📜مفاهیم به کار رفته در بدیهیات اولیه(۱)
برگرفته از
آموزش فلسفه درس ۱۹
دروس فلسفه ص ۶۰
علامه مصباح یزدی رحمه الله در مورد بدیهیات اولی می فرمایند:
"همه اين قضايا از قبيل قضاياي تحليلي هستند که مفهوم محمول آنها از تحليل مفهوم موضوعشان بهدست ميآيد"
لذا طبق این تعریف علامه مصباح گزاره های همچون : "انسان حیوان است ، انسان ناطق است "
بدیهی محسوب می شوند.
از سوی دیگر ایشان در مورد مفاهیم به کار رفته در این دست از گزاره ها می فرمایند :
"اين قضايا از مفاهيم فلسفي تشکيل مييابند"
در تعبیر دیگر در دروس فلسفه می فرمایند:
«همگی این قضایا از معقولات ثانیه فلسفی تشکیل یافته اند»
حال سوال اینجا است در دو گزاره ای که به عنوان مثال ذکر شد مفهوم "انسان" حیوان" ناطق" هیچکدام فلسفی نیستند پس چگونه این دو عبارت با هم قابل جمع است .
🔹تبیین مساله
👤استاد مجتبی مصباح
در تبیین اینکه بدیهیات اولیه همیشه از مفاهیم فلسفی تشکیل شده اند می توان گفت: ما وقتی می گوییم "انسان حیوان است" در حال تصدیق این هستیم که مفهوم حیوان جزیی از مفهوم انسان است و در این تصدیق ماهیت بودن انسان هیچ تاثیری ندارد .
لذا تصدیق می کنیم که جزء مفهوم بر کل مفهوم قابل اطلاق است به عبارت دیگر در گزاره" انسان حیوان است " در حال تصدیق رابطه کل و جزء هستیم نه رابطه مفاهیم ماهوی .
اگر ندانیم که انسان و حیوان چیست حتی ندانیم ماهیت چیست، فقط این را بدانیم مفهوم حیوان ، جزیی از مفهوم انسان است کافی است برای اینکه تصدیق کنیم انسان حیوان است.
پس در حقیقت وقتی تصدیق می کنیم انسان حیوان است، تصدیق می کنیم که مفهوم کل شامل مفهوم اجزاء خودش هست یعنی در واقع در حال تصدیق رابطه کل و جزء هستیم و کل و جزء مفهوم فلسفی است .
#معرفت_شناسی
🔹نظرات فلسفی آیت الله مصباح 🔹
@PhilosophyofAyatollahMesbah
📜قابلیت تسلسل از ویژگی های مفاهیم اعتباری است
برگرفته از
نظریه حقوقی اسلام ج ۱ ص۱۲۸_۱۲۹
شرح جلد اول اسفار جزء دوم ص ۲۱۳
علامه مصباح یزدی رحمه الله بعد از تعریف مفاهیم اعتباری به :
"يك سلسله مفاهيم ديگرى داريم كه يك شىءِ خاصِ خارجى را نشان نمىدهد، بلكه قوام اينگونه مفاهيم به اعتبارات عقلى و ذهنى مىباشد؛ براى مثال وقتى مىگوييم: نماز واجب است؛ «نماز» يك حركت عينى خارجى است، امّا «واجب» يعنى چه؟ آيا كلمه «واجب» به يك شىء عينى در خارج، يا صفتى از يك موجود خارجى اشاره مىكند؟ آيا داراى رنگ و شكل است؟ كلمه «واجب» به يك موجود خارجى يا صفتى مربوط به موجودات خارج اشاره نمىكند، بلكه اين معنايى است كه فقط عقل آن را درك مىكند."
