eitaa logo
| پـٰاتـوق‌مهدویـون |
1.9هزار دنبال‌کننده
12.2هزار عکس
8.2هزار ویدیو
187 فایل
بی‌توآوارم‌‌و‌بر‌‌خویش‌‌فروریخته‌‌ام ای‌همه‌‌سقف‌و‌ستون‌و‌همه‌آبادی‌من(:🌿 . [ وقف لبخند آسیدمهدی💚 ] . _سعی داریم مفید باشیم! .. گوش شنوای حرفاتون🌚 : https://daigo.ir/secret/1796928
مشاهده در ایتا
دانلود
📚خاطرات شهید مدافع حرم راوی:علی مرعی (دوست شهید) قسمت دوم: هر دو در ایستگاه اتوبوس نشستیم . گفت: چند روز دیگر می روم با ناراحتی گفتم تازه رسیدی کجا می روی؟ قرار نیست این قدر زود برگردی! جواب داد نگران نباش مصلحتی وجود دارد مصالح شخصی اهمیتی ندارد من هم مشتاق دیدار همه ی شما هستم و دوست دارم بمانم اما مصلحت اسلام بر هر امری ارجحیّت دارد . روز آخر بعد از اینکه کلی به خاطرات قدیمی خندیدیم با هم خداحافظی کردیم اما این جدایی شبیه به همه وداع های قبلی نبود احساس نگرانی می کردم احمد از شهادتش مطمئن بود گاهی که در شهر تصاویر شهدا را می دید میگفت روزی عکس من نیز کنار آن ها قرار خواهد گرفت و من به شوخی می گفتم مگر در خواب ببینی اما در درون خود ناراحت بودم چون یقین داشتم که هرگز نمی میرد و قطعاً شهید خواهد شد . ✍ماه علقمه @AhmadMashlab1995
: من مدتے بعد از ازدواج باردار شدم و ۳۱آگوست سال ۱۹۹۵میلادے (۹شهریور ۱۳۷۴) زندگے شیرین ما با تولد اولین فرزندم زیباتر و جذاب تر شد و همسرم بہ عشق پیامبر مکرم اسلام نامش را گذاشت🌹✨ 🌷 🌿 ☺️ 🌸| @Patoghemahdaviyoon
: چون احمد اولین فرزندمان بود، برایمان بسیار عزیز و دوست داشتنے بود...(: کودکے آرام ،بےآزار، بسیار مؤدب و با اخلاق بود. همہ چیز را بہ دقت تحت نظر داشت و نسبت بہ هیچ چیز در اطراف خود بےتفاوت و بےاهمیت نبود..🌿 🌷 🌿 🌺 🌸| @Patoghemahdaviyoon