19.51M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خانهات آباد حسین .
#محرم
『@pelak_khoni』
آید صدا زغیب که قد قامت العزا
رخصت بده اقامه بزم عزا کنیم🖤:)
#صلیاللهعلیكیااباعبدالله .
.
و در نهایت
از ما استخوانهایی خواهد ماند
که حسین(ع) را دوست دارد
و روحی که آواره اوست....
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
.
♻️ مکالمه تلفنی دکتر جلیلی با معلول بدون پایی که پای ایران ایستاد
جمعه گذشته، فیلم رأی دادن مرد بدون پایی که روی زمین غلت میخورد تا رأی بدهد در فضای مجازی چرخید.
『@pelak_khoni』
نتیجه هر چی باشه ما پیروزیم
همینکه مشارکت بالا بود
و کسایی که سال ۸۸
نظامو متهم به تقلب کردن
خودشون اومدن پای کار انتخابات
یعنی ما بردیم …
#انتخابات
『@pelak_khoni』
🛑 شعار محرم۱۴۰۳ هیأت آیین حسینی
🏴 بَهرِ آزادی قدس از کربلا باید گذشت
『@pelak_khoni』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲یاندیم الله...💔
#محرم
『@pelak_khoni』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حاج آقا هارداسان؟💔
یه مداحی میگفت:
یادم نمیرود که همه عزتم تویی
من پای سفرهی تو شدم محترم، حسین(ع)...
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
درونگراخجالتی نیست🙃!
#آقای_عزیزی
『@pelak_khoni』
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ته رویایِ منِ کربلا:)🖤
#محرم
『@pelak_khoni』
28.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
برنده یا بازنده !؟
تحلیل جالبی بود ؛حتما ببینید👌
#محرم
『@pelak_khoni』
پلاک خونی🥀.
🔴🎥ماجرای عکس یادگاری هیات دولت سیزدهم با رهبر انقلاب #شهید_جمهور #محرم 『@pelak_khoni』
اینگونه است که خدا میخرد:)❤️🩹
طرف لیسانس داره میگه بهم بگید دکتر،ولی یه ســـرداری بود میگفت
بـهــم بــگــیـــد ســـــــربـــــــــــاز... 👀
#حاج_قاسم
#محرم
『@pelak_khoni』
پلاک خونی🥀.
_
ترسم که شفاعت کند از قاتل ِخویش ؛
از بس که کَرَم دارد و آقاست حسین . .
پلاک خونی🥀.
زیارت عاشورا امشب فراموش نشود(:
ثوابش هدیه به سه ساله ارباب🖤>>>>>
تشت طلا را که دید ، برخاست و لنگانلنگان به طرفِ چند نفری رفت ك به خرابه میآمدند .
خودش را سپر کرد و آرام نجوا کرد :
+ تاب دیدن ندارد .. بخدا تازه سه سالش شده ، دق میکند اگر سر پدر را ببیند . خودم آرامَش میکنم بازگردید و به امیرتان بگویید زینب این کودک را آرام میکند ..
نامرد توجهی به حرفهایش نکرد و سیلی بر صورتش زد که زمین افتاد .
برخاست و چادرش را تکاند و دوباره به سمت تشت رفت ، اما افسوس ك دِگر دیر شده بود و رقیه سر پدر را دیده بود :)💔..