در مورد یکی از خواص این مفاهیم می فرمایند:
"از خواص مفاهيم اعتبارى اين است كه به گونهاى قابل تسلسل است. براى مثال، ما مىگوييم: هر كسى زحمت بكشد و روى ماده خام كارى انجام دهد، حق تملك آن كالا را داراست. اگر چوبى از جنگل بريده است، همان بريدن درخت، كارى است كه روى آن انجام داده است. سپس ممكن است آن را به صورتى خاص مانند: در، پنجره و يا يك اثر هنرى زيبا در آورد. به خاطر كارى كه روى اين ماده خام انجام داده است، مىگوييم: اين شخص نسبت به اين كالا داراى «حق مالكيت» است. «مالكيت» يك امر اعتبارى است؛ يعنى در خارج، جز انسان، چوب و كارهايى كه روى آن انجام شده است، چيز ديگرى به نام «مالكيت» نداريم. از خواص اين مفهوم اعتبارى (مالكيت) آن است كه مفاهيم اعتبارى متعدد ديگرى، پى در پى، از آن قابل اخذ است؛ مثلا كارگر يا هنرمندى كه روى چوب كار كرده، مالك اين چوب و يا اثر هنرى مىشود. در اين حالت، مالك «حق» دارد در مملوك خويش تصرف كند. بنابراين، در اينجا غير از مفهوم اعتبارى «مالكيت»، مفهوم ديگرى هم به نام «حق» پيدا شد؛ يعنى چون «مالك» است حق دارد كه در اين مملوك خويش تصرف كند.
در بررسى و تحليل «حق» اين پرسش مطرح مىشود كه آيا اين شخص مىتواند «حق» خود را به ديگرى واگذار كند؛ مثلا در مقابل دريافت مالى آن را بفروشد يا ببخشد؟ پاسخ مثبت است. ممكن است انسان برخى حقوق خود را مبادله يا واگذار نمايد. در اين حالت، مالكِ تصرف در مِلك خويش نيز مىباشد. به عبارت ديگر وقتى «مالك» شد، «حق» دارد از اين مالكيت خويش استفاده نمايد. پس مفهوم ديگرى غير از «حق» روى اين مالكيت به وجود آمد كه عبارت است از: حق تصرف و مبادله اين شىء. اين زايش مفهومى همين طور تسلسل پيدا مىكند. اين حالت تسلسل، از خواص مفاهيم اعتبارى است؛ در حالى كه مفاهيم حقيقى، مانند انسان، اينگونه نيستند، و انسان ديگرى در درون آن انسان و يا محمول آن قرار نمىگيرد. وقتى مىگوييم: انسان حق دارد فلان كار را انجام دهد و سپس مىگوييم: حق دارد كه اين حق خويش را واگذار كند، اين جا يك حق به حقى ديگر تعلق و وابستگى پيدا مىكند؛ يعنى چون آن حق اوّل را داراست، مالك حق دوم است. به اين ترتيب، حق دوّم، كه خود نيز يك مفهوم اعتبارى است، به حق اوّل وابسته مىشود."
ایشان در ادامه نیز می فرمایند:
"اولين فيلسوفى كه به تسلسلى بودن اعتبارات عقلى و مفاهيم اعتبارى توجه نموده، شيخ اشراق است. او در كتاب «حكمة الاشراق» و ديگر كتابهايش، فصل مهمى به چگونگى شناسايى اعتبارات عقلى اختصاص داده است. فيلسوفان ديگر همچون صدرالمتألهين اين مطلب را از او اخذ نمودهاند."
ایشان همچنین در شرح اسفار می فرمایند:
"بنابراین ما نیز معتقد میشویم که قاعده تسلسل اعتباری بودن مفاهیم را اثبات می کند اما اعتباری به معنای معقولات ثانیه فلسفی نه آنچنان که از ظاهر کلام شیخ بر می آید . "
#معرفت_شناسی
🔹نظرات فلسفی آیت الله مصباح 🔹
@PhilosophyofAyatollahMesbah
📜معقولات ثانیه فلسفی از راه کندوکاو ذهنی و مقایسهٔ به دست می آیند (۱)
آموزش فلسفه درس ۱۵ ص ۱۹۲و درس ۳۱ ص ۳۱
دروس فلسفه ص ۴۳
فلسفه اخلاق ص۴۸
ایدئولوژی تطبیقی ص۹۳
فلسفتنا ص ۸۱
یکی از ویژگی های مفاهیم فلسفی که در کلام مرحوم علامه مصباح ذکر شده ، این است که این مفاهیم از را ه تحلیل و مقایسه ذهنی به دست می آیند .
