#شهدای_غیرهاشمی_کربلا
🌴اَسلَم بن عَمرو
اسلم، از خادمان ترک و نزد امام حسن«علیه السلام» بود. پس از شهادت ایشان، امام حسین«علیه السلام» او را از فرزندان امام حسن«علیه السلام» خرید و به امام سجاد«علیه السلام» هدیه کرد. اسلم خواندن و نوشتن میدانست و از آنجا که خطی خوش داشت و مورد اعتماد امام«علیه السلام» بود، از طرف حضرت مأمور شد تا نامههای امام«علیه السلام»را بنویسد. وی که در مکتب امام حسین«علیه السلام» پرورش یافته بود، از یاران باوفایی بود که از مدینه تا مکه و سپس کربلا همراه کاروان امام«علیه السلام» حرکت کرد و هیچ سخنی مبنی بر ناپایداری از او ثبت نشده است. وى قارى قرآن و داناى به زبان عربى نیز بود. روز عاشورا از امام«علیه السلام» اجازه گرفت تا به میدان برود. رجزی که او در میدان خواند، معنای عمیقی داشت که برای همیشه در تاریخ ماندگار شد.
«دريا از ضربات شمشير و نيزهام متلاطم و فضا از تير و پيكانم پر میشود. آنگاه كه دست و شمشيرم به حركت در آيد، قلب حسود از بيم مىشكافد. »
برخی دیگر این شعر حماسی را در میدان کربلا نیز به او نسبت دادهاند که بسیار پر معنی است:
أَمِيرِی حُسَيْنٌ وَ نِعْمَ الْأَمِيرُ
سُرُورُ فُؤَادِ الْبَشِيرِ النَّذِيرِ
عَلِيٌّ وَ فَاطِمَةُ وَالِدَاهُ
فَهَلْ تَعْلَمُونَ لَهُ مِنْ نَظِير
«پيشوايم، حسين«علیه السلام» است و چه امام خوبی است. خوشحالكننده دل و قلب پيامبر«صلی الله علیه و آله و سلم» بشارتدهنده و هشداردهنده است. على«علیه السلام» و فاطمه«سلام الله علیها»، پدر و مادر اويند. چه کسی میتواند مثل او این افتخار را داشته باشد؟ »
▪️ اسلم بن عمرو در میدان کارزار کربلا آنقدر جنگید تا به دلیل فراوانی زخمها، تاب و توانش را از دست داد و بر زمین افتاد. در همان حال که داشت جان میداد، به امام«علیه السلام» اشاره کرد. امام«علیه السلام» آمد و صورت بر صورتش گذاشت و گریه کرد. اسلم چشمش را باز کرد و تبسمی کرد و گفت: «چه افتخاری بالاتر از اینکه حسین«علیه السلام» صورتش را بر صورت من نهاد». این را گفت و شهید شد.
#جان_فدا
#شهید_کربلا
┄┄┅┅❅.▪️.❅┅┅┅┄
@Pishnahadatevijeh1402