے نگاه کنم جواب دادم.
بلہ؟؟؟؟مگہ نگفتم دیگہ زنگ نزݧ؟؟
صداے یہ مرد بود ، رو صفحہ ے گوشے نگاه کردم محسنے بود سریع گوشے قطع کردم.
خدا بگم چیکارت نکنہ مریم.
دوباره زنگ زد .صدامو صاف کردمو جواب دادم. بلہ بفرمایید؟؟
✍