درس ۱۵ آموزش فلسفه:
«دستهٔ دیگر مفاهیمی هستند که انتزاع آنها نیازمند به کندوکاو ذهنی و مقایسهٔ اشیاء با یکدیگر میباشد؛ مانند مفهوم علت و معلول که بعد از مقایسهٔ دو چیزی که وجود یکی از آنها متوقف بر وجود دیگری است و با توجه به این رابطه انتزاع میشود؛ مثلاً هنگامی که آتش را با حرارت ناشی از آن مقایسهٔ میکنیم و توقف حرارت را بر آتش مورد توجه قرار میدهیم، عقل مفهوم علت را از آتش، و مفهوم معلول را از حرارت انتزاع میکند و اگر چنین ملاحظات و مقایساتی در کار نباشد، هرگز اینگونه مفاهیم بهدست نمیآیند، چنانکه اگر هزارانبار آتش دیده شود و همچنین هزارانبار حرارت احساس شود، ولی بین آنها مقایسةای انجام نگیرد و پیدایش یکی از دیگری مورد توجه واقع نشود، هرگز مفهوم علت و معلول نمیآید.»
همچنین در دورس فلسفه می فرمایند:
«معقولات ثانیه(فلسفی - منطقی) ، متوقف بر ملاحظات و مقایساتی است که تا آنها انجام نگیرد معقولات ثانیه انتزاع نمی شود هر چند منشا انتزاع و موصوفات آنها صدها بار ، ادراک گردد . مثلا هنگامی مفهوم علت را از آتش و مفهوم معلول را از حرارات انتزاع می کنیم که آن دو را با یکدیگر مقایسه کنیم ........اگر صدها بار آتش را می دیدیم ولی این ملاحظه و مقایسه را انجام نمی دادیم هرگز چنین مفهومی انتزاع نمی شد».
🔰برخی چنین تصور کرده اند که این نظر از ابداعات مرحوم علامه مصباح رحمه الله می باشد .
به نظر می رسد شاید بتوان این مطالب را از کلام برخی دیگر از اندیشمندان برداشت کرد. به عبارت ذیل که مربوط به فلسفتنا شهید صدر است و مثالی که ایشان می زنند توجه کنید :
"فعلى ضوء هذه النظرية نستطيع أن نفهم كيف انبثقت مفاهيم العلّة والمعلول ،والجوهر والعرض ، والوجود [ والعدم ، والكثرة ] والوحدة في الذهن البشري .إنّها كلّها مفاهيم انتزاعية يبتكرها الذهن على ضوء المعاني المحسوسة ، فنحن نحسّ ـ مثلاً ـ بغليان الماء حين تبلغ درجة حرارته مئة ، وقد يتكرّر إحساسنا بهاتين الظاهرتين ـ ظاهرتي الغليان والحرارة ـ آلاف المرّات ولا نحسّ بعلّية الحرارة للغليان مطلقاً ، وإنّما الذهن هو الذي ينتزع مفهوم العلّية من الظاهرتين اللتين يقدِّمهما الحسّ إلى مجال التصوّر ."
ترجمه :در پرتو همین نظریه می توانیم دریابیم که چگونه مفاهیم علت و معلول ، جوهر و عرض ، وجودو عدم و کثرت و وحدت در ذهن بشر سر بر آورده اند . همه این ها مفاهیم انتزاعی هستند که ذهن در پرتو معانی محسوس ساخته است . مثلا هنگامی که آب به دمای صد درجه می رسد ما جوشیدن آن را حس می کنیم و این احساس ما از دو پدیده جوشیدن و دما گاه هزاران بار تکرار می شود ، اما علیت دما برای جوشیدن را هرگز نمی یابیم . فقط ذهن ما است که مفهوم علیت را از این دو پدیده که حس به میدان تصور آورده ، انتزاع می نماید.
#معرفت_شناسی
🔹نظرات فلسفی آیت الله مصباح
@PhilosophyofAyatollahMesbah
نظرات فلسفی آیت الله مصباح رحمه الله
📜نقش ذهن در پیدایش معقولات برگرفته از : شرح نهایه ج ۲ص ۸۳ هم اندیشی معرفت شناسی ج۱ ص ۳۳۷ حضرت علا
📜معقولات ثانیه فلسفی از راه کندوکاو ذهنی و مقایسهٔ به دست می آیند (۲)
آموزش فلسفه درس ۸,۱۵
دروس فلسفه ص ۴۳
ایدئولوژی تطبیقی ص۹۳
چکیده ی چند بحث فلسفی ص ۲۶
پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک ص۲۰
یکی از مسائلی مشهوری که به مرحوم علامه مصباح رحمه نسبت داده می شود این است که معقولات ثانیه فلسفی از راه مقایسه به دست می آیند .
«ويژگي مفاهيم فلسفي اين است که بدون مقايسات و تحليلهاي عقلي بهدست نميآيند»
🔰برخی تصور کرده اند که
اولا:« مقایسه کردن» ویژگی منحصر به فرد معقولات ثانیه فلسفی از منظر ایشان است .
ثانیا : «تحلیل و کندوکاو ذهنی» و «مقایسه» یک چیز هستند .
در حالی که ایشان
اولا این ویژگی را مختص معقولات ثانی فلسفی نمی دانند بلکه مفاهیم منطقی را نیز دارای ویژگی می دانند. ایشان در دروس فلسفه می فرمایند:
« معقولات ثانیه(فلسفی - منطقی) ، متوقف بر ملاحظات و مقایساتی است که تا آنها انجام نگیرد معقولات ثانیه انتزاع نمی شود .....
هنگامی مفهوم کلی را از انسان می گیریم که ملاحظه کنیم مفهوم انسان قابلیت صدق بر مصادیق بی شماری را دارد ولی تصور جزئی انسان معینی جز حکایت از همان فرد خاص را ندارد، در این صورت است که مفهوم «کلی» را به انسان و مفهوم «جزئی» را به شخص خاص نسبت می دهیم .»
ثانیا به منظر می رسد «تحلیل و کندوکاو ذهنی از منظر ایشان مساوی با مقایسه کردن نیست بلکه تحلیل ذهنی در معقولات معمولا به وسیله مقایسه کردن صورت می پذیرد .
ایشان در ایدوئولوژی تطبیقی می فرمایند:
«حصول مفاهیم فلسفی ....محتاج به تحلیل ذهنی خاصی است که معمولا در اثر مقایسه دو معلوم حضوری یا دو نحو وجود عینی با یکدیگر ، انجام می گیرد.»
در چکیده چند بحث فلسفی نیز صرفا به روی قید « تحلیل ذهن » تکیه شده است :
« معقول ثانی فلسفی از تجزیه و تحلیل ذهن درباره وجود خارجی و شئون آن حاصل شده و قابل انطباق بر حقایق عینی می باشد »
در پاورقی پاسداری از سنگرهای ایدئولوژیک نیز به ذکر همین قید اکتفا کرده اند:
«مفاهیمی که با نوعی تحلیل ذهنی به دست می آید مانند : ضرورت ، امکان ، و علیت .»
همچنان که در برخی عبارات آموزش فلسفه نیز همین طور است :
«قضایای فلسفه اولی .... از معقولات ثانیه فلسفی تشکیل یافته، یعنی مفاهیمی که با کندوکاوهای ذهنی و تحلیلات عقلی، امکان پذیر است »
🔵در پایان این نکته شایان به ذکر است که شاید بتوان گفت تحلیل ذهنی همان فعالیت ذهن هست که قبلاً آن را از ویژگی های معقولات ثانیه برشمردیم .
#معرفت_شناسی
🔹نظرات فلسفی آیت الله مصباح
@PhilosophyofAyatollahMesbah
📜معنای این که «معقولات ثانیه فلسفی مابإزاء عینی ندارد »چیست؟
برگرفته از
آموزش فلسفه ج۱ درس ۱۵،۱۷ ص ۱۹۳،ص۲۱۹
شرح نهایه ج ۲ ص ۸۳،۸۴،۸۶
اسفار ج ۱ جز ۲ ص ۲۰۷
علامه مصباح در آموزش فلسفه در مورد معقولات ثانیه فلسفی می فرمایند که این گونه مفاهیم مابإزاء عینی و خارجی ندارد.
« ویژگی مفاهیم فلسفی این است که بدون مقایسات و تحلیلهای عقلی بهدست نمیآیند و هنگامی که بر موجودات حمل میگردند، از انحاء وجود آنها (نه حدود ماهوی آنها) حکایت میکنند؛ مثلاً مفهوم علت که بر آتش اطلاق میگردد، هیچگاه ماهیت خاص آن را مشخص نمیسازد، بلکه از نحوهٔ رابطه آن با حرارت که رابطه تأثیر است حکایت میکند؛ رابطهای که بین اشیاء دیگر هم وجود دارد. گاهی از این ویژگی به این صورت تعبیر میشود که مفاهیم فلسفی «ما بازاء عینی» ندارند»، یا عروضشان ذهنی است.»
«این مفاهیم «ما بازاء عینی» ندارند، در عین حالی که اتصافشان خارجی است.»
🔰حال مراد از مابإزاء نداشتن چیست ؟
آیا این مفاهیم صرفا ذهنی هستند؟
سابقا مطرح کردیم واقعیت های خارجی وجود دارند که مفاهیم فلسفی بر آن حکایت می کنند نه این که این مفاهیم صرفا ساخته ذهن باشد.
👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇👇
https://eitaa.com/PhilosophyofAyatollahMesbah/66
🔹با این حال در اینجا می افزاییم که مراد ایشان از نداشتن مابإزاء این نیست که این مفاهیم مطلقا مابإزاء ندارد بلکه مراد ایشان این است که این مفاهیم مابإزاء مستقل ندارد.
ایشان در شرح اسفار می فرمایند:
« گاهی مفاهیم به گونه ای هستند که هر چند در ذهن و مفهوم متعدد هستند ولی در خارج به یک وجود موجودند مثل مفهوم علم و قدرت و حیات که در خداوند متعال به یک وجود موجودند و بساطت ذات او را خدشه دار نمی سازند.»
ایشان در شرح نهایه نیز می فرمایند
«معقولات اولى مابازاى خارجى دارند اما معقولات ثانیه ندارند. توضیح اینکه هر یک از معقولات اولى در خارج از ذهن وجود و واقعیتى خاص به خود دارد؛ یعنى، هر کدام وجودى علىحده و سواى از وجود سایر معقولات اولى دارد؛ به عبارت دیگر، ما به تعداد معقولات اولى واقعیت خارجى داریم و نمىتوان دو معقول اوّل پیدا کرد که با یک وجود موجود باشند. اگر ما دو مفهوم کلى انسان و سفیدى را دو معقول اوّل دانستیم، به این معناست که انسان وجودى دارد براى خود و سفیدى نیز وجود دیگرى، پس به ازاى هر یک از معقولات اولى یک واقعیت خارجى هست، غایت امر اینکه بعضى از این واقعیات متکى به بعضى دیگرند، مثل اینکه وجود سفیدى متکى به وجود انسان یا چیزهاى دیگر است و یا وجود بو متکى به وجود عطر است ولى در هر حال دو واقعیت و دو وجودند. این ویژگى را گاه با این تعبیر نیز بیان مىکنند که عروض معقولات اولى خارجى است. در مقابلْ معقولات ثانیه، چه منطقى و چه فلسفى، مابازاى خارجى ندارند؛ عروض هیچیک خارجى نیست. هیچکدام از آنها از خود وجود و واقعیتى ندارند، بلکه واقعیت معقولات ثانیه فلسفى عین واقعیت خارجى معقولات اولى است و نیز واقعیت معقولات ثانیه منطقى عین واقعیت ذهنى معقولات اولى است.»
ایشان در جای دیگر از این کتاب مراد خودشان را تصریح می کنند:
« در خارج يك وجود و واقعيت بسيط است كه مصداق انسان است و همين واقعيت بسيط بعينه مصداق واحد و حادث و ممكن و جوهر و بالفعل و معلول نيز هست. منظور از اينكه معقولات ثانيه فلسفى مابازاى خارجى ندارند يا اينكه معقولات ثانيه فلسفى وجود و واقعيتى در عرض ساير اشيا ندارند همين است.»
📃یادآوری این نکته از این حیث قابل اهمیت است که در برخی نوشته ها به آن توجه نمی شود.
#معرفت_شناسی
🔹نظرات فلسفی آیت الله مصباح
@PhilosophyofAyatollahMesbah
45.21M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🗂 #پرونده_ویژه | ابتکارات فلسفی علامه مصباح یزدی
1⃣ نظریه ارجاع بدیهیات به علم حضوری
👤 استاد #مهدی_احمدخانبیگی
📤 دانلود با کیفیتهای مختلف
📚 #معرفت_شناسی | #تخصصی
📮 ایتا | تلگرام | اینستاگرام | آپارات
🔹نظرات فلسفی آیت الله مصباح
@PhilosophyofAyatollahMesbah
15.18M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📜 کاربرد معرفت شناسی و اهمیت آن در سخنان علامه مصباح(رضوان الله علیه)
👤 حجت الاسلام والمسلمین دکتر مهدی احمدخان بیگی
📌 هدف از خواندن معرفت شناسی، استحکام پایۀ یقین است و با استحکام پایۀ یقین، ایمان می تواند شکل بگیرد.
#معرفت_شناسی
🔹نظرات فلسفی آیت الله مصباح (ره)
@PhilosophyofAyatollahMesbah